خود کرده را تدبیر است!!
دکتر صلاح‌الدین هرسنی (کارشناس و تحلیلگر مسائل سیاسی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2454
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


نکاتی درباره واپسگرایی نوستالوژیک

جهانگیر ایزدپناه (فعال اجتماعی)

پس از برکناری رضاشاه در برهه بین سال 1320 تا کودتای مرداد1332 آزادی‌های  نسبی سیاسی برقرار شد و یک شورمندی و بیداری و تلاش و جنب و جوش عجیبی جامعه را فرا گرفت. این دوره کوتاه طلایی و امیدبخش نشان داد که ایرانیان توانایی و استعداد به ثمر رساندن اهداف مشروطیت از جمله  مشروط کردن سلطنت را دارند. توانایی ترقی و توسعه سیاسی اجتماعی و ایجاد تشکل‌های مدنی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و تضارب آرا و رشد علم و اندیشه و فرهنگ و پویایی را دارند، اما خوی استبداد سلطنتی و همدستی جهل و طمع نفت و نفوذ آمریکا و انگلیس دست به دست هم داد و با کودتای 28مرداد ایران را در خفقانی دوباره فرو برد. با کودتای ارتش تحت حمایت و برنامه‌ریزی آمریکا و انگلیس، محمدرضاشاه بر خلاف اصول مشروطیت به حکومت فردی خود ادامه داد.
خواسته‌های انقلاب مشروطیت محدود کردن قدرت فردی شاه و نوع نظم اجتماعی – سیاسی دسترسی باز بود و هر نوع تلاش و حکومتی خلاف این اهداف تحت هر بهانه‌ای حتی بهانه عزت، ایمان، ایجاد امنیت و حکومت متمرکز خلاف مشروطه بوده و خواهد بود و منجر به استبداد و عواقب ناگوار آن می‌گردد.
حال هم دلباختگان آن سلسله سلطنتی به جای بررسی منطقی علل فروپاشی و عواقب آن و عبرت آموزی از آن، همه منتقدان و روشنفکران  آن زمان را تخطئه می‌کنند، که چرا همچون رعایا گوش به فرمان منجی و قیم  کبیر و منادی تمدن بزرگ نبودید.
 گویا فراموش کرده‌اند که نقد و انتقاد و به چالش کشیدن استبداد و دیکتاتوری از رسالت روشنفکران است. این یک واقعیتی است که مردم ایران پس از هر ناکامی و شکست به هویت ایرانی خود واگردی داشته و به تفکر فرو روند اما نه واگردی نوستالوژیک واپسگرایانه، بلکه واگردی با تلفیق ایده‌های نو و آزادی انسان از هر گونه قید و قیم و استبدادی. رنسانس یا نوزایش و بازگشت به هویت خویش در اروپا، به سقراط، افلاطون، سیسرون، پلوتارک و سوفوکل روی آورد  نه به حاکمان یا امیراطورانی مستبد و دیوانه ای مثل نرون.
هر نوع نوستالوژی  و باستان‌گرایی و هویت یابی که نتواند هویت یابی خویش را با ایده‌های نو و الزامات جامعه نوین و دمکراتیکِ فارغ از هر نوع حاکیت فردی استبدادی همراه سازد در واقع کاریکاتور مضحک و واپسگرایانه از باستان‌گرایی است.