قفقاز همچنان ناآرام
بهرام امیر احمدیان (کارشناس منطقه قفقاز) با روی کار آمدن «میخائیل گورباچف» در نیمه دوم دهه هشتاد قرن گذشته و ایجاد فضای باز (گلاسنوست=در روسی به معنی آشکار سازی)، موجب فوران خیزشهای اختلافات قومی، ارضی و مرزی سرکوب شده و خفته در طی حکومت شوروی بود.
یکی از مهمترین کانونهای فعال بحرانهای ارضی و مرزی شوروی قفقاز بود که در کنار عوامل اقتصادی و سیاسی بینالمللی، موجب فراهم آمدن فروپاشی شوروی شد.ژانویه سیاه (یا شنبه سیاه) سال 1989 باکو که در نتیجه اختلاف بین ارمنیها و آذریها بود، زمینهساز بحرانی شد که حتی پس از سه دهه هنوز قفقاز جنوبی را به کانونی از نا امنی و درگیری تبدیل کرده است.اختلاف بر سر مساله استان خودمختار ارمنینشین قرهباغ در داخل مرزهای آذربایجان شوروی بود که در زمان شکلگیری جمهوریهای قفقازی شوروی بنا به دلایلی در قلمرو آذربایجان قرار گرفته بود، در حالی که این استان در نزدیکی مرزهای جمهوری ارمنستان بود که در غرب این منطقه واقع شده بود. رابطه بین ارامنه قره باغ (ساکنان بومی این استان) با ارمنستان که در دوره شوروی امکان پذیر بود، در آستانه فروپاشی شوروی و اعلام آمادگی این استان برای پیوستن به ارمنستان یا کسب استقلال از جمهوری آذربایجان آغازی شد بر بحرانی عمیق در منطقه که هنوز هم به عنوان معضل اصلی برقراری صلح و امنیت در قفقاز است. پس از فروپاشی شوروی و کسب استقلال جمهوریهای چهارده گانه تشکیل دهنده اتحاد شوروی و واگذاری کرسی دائم شوروی در شورای امنیت به روسیه به عنوان جانشین اتحاد شوروی و با وجود امضای اعلامیه “آلما آتا” در سال 1991 مبنی بر بهرسمیت شناختن و محترم شمردن مرزهای سابق و استقلال و تمامیت ارضی جمهوریهای شوروی سابق و امضای توسط سران، امکان برقراری امنیت و آرامش با درگیریهایی همراه بود که در نهایت جنگ خانمانسوزی بین ارمنیها و آذریها بروز کرد. چارچوب سازمان کشورهای مستقل مشترک المنافع، با بیثباتی سیاسی ناشی از کسب استقلال در ساختار سیاسی جمهوری آذربایجان، ارمنیهای قره باغ که خود را در محاصره نیروهای نظامی آذربایجان میدیدند با کمک ارمنستان (و در برخی گزارشها با کمک کادرهای ارتش سرخ که در قفقاز ماندگار شده بودند) موفق به اعلام استقلال خودخوانده و درگیری نظامی با جمهوری آذربایجان و در نهایت اشغال نظامی پنج شهرستان آذربایجانی پیرامون منطقه قرهباغ شدند.با تمهیدات شورای امنیت سازمان ملل آتس بس اعلام و گروه “مینسک” سازمان امنیت و همکاری اروپا از سوی شورای امنیت مسئولیت اداره امور قره باغ و حل مساله از مجاری دیپلماتیک را عهدهدار شدند.از زمان اعلام آتش بس، ارمنستان و آذربایجان هر کدام راه جداگانهای را دنبال کردند. آذربایجان به دلیل منابع قابل توجه نفت و گاز با مشارکت و سرمایهگذاری شرکتهای نفتی غربی، موفق به صدور انرژی خارج از کنترل روسیه (برادر بزرگ دوره شوروی) شد.
در عینحال ارمنستان توان خود را صرف نگهداری قلمروهای اشغالی و تامین نیازهای تسلیحاتی و رفاهی مردم این منطقه میکرد. هر چه آذربایجان از نظر اقتصادی و پشتیبانی غرب بیشتر بهرهمند و قدرت اقتصادی، نظامی و وجهه سیاسی خود را تقویت میکرد، ارمنستان با جمعیتی حدود یک سوم جمعیت آذربایجان، از نظر بنیه دفاعی و اقتصادی ضعیفتر و وابسته به کمکهای ارامنه ساکن در کشورهای دیگر میشد.در نوامبر سال 2020 که جمهوری آذربایجان با کمکهای تسلیحاتی و مستشاری نظامی اسرائیل و ترکیه (و در برخی گزارشها نیروهای تکفیری از سوریه) با حمله ای برق آسا در طی 44 روز موفق به بیرون راندن ارامنه از سرزمینهای اشغالی شد. ورود مستقیم روسیه (به ابتکار و مشارکت مستقیم پوتین) به مناقشه قره باغ بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان و امضای موافقتنامه آتشبس بین دو طرف درگیر و روسیه، آغاز بحرانی پیچیدهتر از بحران اصلی شد.روسیه قصد آن داشت که با اتصال قرهباغ (در جوار مرزهای جمهوری اسلامی ایران) به دو کانون حضور نظامی روسیه در گرجستان(استان اوستیای جنوبی و جمهوری خودمختار آبخازیا)، و اعلام استقلال این دو واحد جدایی طلب گرجستان در سال 2008 و انضمام شبه جزیره کریمه از جمهوری اوکراین به روسیه در سال 2014 و ایجاد خط دفاعی حایل در برابر ناتو، مانع از گسترش این پیمان نظامی از سوی غرب و جنوب قلمرو روسیه شود(روسیه خود بزرگترین ناقض اعلامیه آلماتی بود که خود امضا کرده بود). حمله نظامی روسیه به اوکراین در سال 2022 بسیاری از معادلات قفقاز را بر هم زد.
مقاوت اوکراین با کمک غرب در برابر پیشرویهای روسیه، موجب دور ماندن روسیه از موضوع قفقاز و نارضایتی ارمنستان، متحد روسیه در پیمان امنیت دسته جمعی(CSTO) شد. انفعال روسیه در کمک به ارمنستان در عملیات نظامی آذربایجان و شکست ارمنستان و در عینحال تهدیدات امنیتی آذربایجان علیه تمامیت ارضی ارمنستان در چارچوب برداشتهای غیر حقوقی از یک موافقتنامه غیر حقوقی خارج از صلاحیت گروه مینسک(بدون مشارکت دو رئیس دیگر گروه مینسک فرانسه و ایالات متحده، روسیه به تنهایی ابتکار عمل را در دست گرفته و موافقتنامه آتش بس امضا کرده بود)، معادله قفقاز را پیچیدهتر کرد.
براساس مفاد آن موافقتنامه، جمهوری آذربایجان دالانی به نام لاچین را در خاک خود(که از اشغال ارامنه آزاد کرده بود) در اختیار ارامنه قره باغ قرار میداد که ارامنه قره باغ با نظارت روسیه به ارمنستان رفت و آمد کنند. در برابر، ارمنستان امکان ارتباط زمینی بخش اصلی آذربایجان با برونگان آن در غرب (به نام جمهوری خودمختار نخجوان) را تعهد کرده بود. در عمل دالان لاچین گشوده نشد و نیروهای نظامی و شبه نظامی جمهوری آذربایجان منطقه قرهباغ کوهستانی را در محاصره گرفتند و در نهایت ساکنان بومی ارمنی قره باغ ناگزیر به تبعید خودخواسته به ارمنستان شدند.اکنون ارمنیهای ساکن قره باغ از جمهوری آذربایجان به دادگاه بین المللی شکایت کرده و آذربایجان را متهم به پاکسازی قومی کردهاند، هر چند دولت آذربایجان از بازگشت ارامنه به خانه خود در قرهباغ استقبال و امنیت آنها را تعهد میکند، ولی ارامنه برای حفظ جان خود به سبب ناامنی و عدم تعهد تامین امنیت از سوی نیروهای پاسدار صلح روسی مستقر در قرهباغ، از بازگشت به قرهباغ انصراف دادهاند. درگیری بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان هنوز ادامه دارد. ارمنستان از عضویت در سازمان امنیت دسته جمعی اعلام انصراف داده و ادامه کار کابینه “پاشینیان” با اعتراضات گسترده روبه روست. ارامنه به سبب موافقت پاشینیان با واگذاری چهار روستای ارمنی به جمهوری آذربایجان، مخالفت دارند. قفقاز همچنان ناآرام است. بازیگری هندوستان و فرانسه در ارمنستان سبب اعتراض و هشدار «علییف» در باکو شده است.پاشینیان به سبب ناتوانی در اداره امور، مورد انتقاد بسیاری در ارمنستان است و تظاهرات گستردهای علیه کابینه او در جریان است. روند امور در منطقه نشان میدهد که رئیسان دولتهایی که بدون پشتوانه دانش سیاسی، حقوقی و اقتصادی تنها بر جریانهای هیجانی روی کار آمدهاند، موجب نابسامانیهای سیاسی و اقتصادی کشور خود شدهاند.