پزشک جمهور برای ایران
رضا صادقیان( روزنامه‌نگار)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2453
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


اینجا برای تولید کیم‌ کارداشیان‌ها سناریو می‌نویسند

رامین بهنا (آهنگساز و نوازنده پیانو)
امروز بسیاری از کسانی که دارند درزمینه رسانه‌ای فعالیت می‌کنند عملاً جزء پازلی هستند که از پیش تعیین‌شده و بر اساس آن قرار است موضوعی که شاید هیچ اهمیتی در مسیر عادی زندگی عموم جامعه ندارد، در سر خط خبرها قرار بگیرد. از نگاه من، برای انتشار چنین اخباری از پیش هدف‌گیری انجام شده و این اخبار، با برنامه‌ریزی منتشر می‌شوند. اصلا سیاست کلی برای هنر ایران این‌طور برنامه‌ریزی شده که فقط جنبه سرگرم‌کننده داشته باشد نه چیزی بیشتر. ممکن است عده‌ای با خودشان بگویند که چنین کاراکترهایی در کشورهای غربی هم وجود دارند و با همین رویه سالن‌های اجرایشان را پر می‌کنند. من هم می‌پذیرم که بخشی از ستاره‌های معروف عرصه هنر در دنیا این مسیر را برای شهرت بیشتر و فروش بلیت اجراهایشان در پیش می‌گیرند اما آنجا همه‌چیز در مارکت هنر تنها به آن‌ها محدود نمی‌شود. در کشورهای غربی یک نفر می‌شود کیم کارداشیان و بر اساس رفتارهایی که از خودش نشان می‌دهد به شهرت و محبوبیت می‌رسد اما ما در ایران تعداد زیادی کیم کارداشیان داریم.
در کشورهای غربی آرتیست‌های زیادی مشغول فعالیت هستند که از خودشان رفتارهای ازاین‌دست نشان نمی‌دهند و با اتکا به وجه هنری که در آثارشان دارند، استادیوم‌های ورزشی را از مخاطب پر می‌کنند اما در کشور ما فقط کیم کارداشیان‌ها هستند که حمایت می‌شوند.
طبیعی است که روزبه‌روز به آدم‌هایی ازاین‌دست اضافه بشود. چون هم از سوی مدیریت فرهنگی حمایت می‌شوند و هم به دلیل امکان اقتصادی که از پرداختن به چنین آدم‌هایی برای تهیه‌کننده‌ها ایجاد می‌شود، از سوی سرمایه‌گذاران قرار می‌گیرند. در این شرایط من به عنوان یک ایرانی و نه به عنوان یک هنرمند، می‌خواهم از مسئولین یک سؤال بپرسم. چرا کسی مثل استاد حسین دهلوی باید این‌همه سال برای روی صحنه رفتن اپرای «مانی و مانا»یش صبر می‌کرد؟
البته قرار نبود اجرای این هنرمند در استادیوم به روی صحنه برود و شاید نهایتاً چند شب در تالار وحدت به روی صحنه می‌رفت اما به‌عنوان اثری از یک استاد بزرگ موسیقی ایران باید اجرا می‌شد. این مرد سال‌های سال صبر کرد و به پیری هم رسید و درنهایت از دنیا رفت اما نتوانست اجرای این اپرا را روی صحنه ببیند. امروز در همه جای دنیا بخش پاپ در انواع هنرها بیشتر موردتوجه قرار می‌گیرد چون تمایل عموم جامعه به چنین گونه‌ای در همه‌جا بیشتر از ژانرهای دیگر است اما برای آرتیست‌های فعال در عرصه‌های مختلف هنری فضایی فراهم است که در آن حمایت می‌شوند و زندگی راحت و بی‌دغدغه‌ای دارند و می‌توانند کار هنری‌شان را ادامه بدهند. در ایران به شکل سامانمند اراده‌ای برای حمایت از هنرمندان وجود ندارد و طبیعی است که در این اوضاع‌واحوال اخبرای که اصلا بر اساس استانداردها ویژگی یک خبر را ندارند، می‌تواند در صدر قرار بگیرد و بدون دلیلی منطقی توجه عمومی را هم به سوی هدف موردنظر جلب کند. متأسفانه ما در ایران هیچ برنامه‌ای برای هنر نداریم و سنگ روی سنگ بند نیست. گاهی وقت‌ها با خودم فکر می‌کنم چنین موضوعاتی اصلاً ارزش نوشتن هم ندارد و چه‌بهتر که ناگفته بماند. اما خوب است که جامعه بداند اینجا برای درست کردن کیم کارداشیان‌ها سناریو نوشته شده است.
امروز از نگاه من، کسی که در مسیر واقعی هنر مشغول فعالیت است، باید کاری را که فکر می‌کند درست است، انجام بدهد. این فعالیت هرقدر می‌خواهد برد داشته باشد، فرقی نمی‌کند. مسیر هنر ایران را در طول دهه‌های گذشته به‌خوبی می‌توان رصد کرد. امروز وقتی به نام آهنگسازان فعال و آثار به‌جامانده در ژانر پاپ هم نگاه می‌کنیم، می‌بینم که روزبه‌روز به سمت پسرفت در حال حرکتیم. این مسیر تا زمانی که اراده‌ای از سوی مسئولان فرهنگی برای حمایت از هنرمندان وجود نداشته باشد، با سرعت ادامه خواهد داشت.