معاشرت با مظاهری و تجربه ژرف تفکر
علیاصغر مصلح (استاد دانشگاه)دوست بسیار عزیزمان جناب احمد مظاهری، مظلومانه دور از وطن، غروب کرد. شادروان مظاهری در دوران فعالیت مرکز گفتوگوی تمدنها کارشناس گروه فلسفه و پس از آن در موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه و دیگر مراکز فرهنگی مشغول به کار بود. این روایتها تنها تصویری از ظاهر مظاهری است.
مظاهری جوانی به غایت مهربان، زلال، احساساتی، انساندوست و در تفکر اهل مبالات بود. مظاهری را اغلب در حالات مرزی مییافتی. شیفته استواری در تفکر بود و از تفکر بینسبت با احوال، کراهت داشت. تجربه معاشرت با مظاهری، تو را برای تجربه ژرف احوال متفکرانی از سنخ «کییر که گور» آماده میکرد. احمد مظاهری آرام نداشت. اگزیستانس مجسم بود؛ همیشه تازه و جوشان.... چشمان نافذ و گریزانش، نشان گریزانی او از هر ثبات و کلیشه و قالبی بود. مظاهری در نوع خود بینظیر بود. نحوه بودن و رفتنش آیتی بر سرشت تلخ و رنجآمیز زندگی بود. اگر مرگ راحت است، برای آن درگذشته راحتی میطلبیم و اگر رنج مقدمه پاداش است، برای او از خداوند مهربان پاداش رنجهای بزرگی که میکشید درخواست داریم.
مظاهری جوانی به غایت مهربان، زلال، احساساتی، انساندوست و در تفکر اهل مبالات بود. مظاهری را اغلب در حالات مرزی مییافتی. شیفته استواری در تفکر بود و از تفکر بینسبت با احوال، کراهت داشت. تجربه معاشرت با مظاهری، تو را برای تجربه ژرف احوال متفکرانی از سنخ «کییر که گور» آماده میکرد. احمد مظاهری آرام نداشت. اگزیستانس مجسم بود؛ همیشه تازه و جوشان.... چشمان نافذ و گریزانش، نشان گریزانی او از هر ثبات و کلیشه و قالبی بود. مظاهری در نوع خود بینظیر بود. نحوه بودن و رفتنش آیتی بر سرشت تلخ و رنجآمیز زندگی بود. اگر مرگ راحت است، برای آن درگذشته راحتی میطلبیم و اگر رنج مقدمه پاداش است، برای او از خداوند مهربان پاداش رنجهای بزرگی که میکشید درخواست داریم.