ظاهر بیتظاهر«مظاهری»
ولیالله شجاع پوریان (مدیرمسئول)- داستان آشنایی من با «احمد مظاهری» به اوائل دوره چهارم شورای شهر تهران و در موقعیت معاونت اجرایی شورا برمیگردد. به دلیل حجم سنگین فعالیت روزهای آغاز شورای چهارم، به دنبال مسئول دفتری مطمئن و کاربلد بودم. احمد مسجدجامعی فردی را به من معرفی کرد که از بدو گفتوگو و آشنایی با او متوجه شخصیت خاص و متفاوتش شدم. «احمد مظاهری» جوانی فعال، پیگیر، قابل اعتماد، اهل مطالعه، متفکر و با سبک زندگی فیلسوفمآبانه که او را از زندگی روزمره کارمندی متمایز میکرد. سابقه کار در مرکز گفتوگوی تمدنها و موسسه حکمت و فلسفه و سایر مراکز فرهنگی و تحصیلات وی در رشته فلسفه، منش و مسیری متفاوت را برای او فراهم آورده بود. نزدیک به چهار سال در شورای اسلامی شهر تهران و یکسال در معاونت اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران در قامت مسئول دفتر با نگارنده همکاری تنگاتنگ و رفاقت داشت و در همه این مدت هرگز درخواست و مطالبهای شخصی ابراز نکرد و اگر پاداشی برای جبران زحمتهای بیدریغش پیشنهاد میشد بزرگمنشانه رد میکرد. ذرهای اهل تظاهر و ریا و ظاهرسازی نبود و صادقانه هر آنچه را در هر موضوعی استنتاج میکرد به زبان میآورد و اگر با رای و نظر من مخالف بود از بیان صریح دیدگاه خود طفره نمیرفت. یک مدیردفتر صرفا بله قربانگو و منقاد نبود، بلکه مشاوری امین و دلسوز بود که در اتخاذ تصمیمهای درست، بارها دست مرا گرفته بود. کمترین فرصت را برای مطالعه از دست نمیداد، زلال و صریح بود و درعین حال اهل تکریم مراجعان و مبادی آداب بود. از افراد فرصتطلب بیزاری میجست و البته نمیتوانست این بیزاری را در مواجهه با آنها کتمان کند. ملاک احمد در رفتار با آدمها فقط انسانیت بود و پست و جایگاه افراد برایش فرق و تفاوتی در تکریم آنان نداشت. احمد مظاهری از آن دست آدمهایی بود که گرچه با قدری بینش و اعتقادی متفاوت با جامعه میزیست، اما از دیندارترین دوستان تا سکولارترین رفقایش، بر پاکی، سلامتی و صداقتش باور و گواهی میدهند. شاید بر اثر همین شخصیت و روحیه متفاوتش بود که با گلایه از شرایط موجود جامعه و سرخوردگی و نومیدی از چند رنگی و فرصتطلبیها، ترک وطن کرد تا بلکه در گوشهای از دنیا آرامتر زندگی کند، اما دست روزگار قلبش را نه آرام بلکه متوقف کرد تا در آغاز میانسالی با کولهباری از درد و رنج و بیم و هراس، دور از وطن روحش آرام گیرد و ما را در حسرتی بزرگ و اندوهی تلخ تنها بگذارد، روحش شاد و یادش گرامی باد.