مسعود حبیبی نوازنده شهیر ساز دف در گفتوگو با همدلی:
برای نگارش یک کتاب، یک دهه از عمرم صرف شد!
همدلی| علی نامجو: در عرصه موسیقی بهخصوص درزمینه سازهای کوبهای در ایران در چند سال گذشته کتابهای زیادی نگاشته شده است. یکی از کسانی که در این چند سال درزمینه نوازندگی دف چند جلد کتاب را به همراه لوح فشرده روانه بازار موسیقی کرده «مسعود حبیبی» است. این نوازنده شناختهشده کرمانشاهی را اغلب علاقهمندان به موسیقی با حضورش در مقام نوازنده دف در سریالهایی ازجمله امام علی، تنهاترین سردار و ولایت عشق در ذهن دارند. او دوازدهساله بود که با فراگیری پیانو به عالم موسیقی وارد شد. پنج سال بعد او را برای نوازندگی پیانو به رادیو کرمانشاه دعوت کردند تا ارکستر موسیقی رادیوی این شهر را همراهی کند. 10سال بعد او را برای فعالیت در صداوسیمای ایران به تهران فراخواندند. او که علاوه بر نوازندگی پیانو، گیتار و پرکاشن هم مینواخت، در همان ایام به نوازندگی ساز دف علاقهمند شد. مسعود حبیبی در طول دوران فعالیتش در عرصه موسیقی با چهرههای بنامی ازجمله فرامرز پایور، جلال ذوالفنون، پرویز مشکاتیان و فرهاد فخرالدینی در ارکستر سمفونیک تهران، ارکستر سمفونیک صداوسیما و گروههای صبا، نوا، عارف، بیدل و شیدا در کنارشان حضور داشت. این نوازنده باتجربه علاوه بر این، بهعنوان نوازنده در کانادا، آمریکا، اروپا و آسیا به روی صحنه رفته است. «حماسه ایرانزمین» ازجمله آثاری است که مسعود حبیبی بهعنوان آلبوم موسیقایی با گروهش دالاهو روانه بازار کرده است. ظاهراً او در طول سالهای فعالیتش بهعنوان نوازنده ساز دف، پی به ایراداتی که در ساختمان دفهای قدیمی وجود داشت و البته در شیوه آموزشی سابق این ساز به چشم میآمد، برد و تصمیم گرفت راه جدیدی را پیش روی نوازندگان و علاقهمندان به نوازندگی این ساز قرار بدهد. او کتاب سهجلدی «شیوه نوین دفنوازی» را بهعنوان اولین کتابهایش روانه بازار کرد تا علاقهمندان به یادگیری شیوه نوین دفنوازی او به شکل صوتی و البته مکتوب در جریان قرار بگیرند. مجموعه چند جلدی «ریتم و دف» چند جلد کتاب دیگر به قلم مسعود حبیبی است که در آن هنرجویان و نوازندگان ساز دف را با قطعات، تمرینات و اتودهای نوازندگی این ساز آشنا میکند. گفتوگوی این نوازنده شناختهشده را با ما پیرامون آثار مکتوب در حوزه هنر، در ادامه بخوانید:
با توجه به شرایط موجود در عرصه موسیقی در ایران و بهخصوص سازهای کوبهای چه دلایلی سبب شد تصمیم به نگارش آثاری درزمینه نوازندگی ساز دف بگیرید؟
در ابتدا اجازه بدهید از شما و همه اهالی رسانه که مسائل تعیینکننده در عرصه فرهنگ و هنر را ازنظر میگذرانند و به موضوعات مهمی ازجمله نگارش کتاب درزمینه موسیقی توجه میکنند، تشکر و قدردانی کنم. این نگاه میتواند به اهالی هنر کمک کند و سبب شود نقایصی که در این عرصه وجود دارد، موردتوجه قرار بگیرد و با تحلیل و بررسی دقیق کاهش پیدا کند. من در این چندساله اقدام به نگارش کتابی هفتجلدی درزمینه ساز دف کردهام که تا امروز سه جلدش روانه بازار کتاب شده است. پیشازاین البته کتابی 5 جلدی را در همین عرصه نوشته بودم که سه جلدش روانه بازار کتاب شد، اما ناشر اولم در آن مجموعه دست به سرقتهایی زد و همین اقدام سبب شد اجازه انتشار دو جلد بعدی آن مجموعه را از او سلب کنم. در همان ایام هم بود که تصمیم گرفتم بر اساس تجربه و دانشم در آن دوران مجموعه جدیدی در این زمینه آماده کنم تا منتشر شود و در اختیار علاقهمندان به ساز دف قرار بگیرد.
امکان ادامه دادن همان مجموعه با ناشر دیگری فراهم نبود؟ از نگاه خودتان آن مجموعه نیاز به بازنگری داشت؟
بههرحال، آغاز نگارش آن مجموعه 5 جلدی به بیش از دو دهه قبل بازمیگردد و تجربه و دانش من در آن ایام با امروز متفاوت بود. بعد از اتفاق ناخوشایندی هم که از سوی ناشر مجموعه اولم رخ داد، فرصت را مغتنم شمردم تا این مجموعه را بهروز کنم و در قالبی نوین و برآمده از دانش امروزم مجموعهای جدید را آغاز کنم. تا امروز سه جلد از مجموعه ریتم و دف به بازار آمده و جلدهای بعدی هم آماده انتشار است که در فرصتی مناسب روانه بازار کتاب خواهد شد.
سوءاستفاده برخی ناشران از آثار هنرمندان فعال در عرصه موسیقی که وارد فضای کتاب شدهاند، پیشازاین هم بارها و بارها اتفاق افتاده و بهاحتمال در آینده هم رخ خواهد داد...
به قول شاعر «هرچه بگندد نمکش میزنند/ وای بهروزی که بگندد نمک». همانطور که شما گفتید قبل از این همچنین اتفاقاتی روی داده و متأسفانه ممکن است در آینده هم چنین اقدامی که از نگاه من واقعاً غیراخلاقی است، رخ بدهد، اما از نگاه شخص من چنین رویهای از سوی ناشری که دارد درزمینه هنر فعالیت میکند، کاری بسیار ناپسند است و میتواند نگاه عموم جامعه به اهالی هنر را تحت تأثیر قرار بدهد. شاید همین رویه هم باعث شده که بسیاری از همکاران من بهعنوان فعالان در عرصه موسیقی ترجیح بدهند آثارشان درزمینه مکتوب را به چاپ نرسانند و تا میتوانند از این فضا دوری کنند. وقتی یک هنرمند با خود فکر میکند که حاصل تجربه و تمرین و آموزش چند دههاش را به کتابی تبدیل کند و درنهایت اتفاقی نظیر آنچه برای من رخ داده، برایش بیفتد، طبیعتاً دلسرد میشود و در اصطلاح عطای کار را به لقایش میبخشد. شاید خوب باشد که برای خوانندگان این گفتوگو توضیح بدهم کسی همچون من بیش از یک دهه از عمر خودش را صرف کرده، پشت میز نشسته، به تحقیق و بررسی پرداخته تا بتواند یک جلد کتاب بنویسد، اما درنهایت یک ناشر بیاخلاق از راه رسیده و حاصل عمر او را به یغما برده است.
به باور خیلیها، اهالی هنر موسیقی میانه چندانی با کتاب ندارند. با این توضیح فکر میکنید وجود چنین آثاری در عرصه موسیقی درنهایت چه کارکردی داشته باشد؟
خوب است درباره نبود چنین آثاری درزمینه موسیقی در ابتدا سخن بگوییم. همانطور که شما میدانید درزمینه آموزش موسیقی (در کشور ما) متدهای زیادی وجود دارد و گاهی پیش میآید که هر مدرسی از شیوهای متفاوت برای آموزش دادن نوازندگی به هنرجویان استفاده میکند. در بسیاری از این موارد ممکن است این شیوهها غیرعلمی و غیر کارشناسی باشد و درنهایت راه هنرجویان در فراگیری موسیقی را طولانیتر کند. این نکته را هم نباید از یاد ببریم که همه آدمها زمان و بودجه یکسانی در اختیار ندارند که بتوانند از آن برای فراگیری موسیقی بهره بگیرند. وجود چنین کتابهایی میتواند این فرصت را در اختیار علاقهمندان به فراگیری موسیقی قرار بدهد که با بودجهای مشخص امکان فراگیری موسیقی را داشته باشند. وجود لوح فشرده که مطالب نوشتهشده در کتابها را به شکل صوتی به شاگردان آموزش میدهد هم میتواند در این مسیر یاریگر باشد. از سوی دیگر وجود چنین آثاری میتواند سطح علمی عمومی جامعه را هم افزایش بدهد و درنهایت کمک کند جامعهای پویاتر داشته باشیم.