ردیابی مخالفتها با فرماندهی سپاه در روزنوشتهای فرمانده جنگ
آذر 63 به روایت هاشمی
همدلی| انتشار مستندی با عنوان «کودتای خزنده» بار دیگر پرونده آذر ماه پر التهاب سال 63 را باز کرده است. ماهی که در آن جمعی از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نسبت به عملکرد فرماندهی سپاه پاسداران در دفاع مقدس معترض میشوند. در آن زمان که اکبرهاشمی رفسنجانی همزمان هم فرماندهی جنگ را در دست داشته و هم رئیس مجلس بوده است، نقش کلیدی و مهمی را در حوادث سیاسی و نظامی کشور ایفا میکرده است. هاشمی رفسنجانی که عادت به ثبت خاطرات خود داشته برخی از حوادث این ماه را نیز در سال 63 نوشته است. بررسی خاطرات ماههای آبان و آذر سال 63 او نشان میدهد که اعتراض فرماندهان سپاه مسئله مهمی بوده که وقت قابل توجهی را از هاشمی رفسنجانی در آن سال به خود اختصاص داده است؛ موضوعی که خود نیز به آن اشاره میکند. خاطرات هاشمی رفسنجانی نشان میدهد که محسن رضایی در جایگاه فرمانده سپاه و محسن رفیقدوست در جایگاه وزیر سپاه تلاش داشتند تا اجازه مقامات ارشد نظام را برای برخوردهای تند با مخالفان خود در سپاه اخذ کنند. ولی هاشمی توضیحی درباره کیفیت این برخوردها نمیدهد.آن چه در یادداشتهای روزانه هاشمی به خوبی دیده میشود این است که این اختلافات در همه سطوح مدیریت کشور مورد توجه بود. هم رئیس جمهور مخالف حضور آنها در بیت و دیدار با امام بود و هم امام در نامهای شدیداللحن از ـنان خواسته بود که قضیه را تمام کنند. روایت هاشمی از حوادث مربوط به اعتراضها به فرماندهی سپاه که از روز 22 آبان وآغاز اعتراضات شروع شده و با روز 25 آذر و نامه تحکمآمیز امام(ره) به پایان میرسد، به این شرح است:
- 22 آبان سال 63: «سر شب، عدهای پاسدار آمدند و از فرماندهان سپاه شکایت داشتند ولی حرف روشنی نبود.»
- 25 آبان سال 63: « آقای [محسن]رفیقدوست اطلاع داد که امروز در باختران، در جلسهای از طرف بعضی ازپاسداران، به [محسن رضایی] فرمانده [سپاه پاسداران] اعتراض و اهانت شده است. آقای [صادق] خلخالی هم تلفنی، از قول پاسداری، همین خبر را نقل کرد و گفت در برنامه فردا هم، میخواهند اعتراض کنند. این پاسداران دو سه شب پیش، به خود من هم گفتند که نصیحتشان کردم.به برکناری آقای عبدالوهاب از فرماندهی منطقه 10 سپاه، اعتراض دارند و مدعی برخورد خطی با اوهستند.»
- 27 آبان سال 63: «آقای [شیخ فضلالله]محلاتی [نماینده امام در سپاه] آمد. گزارشی از موج مخالفت با فرماندهیسپاه گفت و اعلان خطر کرد و از عدم توجه فرماندهی [سپاه پاسداران] به نصایح خودش و تضعیف ایشان، گله داشت.»
- 28 آبان سال 63: «شب، اعضایشورای فرماندهی سپاه آمدند و برای مشکل مخالفتهای پاسداران با فرماندهی، تقاضایچارهجوئی داشتند. قرار شد من با آنها صحبت کنم و آنها را از مخالفت در این موقعیت جنگ،برحذر دارم.»
- 29 آبان سال 63: «ظهر، پسر آقای موحدی کرمانی ـ که یکی از فرماندهان سپاه است ـ آمد و انتقاداتی به شیوهعمل فرماندهی سپاه داشت و مشورت میکرد برای ماندن در سپاه که گفتم بماند؛ به خصوص ازطرح مناطق بزرگ، شیوه آزادسازی نیروها و برخورد با مخالفان حرف زد... آقای عبدالوهاب فرمانده معزول منطقه ده سپاه تهران آمد. گزارشی از برخورد و اختلافاتش با فرماندهی سپاه داد و ادعای مظلومیت دارد.ناراحتیهای اخیر [سپاهیان]، تا حدودی مربوط به طرفداران ایشان است. ایشان را نصیحت کردمکه در زمان جنگ، چارهای جز صبر و گذشت نیست.»
-1 آذر سال 63:«آقای محسن رضائی آمد. گزارشی از پیشرفت کار تهیه مقدماتعملیات آینده داد و مخصوصا از ابتکار [ساخت] بولدوزر فعال در آب راضی بود.از تحرک مخالفانش در سپاه و کارشکنی در منطقه تهران، علیه فرماندهی [سپاه] اظهار ناراحتی شدیدی ودرخواست اجازه برخورد خشنتر و تنبیه مخالفان را داشت.»
- 4 آذر سال 63«شب، آقای محسن رضائی آمد. از من میخواست در مراسم معرفی فرمانده سپاه مرکز کهاحتمال ابراز مخالفت از طرف بعضیها میرود، شرکت کنم. گفتم صلاح نیست. نشان از ضعف شما و قدرت مخالفان است. قرار شد آقایان ساداتیان و اقبالی بروند.»
- 5 آذر سال 63: «ظهر، آقایان [محسن] رضائی و [محسن] رفیقدوست و [سیدجلال]ساداتیان آمدند. گزارش مراسم معرفی فرمانده سپاه [پاسداران] تهران را آوردند که عدهای ازمخالفان فرماندهی، شلوغ و اغتشاش کرده بودند. اجازه تعقیب آنها را میخواستند.»
- 6 آذر سال 63: «ظهر، دو سه ملاقات داشتم. مسئله اختلافات داخلی سپاه درباره فرماندهی خیلی وقتم راگرفت.»
-22 آذر سال 63: «آقای [شیخ حسن] صانعی از طرف امام پیغام داد که من با مخالفان فرماندهی سپاه صحبتکنم. بنا بود، خود امام با آنها صحبت فرمایند.
رئیس جمهور در این مورد نظر مخالف دادهاند و اماممنصرف شدهاند.»
- 24 آذرماه سال 63: «خدمت امام رسیدم. راجع به ملاقات امام در یک جلسهای با فرماندهان سپاه و مخالفان آنها ونصیحت مخالفان و ضبط مذاکرات، نظر موافق دادم. قبلا هم نظر خود امام، همین بوده است. ولیآقای رئیس جمهور، مصلحت نمیدانند که مخالفان برای ملاقات با امام دعوت شوند.»
- 25 آذر سال 63: «پیغام شفاهی امام را قبل از شروع جلسه به نمایندگان گفتم که امام از دخالت بعضی از نمایندگان درامور سپاه و همراهی با مخالفان فرماندهی، ابراز نارضایتی کرده بودند. برای خواباندن سروصداهاخیلی مؤثر افتاد. گرچه آنها را خیلی دمق کرد. حدود نود نفر از نمایندگان به من نامهای نوشته بودند و خواسته بودند نمایندگان مخالف، اعتراضاتشان را [در مورد فرماندهی سپاه] در حضورنمایندگان مجلس، علیه فرماندهی مطرح کنند.»
- 27 آبان سال 63: «آقای [شیخ فضلالله]محلاتی [نماینده امام در سپاه] آمد. گزارشی از موج مخالفت با فرماندهیسپاه گفت و اعلان خطر کرد و از عدم توجه فرماندهی [سپاه پاسداران] به نصایح خودش و تضعیف ایشان، گله داشت.»
- 28 آبان سال 63: «شب، اعضایشورای فرماندهی سپاه آمدند و برای مشکل مخالفتهای پاسداران با فرماندهی، تقاضایچارهجوئی داشتند. قرار شد من با آنها صحبت کنم و آنها را از مخالفت در این موقعیت جنگ،برحذر دارم.»
- 29 آبان سال 63: «ظهر، پسر آقای موحدی کرمانی ـ که یکی از فرماندهان سپاه است ـ آمد و انتقاداتی به شیوهعمل فرماندهی سپاه داشت و مشورت میکرد برای ماندن در سپاه که گفتم بماند؛ به خصوص ازطرح مناطق بزرگ، شیوه آزادسازی نیروها و برخورد با مخالفان حرف زد... آقای عبدالوهاب فرمانده معزول منطقه ده سپاه تهران آمد. گزارشی از برخورد و اختلافاتش با فرماندهی سپاه داد و ادعای مظلومیت دارد.ناراحتیهای اخیر [سپاهیان]، تا حدودی مربوط به طرفداران ایشان است. ایشان را نصیحت کردمکه در زمان جنگ، چارهای جز صبر و گذشت نیست.»
-1 آذر سال 63:«آقای محسن رضائی آمد. گزارشی از پیشرفت کار تهیه مقدماتعملیات آینده داد و مخصوصا از ابتکار [ساخت] بولدوزر فعال در آب راضی بود.از تحرک مخالفانش در سپاه و کارشکنی در منطقه تهران، علیه فرماندهی [سپاه] اظهار ناراحتی شدیدی ودرخواست اجازه برخورد خشنتر و تنبیه مخالفان را داشت.»
- 4 آذر سال 63«شب، آقای محسن رضائی آمد. از من میخواست در مراسم معرفی فرمانده سپاه مرکز کهاحتمال ابراز مخالفت از طرف بعضیها میرود، شرکت کنم. گفتم صلاح نیست. نشان از ضعف شما و قدرت مخالفان است. قرار شد آقایان ساداتیان و اقبالی بروند.»
- 5 آذر سال 63: «ظهر، آقایان [محسن] رضائی و [محسن] رفیقدوست و [سیدجلال]ساداتیان آمدند. گزارش مراسم معرفی فرمانده سپاه [پاسداران] تهران را آوردند که عدهای ازمخالفان فرماندهی، شلوغ و اغتشاش کرده بودند. اجازه تعقیب آنها را میخواستند.»
- 6 آذر سال 63: «ظهر، دو سه ملاقات داشتم. مسئله اختلافات داخلی سپاه درباره فرماندهی خیلی وقتم راگرفت.»
-22 آذر سال 63: «آقای [شیخ حسن] صانعی از طرف امام پیغام داد که من با مخالفان فرماندهی سپاه صحبتکنم. بنا بود، خود امام با آنها صحبت فرمایند.
رئیس جمهور در این مورد نظر مخالف دادهاند و اماممنصرف شدهاند.»
- 24 آذرماه سال 63: «خدمت امام رسیدم. راجع به ملاقات امام در یک جلسهای با فرماندهان سپاه و مخالفان آنها ونصیحت مخالفان و ضبط مذاکرات، نظر موافق دادم. قبلا هم نظر خود امام، همین بوده است. ولیآقای رئیس جمهور، مصلحت نمیدانند که مخالفان برای ملاقات با امام دعوت شوند.»
- 25 آذر سال 63: «پیغام شفاهی امام را قبل از شروع جلسه به نمایندگان گفتم که امام از دخالت بعضی از نمایندگان درامور سپاه و همراهی با مخالفان فرماندهی، ابراز نارضایتی کرده بودند. برای خواباندن سروصداهاخیلی مؤثر افتاد. گرچه آنها را خیلی دمق کرد. حدود نود نفر از نمایندگان به من نامهای نوشته بودند و خواسته بودند نمایندگان مخالف، اعتراضاتشان را [در مورد فرماندهی سپاه] در حضورنمایندگان مجلس، علیه فرماندهی مطرح کنند.»