بیانیه‌های بازنده و برنده انتخابات 1403
فروزان آصف‌نخعی (روزنامه نگار)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2452
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


شهرام شکوهی در گفت‌وگو با همدلی تشریح کرد:

ظهور و سقوط سریع ستارگان پاپ

همدلی|علی نامجو: این روزها بازار پر سروصدا و پرهیاهوی موسیقی پاپ سرشار از خوانندگان جوانی است که ره صدساله را یک‌شبه طی می‌کنند و به ستاره‌ای مشهور تبدیل می‌شوند. این خوانندگان سالن‌های بزرگ کنسرت را به تسخیر خود درمی‌آورند، اما به همان سرعت در سراشیبی فراموشی قرار می‌گیرند و از یادها می‌روند. در دو دهه اخیر کمتر خواننده‌ای را می‌توان یافت که توانسته باشد چندین سال پیاپی خود را در سطح اول موسیقی حفظ کند. شهرام شکوهی، یکی از خوانندگانی است که هرچند عمر فعالیت حرفه‌ای او به بیش از یک دهه نمی‌رسد، اما در چند سال فعالیت جدی‌اش در زمینه موسیقی پاپ روندی نسبتاً صعودی را طی کرده و همچنان طرفداران خاص خود را دارد. در خصوص ظهور و افول جرقه‌وار ستارگان موسیقی پاپ با شهرام شکوهی هم‌کلام شدیم که ماحصل این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید:

به نظر شما چرا ستارگان موسیقی پاپ با شدت ظهور و به‌سرعت سقوط می‌کنند؟

در حال حاضر اکثر ستارگان پاپ مثل شهاب‌سنگ هستند. ببینید، من همیشه بر این اعتقاد هستم که طول عمر کاری هنرمندان مهم نیست، بلکه عرض عمر است که اهمیت دارد. در فعالیت هنری هم کمیت آن اهمیت زیادی ندارد، بلکه کیفیت آن مهم‌تر است. شاید خیلی از خواننده‌ها در طول تاریخ موسیقی ایران باشند که صدها و هزارها قطعه منتشر کرده‌اند، اما به‌اندازه یک اثر ماندگار از یک خواننده موردتوجه قرار نگرفته‌اند. البته شرایط اجتماعی و سیاسی در میزان استقبال مردم تأثیر زیادی دارد، ولی ماندگاری اثر به این موضوع وابسته نیست، چراکه نسل‌های بعد که این تغییر و تحولات اجتماعی و سیاسی را درک نکرده‌اند. این مسئله به روح موسیقی برمی‌گردد که در آثار ماندگار وجود دارد، اما در کارهای ارائه‌شده توسط بسیاری از خوانندگان جوان و حتی ستاره موجود نیست و به همین دلیل خیلی زود فراموش می‌شوند.

چه تفاوتی میان ستاره‌های کنونی که به‌سرعت فراموش می‌شوند با خوانندگان بزرگ تاریخ موسیقی وجود دارد که کمتر شاهد ماندگاری یک خواننده هستیم؟

خلق یک اثر به زمانه، شرایط و حس و حال سازندگانش در آن زمان بستگی دارد. به همین خاطر یکی از آن‌ها تأثیرگذار می‌شود و برای صد اثر دیگر هیچ اتفاقی نمی‌افتد، چون شرایط به‌اصطلاح چفت نبوده است. همه‌چیز باید در زمان صحیح انجام شود و مثل پخت غذا، همه مواد به‌اندازه در ظرف ریخته شود. وقتی مواد به‌درستی باهم ترکیب شوند، خروجی اعجاب‌انگیز خواهد بود. درواقع یک تلاقی احساسی بین چند نفر حادث و سبب شده اثر منتشره در دل‌وجان مردم رسوخ کند. در حال حاضر کمتر خواننده، آهنگساز و شاعری را می‌یابید که همچون سه ضلع یک مثلث به هم پیوند بخورند و برای خلق اثری قابل‌اعتنا از بسیاری از مسائل عبور کرده و فرد را فدای جمع کنند.
در سال‌های اخیر خوانندگانی بوده‌اند که بسیار مشهور شدند و بلیت‌های کنسرت‌هایشان حتی در برج میلاد پیش‌فروش شد، اما حالا حتی نامی از آن‌ها شنیده نمی‌شود!
این اتفاق برای اولین بار نیست که رخ می‌دهد. در طول تاریخ همیشه همین‌گونه بوده است. مثال‌های فراوانی هم در ذهن من و به‌طور حتم در ذهن شما وجود دارد که خوانندگان جوانی به‌یک‌باره چهره شدند و توجه طیف عظیمی از جوانان را به خود جلب کردند، ولی حالا نه من و نه شما حتی نمی‌دانیم کجا هستند و چه می‌کنند. دلیل این اتفاق را باید در خودشان جست‌وجو کنند و ببینند چه کردند که چنین فرجامی انتظارشان را کشید. تنها می‌توانم آرزوی روزهای روشن برای موسیقی پاپ داشته باشم. چه قدر دل‌نشین و رؤیایی خواهد بود که سال‌ها بعد که دیگر در این دنیا نیستیم، خبرنگاری با خواننده‌ای تماس بگیرد و از کارهای من بپرسد که چند دهه پیش اجرا شده است.

برخی از ستارگان موسیقی پاپ برای جلب‌توجه مردم، دست به بازخوانی آثار ماندگار خوانندگان قدیمی می‌زنند. به نظر شما چنین کاری می‌تواند مؤثر باشد؟

بازخوانی کار بسیار سختی است و هر خواننده‌ای توانایی انجام چنین کاری را ندارد. مثلاً در گذشته شاهد بودیم اشعار و ترانه‌هایی روی یک سری از آثار شاخص موسیقایی با ملودی‌های قدیمی گذاشته می‌شد که بسیار مبتدیانه و غیرحرفه‌ای بود.
جالب این‌که این اتفاقات بیشتر به سود اثر اصلی و خواننده‌ای که این کار را برای اولین بار اجرا کرده، تمام می‌شود، چراکه باعث می‌شود مردم به دنبال شعر و ملودی اصلی بگردند. درواقع اثر بازخوانی شده نه‌تنها شنیده نمی‌شد، بلکه بار دیگر اثر اصلی را از میان صفحه‌های خاک خورده بیرون می‌کشید. حتی برخی خوانندگان تعدادی از ملودی‌های ماندگار را برمی‌دارند و با تغییر شعر و ترانه، سعی می‌کنند روایت جدیدی ارائه دهند تا اثر قبلی به دست فراموشی سپرده شود، اما مطمئن باشید کاری که جای خود را در میان قلب مردم بازکرده به هیچ نحو و توسط هیچ فرد یا نهادی از اذهان پاک نمی‌شود. بخشی از این اتفاق به دلیل خاطره‌بازی نسل گذشته با این آثار است و از سوی دیگر کمتر خواننده‌ای را در میان نسل جدید می‌توان یافت که بتواند اجرایی بهتر از خواننده اصلی اثر داشته باشد.
نکته دیگری که ذکر آن خالی از لطف نیست حس، غم و فضای قطعات قدیمی است که نمی‌توان نمونه‌اش را در آثار خوانندگان جدید پیدا کرد. امروزه آثاری شبیه به یکدیگر را شاهد هستیم که هیچ حس و حال عمیقی را در مخاطب ایجاد نمی‌کنند و باعث نمی‌شوند شنونده تفاوتی احساس کند.

پس به‌زعم شما یک خواننده به‌صرف بازخوانی یک اثر که مردم با آن خاطره دارند، نمی‌تواند زمان ستاره بودن خود را تمدید کند؟

قطعاً چنین چیزی امکان‌پذیر است. بارها دوستان و آشنایان و حتی تهیه‌کننده‌ها به من پیشنهاد بازخوانی تعدادی از آثار ماندگار را داده‌اند که با صدا و سبک من همخوانی دارد، اما هیچ‌وقت زیر بار نرفته‌ام و مقابل وسوسه جذابش ایستادگی کرده‌ام. همان‌طور که گفتم برای بازخوانی یک اثر، خواننده باید بسیار توانا و مسلط باشد و حالا اگر اجرای بهتری ارائه نمی‌دهد، توهینی به اثر اصلی انجام ندهد.
اگر خواننده‌ای چنین توانایی و قابلیتی را در خود نمی‌بیند، به نظر من اصلاً نباید به خود اجازه بازخوانی دهد. همچنین مگر برای این‌که ما نیز بتوانیم به خواننده‌ای ماندگار تبدیل شویم، باید به بازخوانی آثار قدیمی بپردازیم؟ می‌توان با کمی استعداد، خلاقیت و البته بالا بردن دانش موسیقایی، آثاری جدید خلق کرد که شناسنامه و هویت داشته باشد. متأسفانه بسیاری از خوانندگان امروزی بر دانش و علم موسیقی تسلط چندانی ندارند. اگر می‌بینید اثری ماندگار شده و پس از گذشت پنجاه سال باوجود تغییر نسل و ذائقه مخاطب، هنوز شنیده می‌شود، دلیلش این است که آهنگساز، شاعر یا ترانه‌سرا و خواننده نزد استادان بزرگ‌سال‌ها تلمذ کرده بودند و همچنین ارتباط عاطفی عمیقی بین‌شان وجود داشت که به خلق یک اثر ماندگار ختم می‌شد.
ما در قبال گوش‌های مردم، مسئول هستیم، ولی متأسفانه در حال حاضر چنین چیزی میان دوستان وجود ندارد. برخی از خوانندگان اصلاً اهمیتی نمی‌دهند که چه‌کاری به مخاطب ارائه می‌کنند و توجهی ندارند که شعر، ترانه و موسیقی ساخته‌شده چه اثری بر ذهن مردم می‌گذارد. شما به برخی از آثار ماندگار توجه کنید؛ «ای ایران»، «مرا ببوس»، «جان مریم» و ... این آثار اشعار شریفی دارند و از ملودی‌هایی خاص و شبیه به هیچ برخوردارند که جاودانه‌شان کرده است.

پای حرف برخی از خوانندگان نسل جوان که می‌نشینیم، حرف جالبی می‌زنند؛ می‌گویند شاید حالا ارزش کار ما مشخص نشود، اما سال‌ها بعد از ما و آثارمان صحبت خواهد شد...

افکار عمومی در طول تاریخ، تصمیم درست را می‌گیرد و با گذشت زمان، انتخاب صحیح رخ می‌دهد. ما خوانندگانی داشتیم که در دوره خودشان به دلایل مختلف موردتوجه قرار نگرفتند، اما حالا نامشان در تاریخ مانده است. در آن زمان کسی فکر نمی‌کرد این آثار ماندگار شوند، اما حالا پس از گذشت چندین دهه، جوانی که تنها 20سال سن دارد و در زمان اجرای اثر شاید پدرش نیز متولد نشده بود، به اثر گوش می‌دهد و با آن ارتباط برقرار می‌کند. ترانه‌هایی که در دهه‌های 40 و 50 با صدای خوانندگان موفق موسیقی پاپ ارائه ‌شده‌اند تا سال‌های سال ماندگار خواهند بود، چون تأثیر خودشان را در موسیقی گذاشته‌اند. این قبیل کارها که نمونه‌هایشان هم اندک نیست، هنوز که هنوز است شنیده می‌شود و همان اثر احساسی را بر مخاطب می‌گذارند.