همدلی، به مناسبت روز جهانی بدون خودرو، فرهنگ دوچرخهسواری در کشور را بررسی کرد
چرخ کُند دوچرخهسواری در ایران
همدلی| گروه اجتماعی- دیروز (اول مهر) مصادف با ۲۲سپتامبر روز جهانی بدون خودرو بود. هر سال در این روز در شهرهای مختلف جهان، برنامههایی برگزار میشود تا انسان مدرن امروزی و خودرومدار به فعالیت دوچرخهسواری و پیادهروی تشویق شود.
در کشور ما نیز معمولا این روز به صورت نمادین برگزار میشود، مثلا همین دیروز به مناسبت روز جهانی بدون خودرو و همزمانی آن با پویش سه شنبههای بدون خودرو همایشی در نقاط مختلف کشور از جمله خیابان کاشان تهران برگزار شد تا به این وسیله شهروندان را به استفاده از دوچرخه تشویق کنند. آرش میلانی، رئیس کمیته محیط زیست نیز به همین مناسبت با دوچرخه به شورای شهر تهران رفت.
هر کس از کنار آنها عبور میکرد بسمالله زیر لب میگفت و اگر بلد بود، وردی میخواند تا آسیبی به او نرسد. همه متعجب بودند که چگونه یک وسیله، بدون اتکا به نیروی دیگری که آن را به حرکت در آورد توانسته روی دو چرخ بایستد و حرکت کند؟!
سادهترین پاسخ برای مردم این بود که نیرویی غیر انسانی این کار را انجام میدهد به همین دلیل به نظرشان پسربچهها شیطانزاده یا پریزاده بودند و از انسانها به شمار نمیآمدند. آنها در حالی که روی دو پا بودند میتوانستند سریعتر از دیگران حرکت کنند. در اینجا بود که نام این وسیله عجیب شد: «دوچرخ شیطان.»
شیطان، مرکب شیطان، بیسیکلت، بایسیکلت، دوچرخه پایی و دوچرخه، نامهایی بود که به این وسیله اختصاص داده شد. وسیله وارداتی جدید به سرعت میان درباریها و خانوادههای ثروتمند رواج پیدا کرد و مردم نیز کم کم به این وسیله جدید عادت کردند و حتی شخصی به اسم «حسین آقای شیخ» تعدادی دوچرخه را خرید و ساعتی به مردم اجاره داد تا مردم با این وسیله جدید آشنایی پیدا کنند. کمکم انواع دوچرخههاي معمولي، كورسي و سهچرخه نه تنها در تهران بلکه در همه جای ایران دیده شدند و تبدیل به وسیلهای روزمره شدند.
برخی معتقدند باید خیابانهای کشور از انبوه خودروها پوستاندازی کند تا جایی برای دوچرخه و دوچرخهسواران باز شود. داستان دوچرخه و دوچرخهسواری در ایران به همین سادگی نیست و پیچیدهتر از کشورهای دیگر است. چرا که استفاده از این وسیله نیز متاثر از کلیشهها و نگاههای جنسیتی است.
به دلیل موانع اجتماعی، تقریباً نصف جمعیت کشور که زنان هستند اجازه ندارند از دوچرخه استفاده کنند و در صورت استفاده با برخوردهای قضایی مواجه میشوند، این در حالی است که استفاده از دوچرخه برای زنان هیچ منع قانونی ندارد.
علاوه بر محدودیت زنان برای دوچرخهسواری فرهنگ دوچرخهسواری در بین مردان نیز رنگ باخته است. خیابانهای شهر نیز برای دوچرخهسواران جایی را در نظر نگرفته و فضای شهری ساختار مناسبی برای استفاده از این وسیله ندارد.
علیرضا عباسی افزود:«بدیهی است که شهروندان هر کشوری هر چقدر به استفاده از دوچرخه تمایل پیدا کنند از استفاده از خودرو دور میشوند و لازمه این امر این است که کالبد شهرها از خودرومدار به انسانمدار تبدیل شوند.
وی با اشاره به فرهنگ دوچرخهسواری در کشورهای دیگر افزود: برخلاف کشور ما که تمایل به داشتن ماشین بیشتر از دوچرخه است، دوچرخه در کشورهای پیشرفته و مدرن کاربرد بیشتری دارد برای مثال در اکثر کشورهای اروپایی دوچرخه دارای ارزشی مثل یک ماشین سواری (و حتی بیشتر) است. در این کشورها برخی از دوچرخهها (نسبت به مدل و کاراییشان) در مواردی از خودروهای مدل بالا نیز گرانتر هستند.
عباسی روی خوش نشان ندادن اغلب مردم به استفاده از دوچرخه را به خلاهای قانونی گره زد و گفت: یکی از اساسیترین خلاءهای فرهنگی در دوچرخهسواری، فقدان قانونی مدون برای دوچرخهسواران و خودروها است. البته قوانین ترافیکی درباره دوچرخهسواری موجود است اما نیازمند به روزرسانی هستند، چرا که آن قوانین برای یک مقطع زمانی خاصی کاربرد داشت و با توجه به تغییرات پیش آمده در ذائقه مردم و ساختار شهرها اکنون کاربرد چندانی ندارد.»
عباسی در مورد پیستهای دوچرخهسواری در پایتخت گفت:«در تهران پیستهای دوچرخهسواری کم نیست، از پارک چیتگر گرفته تا بوستان ولایت و سرخه حصار و .... مکانی برای علاقهمندان به دوچرخهسواری وجود دارد، اما نگاه تفریحی به آن حاکم است و دردی از ترافیک یا آلودگی هوا کم نمیکند در صورتی این وسیله نقلیه کلاسیک میتواند علاوه بر یک ورزش و تفریح سالم نقش زیادی را در سالم بودن شهرها بازی کند.»
اگر زیرساخت مناسب برای استفاده از دوچرخه در شهرها به ویژه کلانشهرها ایجاد شود دیگر نیازی نیست برای مقابله با آلودگی هوا دست به آسمان دراز کنیم و با دعا باد و باران را تمنا کنیم.»
در کشور ما نیز معمولا این روز به صورت نمادین برگزار میشود، مثلا همین دیروز به مناسبت روز جهانی بدون خودرو و همزمانی آن با پویش سه شنبههای بدون خودرو همایشی در نقاط مختلف کشور از جمله خیابان کاشان تهران برگزار شد تا به این وسیله شهروندان را به استفاده از دوچرخه تشویق کنند. آرش میلانی، رئیس کمیته محیط زیست نیز به همین مناسبت با دوچرخه به شورای شهر تهران رفت.
تاریخچه دوچرخه در ایران
عمر دوچرخه و دوچرخهسواری در ایران خیلی زیاد نیست. داستان ورود این وسیله به ایران نیز داستان جالبی است. قصه ورود دوچرخه به ایران از آنجا شروع شد که در زمان قاجار، مردم دو پسر بچه انگلیسی را دیدند که روی وسیلهای با دو چرخ در میدان مشق تهران (باغ ملی) حرکت میکردند. نگاههای متعجب و سرشار از ترس لحظهای از این دو برداشته نمیشد و مردم بهتزده به آنها مینگریستند.هر کس از کنار آنها عبور میکرد بسمالله زیر لب میگفت و اگر بلد بود، وردی میخواند تا آسیبی به او نرسد. همه متعجب بودند که چگونه یک وسیله، بدون اتکا به نیروی دیگری که آن را به حرکت در آورد توانسته روی دو چرخ بایستد و حرکت کند؟!
سادهترین پاسخ برای مردم این بود که نیرویی غیر انسانی این کار را انجام میدهد به همین دلیل به نظرشان پسربچهها شیطانزاده یا پریزاده بودند و از انسانها به شمار نمیآمدند. آنها در حالی که روی دو پا بودند میتوانستند سریعتر از دیگران حرکت کنند. در اینجا بود که نام این وسیله عجیب شد: «دوچرخ شیطان.»
شیطان، مرکب شیطان، بیسیکلت، بایسیکلت، دوچرخه پایی و دوچرخه، نامهایی بود که به این وسیله اختصاص داده شد. وسیله وارداتی جدید به سرعت میان درباریها و خانوادههای ثروتمند رواج پیدا کرد و مردم نیز کم کم به این وسیله جدید عادت کردند و حتی شخصی به اسم «حسین آقای شیخ» تعدادی دوچرخه را خرید و ساعتی به مردم اجاره داد تا مردم با این وسیله جدید آشنایی پیدا کنند. کمکم انواع دوچرخههاي معمولي، كورسي و سهچرخه نه تنها در تهران بلکه در همه جای ایران دیده شدند و تبدیل به وسیلهای روزمره شدند.
موانع دوچرخهسواری در ایران
اکنون دهها سال از روزی که دوچرخه وارد ایران شد، میگذرد، تعداد دوچرخهها کمکم از خیابانهای شهرهای مختلف کشور کم و کمتر شدهاند و این وسیله دو چرخ جای خود را به خودروهای غول پیکر دادهاند. تا جایی که اکنون تلاش میشود که دوچرخه باز با کوچه و خیابانهای شهر آشتی کند و فرهنگ دوچرخهسواری احیا شود.برخی معتقدند باید خیابانهای کشور از انبوه خودروها پوستاندازی کند تا جایی برای دوچرخه و دوچرخهسواران باز شود. داستان دوچرخه و دوچرخهسواری در ایران به همین سادگی نیست و پیچیدهتر از کشورهای دیگر است. چرا که استفاده از این وسیله نیز متاثر از کلیشهها و نگاههای جنسیتی است.
به دلیل موانع اجتماعی، تقریباً نصف جمعیت کشور که زنان هستند اجازه ندارند از دوچرخه استفاده کنند و در صورت استفاده با برخوردهای قضایی مواجه میشوند، این در حالی است که استفاده از دوچرخه برای زنان هیچ منع قانونی ندارد.
علاوه بر محدودیت زنان برای دوچرخهسواری فرهنگ دوچرخهسواری در بین مردان نیز رنگ باخته است. خیابانهای شهر نیز برای دوچرخهسواران جایی را در نظر نگرفته و فضای شهری ساختار مناسبی برای استفاده از این وسیله ندارد.
فرهنگ دوچرخهسواری حلقه مفقود مدیریت شهری
یک کارشناس ارشد مدیریت شهری با بیان این که فرهنگ دوچرخهسواری حلقه مفقود مدیریت شهری است، به همدلی گفت:«دوچرخهسواری نه تنها یکی از بهترین ورزشهاست و در سلامت جسمی شهروندان تاثیر بسزایی دارد، بلکه راهکاری درست و منطقی برای مقابله با آلودگی هوا و ترافیک در کلانشهرهاست که متاسفانه این روزها در کشور ما کمتر مورد توجه قرار میگیرد.»علیرضا عباسی افزود:«بدیهی است که شهروندان هر کشوری هر چقدر به استفاده از دوچرخه تمایل پیدا کنند از استفاده از خودرو دور میشوند و لازمه این امر این است که کالبد شهرها از خودرومدار به انسانمدار تبدیل شوند.
وی با اشاره به فرهنگ دوچرخهسواری در کشورهای دیگر افزود: برخلاف کشور ما که تمایل به داشتن ماشین بیشتر از دوچرخه است، دوچرخه در کشورهای پیشرفته و مدرن کاربرد بیشتری دارد برای مثال در اکثر کشورهای اروپایی دوچرخه دارای ارزشی مثل یک ماشین سواری (و حتی بیشتر) است. در این کشورها برخی از دوچرخهها (نسبت به مدل و کاراییشان) در مواردی از خودروهای مدل بالا نیز گرانتر هستند.
عباسی روی خوش نشان ندادن اغلب مردم به استفاده از دوچرخه را به خلاهای قانونی گره زد و گفت: یکی از اساسیترین خلاءهای فرهنگی در دوچرخهسواری، فقدان قانونی مدون برای دوچرخهسواران و خودروها است. البته قوانین ترافیکی درباره دوچرخهسواری موجود است اما نیازمند به روزرسانی هستند، چرا که آن قوانین برای یک مقطع زمانی خاصی کاربرد داشت و با توجه به تغییرات پیش آمده در ذائقه مردم و ساختار شهرها اکنون کاربرد چندانی ندارد.»
عباسی در مورد پیستهای دوچرخهسواری در پایتخت گفت:«در تهران پیستهای دوچرخهسواری کم نیست، از پارک چیتگر گرفته تا بوستان ولایت و سرخه حصار و .... مکانی برای علاقهمندان به دوچرخهسواری وجود دارد، اما نگاه تفریحی به آن حاکم است و دردی از ترافیک یا آلودگی هوا کم نمیکند در صورتی این وسیله نقلیه کلاسیک میتواند علاوه بر یک ورزش و تفریح سالم نقش زیادی را در سالم بودن شهرها بازی کند.»
اگر زیرساخت مناسب برای استفاده از دوچرخه در شهرها به ویژه کلانشهرها ایجاد شود دیگر نیازی نیست برای مقابله با آلودگی هوا دست به آسمان دراز کنیم و با دعا باد و باران را تمنا کنیم.»