بیانیه‌های بازنده و برنده انتخابات 1403
فروزان آصف‌نخعی (روزنامه نگار)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2452
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


مغالطه خرمن در بحث تلویزیونی الزام حجاب

شیرزاد عبداللهی (روزنامه‌نگار)
دو مرد روحانی، یکی ملبس به کت و شلوار(نصیری) و دیگری با لباس روحانیت (سوزنچی)، در شبکه 4 تلویزیون، عمدتا با ادبیات فقهی، درباره قانون الزام حجاب اسلامی گفت‌وگو کردند. جای فعالان حقوق زنان که از دید عرفی و اجتماعی به موضوع حجاب می‌نگرند و بعضا بابت فعالیت‌های مدنی خود هزینه داده‌اند،در این بحث خالی بود. هرچند سخنان مهدی نصیری مدیر مسئول سابق کیهان به دلیل متفاوت بودن با گفتمان رسمی بیشتر مورد توجه قرار گرفت، اما نقد استدلال‌های روحانی طرفدار الزام حجاب حائز اهمیت بیشتری است؛ زیرا سرچشمه تئوریک طرفداران الزام به رعایت حجاب دیدگاه‌هایی از این دست است. در بحث، اختلاف فاحش نظرسنجی‌های رسمی وزارت ارشاد و صدا و سیما، آقای سوزنچی نهایتا پذیرفت که اگر اکثریت جامعه در برابر یک حکم شرعی (الزام حجاب) مقاومت کنند، نمی‌توان آن را اجرا کرد. راه حل کشف نظر مردم از نظر نصیری این بود که «یک مرکز آماری معتبر و بی‌طرف بروند در جامعه و مسئله را در بیاورند» و پیشنهاد مجری «رفراندم » بود. اما سوزنچی پیشنهاد مشخصی ارائه نکرد. سوزنچی حجاب را موضوعی «هویتی و نماد و تابلوی مسلمانی در جهان» می‌داند. او برای نشان دادن اهمیت نماد و تصویر از قول نیل پستمن در کتاب «زندگی در عیش، مردن در خوشی» می‌گوید:«اگر کندی(محبوب‌‌‌ترین رئیس جمهور آمریکا) امروز در انتخابات آمریکا شرکت می‌کرد حتما شکست می‌خورد، چرا که قیافه قشنگی نداشت.» اولا؛ آقای سوزنچی در مورد مصداق اشتباه کرده چون کندی جوان‌‌‌ترین و احتمالا خوش‌تیپ‌‌‌ترین رئیس جمهور آمریکا بود. ثانیا؛ نیل پستمن منتقد تبلیغات تلویزیونی و این گونه نماد و تصویرسازی است و آن را نشانه «زوال فرهنگ» در جامعه سرمایه‌داری می‌داند. بنابراین «تصویر زن محجبه روی جلد مجله تایم» ممکن است برعکس دریافت آقای سوزنچی بخشی از روند تجاری کردن و مبتذل کردن مفاهیم در جامعه تلویزیون‌زده آمریکا باشد. ثالثا؛گروه‌های جهادی در غرب از برخی از این نمادها در جهت ترویج ایدئولوژی ارتجاعی خود به قدری استفاده کرده و می‌کنند که این نمادها تفسیری سیاسی و خشونت‌طلب از اسلام را در ذهن اغلب شهروندان عادی تداعی می‌کند. به نظر می‌رسد آقای سوزنچی و همفکران او از موضوع ممنوعیت حجاب در جوامع غربی اطلاعات دست اول و درستی ندارند و مثلا نمی‌دانند که در آمریکا هیچگونه ممنوعیتی برای حجاب اسلامی حتی در شکل افراطی پوشیه یا روبنده (Niqab) وجود ندارد و برخی از نمایندگان مجلس قانونگذاری حجاب کامل اسلامی دارند. در کشوری مانند فرانسه که لاییک‌‌‌ترین نظام سیاسی در اروپا است، استفاده از نمادهای مذهبی(حجاب - صلیب - کلاه کیپا) در مدارس و برخی اماکن دیگر منع شده است. در ادارات دولتی هم زنان باید صورت خود را عیان کنند. اما در کوچه و خیابان هر پوششی آزاد است. اصولا در کشورهای غربی چیزی به نام منع حجاب اسلامی در کوچه و خیابان وجود ندارد که در واکنش سیاسی به آن، الزام حجاب اسلامی توجیه شود. آقای سوزنچی در بخشی از صحبت‌هایش صاف و پوست کنده می‌رود سر اصل مطلب :«... برجام مثال خوبی بود. یک جا که نباید کوتاه بیایی و کوتاه بیایی می‌بینی وضع کاملا زیر و رو می‌شود. برای من مثل روز روشن است که [درصورت برداشتن الزام قانونی]، برهنگی خیلی شدیدی توی کشور ما ایجاد خواهد شد.» گویی زنان (نیمی از جمعیت کشور) مترصد فرصتی هستند که لخت و عور به خیابان‌ها بریزند و فقط دولت با قوه قهریه جلوی این اتفاق وحشتناک را گرفته است! نهایت منطقی این نگاه این است که زن ذاتا موجودی گناهکار و از جنس آتش است. اما وجه سیاسی مسئله این است که عده‌ای معتقدند که نظام در هیچ زمینه‌ای نباید در برابر خواست عمومی، عقب‌نشینی کند و اگر نظام یک قدم عقب بنشیند و به مخالفان امتیاز بدهد باید تا ته قضیه پیش برود و فاتحه‌اش خوانده است. آقای سوزنچی برای اثبات این نظر، به «مغالطه خرمن» متوسل می‌شود و با ذکر این مثال که می‌تواند ثابت کند که استودیوی صداوسیما در تهران جزئی از مشهد است. می‌گوید :«وقتی شما مرز را برداشتی، می‌توانم بگویم اینجا [صداو سیما در تهران] جزء مشهد است. می‌گویی تهران است! می‌گویم نیست. تابلو خروج از مشهد را در نظر بگیر.آیا یک وجب اینورتر مشهد است یا نه؟ یک سانت یک سانت شما را برمی‌دارم می‌آورم تهران، مرز را اگر برداری هیچ جا نمی‌توانی مرز بگذاری.»، مجری می‌پرسد:«شما معتقدی منطق دومینو اتفاق می‌افتد، یعنی اگر اولی بخورد تا انتها می‌خورد؟» آقای سوزنچی دوباره تاکید می‌کند:«مرز را اگر برداری هیچ جا نمی‌توانی مرز بگذاری.»