معرفی کابینه فروغی به مجلس
شهریور 1320 فروغی بار دیگر برای انجام مأموریتی مهم به عرصه سیاست کشور بازگشت. پس از اشغال ایران توسط متفقین، یکی از موضوعات مهم برای دولت انگلیس و شوروی مسئله جانشینی برای رضاشاه بود. انگلیسیها به خاطر قدرناشناسی رضاشاه از به قدرت رسیدن وی و گرایش او به آلمان سخت عصبانی بودند. شوروی نیز در آن دوره تاریخی معتقد بود که باید بهجای رژیم سلطنتی یک رژیم جمهوری روی کار بیاید. در مدت کوتاه پس از اشغال بحثهای جدی در سفارتخانههای متفقین وجود داشت تا جایی که موضوع بازگشت قاجار نیز در دستور کار قرار گرفت. اعضای کابینه انگلستان بازگشت یکی از افراد سلسله سابق قاجار به تخت سلطنت را مورد بررسی قراردادند، ولی معلوم شد که شخص موردنظر یک کلمه هم فارسی بلد نیست.
انگلیسیها به محمدرضا نیز بدبین بودند. علت آنهم ضعف و ترس وی و تمایلش به آلمان بود. در کنار این وقایع، تلاشهایی نیز جهت حفظ رژیم پهلوی در ایران صورت میگرفت. رضاشاه باوجود اینکه نمیخواست فروغی را به نخستوزیری منصوب کند، صلاح کار را در این دانست که رضایت او را که بیشتر مورد قبول و اعتماد انگلیسیها بود، برای تشکیل کابینه جلب کند. فروغی همان کسی بود که در سالهای 1304 و 1305 زحمات زیادی برای پادشاهی رضاشاه کشیده بود. رضاشاه ابتدا در نظر داشت تا مجید آهی که به زبان روسی مسلط بود یا علی سهیلی که زبان روسی را خوب میدانست، بهجای منصورالملک، زمام کابینه را به دست بگیرند، زیرا از ارتش سرخ ترس زیادی داشت و فکر میکرد آن دو بتوانند روابط را اصلاح کنند، اما آن دو به شاه فهماندند که مرد میدان زمامداری در وضع حاضر فقط فروغی است که خانهنشین و بیمار بوده و در نزدیک کاخ شهری شاه سکونت دارد. رضاشاه پیشنهاد این دو را بهشرط اینکه هر دو در کابینه فروغی عضویت داشته باشند، پذیرفت. رضاشاه و فروغی در کاخ سعدآباد یکدیگر را ملاقات کردند. فروغی پس از برکناری از نخستوزیری دوم خود، هرگز شاه را ملاقات نکرده بود. شاه بهمحض دیدن فروغی، با لبخندی گفت:«نه، فروغی، آنقدرها هم که فکر میکردیم پیر نشده است.» فروغی پیر و بیمار به نخستوزیری رسید و به شاه قول مساعد داد تا ولیعهد را بر تخت سلطنت بنشاند. آنچه فروغی را در این راه دلگرم میکرد، صحبتهای سهیلی بود که فاش ساخته بود که میتواند از طریق آنتونی ایدن، دوست انگلیسی خود، لندن را وادار به قبول سلطنت ولیعهد کند مهمترین اقدام برای تحقق این مسئله، نخستوزیری فروغی بود. وی کاری را که برعهدهگرفته بود، بهسختی بهپیش میبرد. فروغی بیدرنگ با سفرای روس و انگلیس وارد مذاکره شد. گفته میشود برخی از انگلیسیها دریکی از دیدارهای خود با فروغی به او پیشنهاد کرده بودند که خود ریاست جمهوری را عهدهدار شود، اما فروغی قبول نکرده بود. 30 شهريور 1320 محمدعلي فروغي - برپايه يک سنت پارلماني - وزيران خود را به مجلس معرفي كرد. سرلشكر احمد نخجوان بهعنوان وزير جنگ اين كابينه انتخابشده بود. پيش از کنارهگیری رضاشاه قرار بود سرلشكر نخجوان به جرم خيانت به كشور در دادگاه حرب محاكمه و اعدام شود. وي بهعنوان كفيل وزارت جنگ در روزي كه قرار بود براي دفاع از كشور، سربازان احتياط را هم احضار كند بهاتفاق سرتيپ علي رياضي رئيس اطلاعات ارتش دستور مرخص كردن سربازان موجود در پادگانها را صادر كرده بود. رضاشاه پس از آگاه شدن از اين عمل، وي و افسراني را كه در اين كار مشاركت داشتند كتك زده بود و پس از كندن پاگونهایشان به زندان فرستاده بود تا محاكمه صحرايي و اعدام شوند. رضاشاه در برابر مقامات كشوري و لشكري اين افسران را خائن به وطن خوانده بود.
در همين روز رضاشاه با خانوادهاش از اصفهان از طريق يزد و كرمان عازم بندرعباس شد تا بهعنوان زنداني انگلستان از كشور تبعيد شود.
انگلیسیها به محمدرضا نیز بدبین بودند. علت آنهم ضعف و ترس وی و تمایلش به آلمان بود. در کنار این وقایع، تلاشهایی نیز جهت حفظ رژیم پهلوی در ایران صورت میگرفت. رضاشاه باوجود اینکه نمیخواست فروغی را به نخستوزیری منصوب کند، صلاح کار را در این دانست که رضایت او را که بیشتر مورد قبول و اعتماد انگلیسیها بود، برای تشکیل کابینه جلب کند. فروغی همان کسی بود که در سالهای 1304 و 1305 زحمات زیادی برای پادشاهی رضاشاه کشیده بود. رضاشاه ابتدا در نظر داشت تا مجید آهی که به زبان روسی مسلط بود یا علی سهیلی که زبان روسی را خوب میدانست، بهجای منصورالملک، زمام کابینه را به دست بگیرند، زیرا از ارتش سرخ ترس زیادی داشت و فکر میکرد آن دو بتوانند روابط را اصلاح کنند، اما آن دو به شاه فهماندند که مرد میدان زمامداری در وضع حاضر فقط فروغی است که خانهنشین و بیمار بوده و در نزدیک کاخ شهری شاه سکونت دارد. رضاشاه پیشنهاد این دو را بهشرط اینکه هر دو در کابینه فروغی عضویت داشته باشند، پذیرفت. رضاشاه و فروغی در کاخ سعدآباد یکدیگر را ملاقات کردند. فروغی پس از برکناری از نخستوزیری دوم خود، هرگز شاه را ملاقات نکرده بود. شاه بهمحض دیدن فروغی، با لبخندی گفت:«نه، فروغی، آنقدرها هم که فکر میکردیم پیر نشده است.» فروغی پیر و بیمار به نخستوزیری رسید و به شاه قول مساعد داد تا ولیعهد را بر تخت سلطنت بنشاند. آنچه فروغی را در این راه دلگرم میکرد، صحبتهای سهیلی بود که فاش ساخته بود که میتواند از طریق آنتونی ایدن، دوست انگلیسی خود، لندن را وادار به قبول سلطنت ولیعهد کند مهمترین اقدام برای تحقق این مسئله، نخستوزیری فروغی بود. وی کاری را که برعهدهگرفته بود، بهسختی بهپیش میبرد. فروغی بیدرنگ با سفرای روس و انگلیس وارد مذاکره شد. گفته میشود برخی از انگلیسیها دریکی از دیدارهای خود با فروغی به او پیشنهاد کرده بودند که خود ریاست جمهوری را عهدهدار شود، اما فروغی قبول نکرده بود. 30 شهريور 1320 محمدعلي فروغي - برپايه يک سنت پارلماني - وزيران خود را به مجلس معرفي كرد. سرلشكر احمد نخجوان بهعنوان وزير جنگ اين كابينه انتخابشده بود. پيش از کنارهگیری رضاشاه قرار بود سرلشكر نخجوان به جرم خيانت به كشور در دادگاه حرب محاكمه و اعدام شود. وي بهعنوان كفيل وزارت جنگ در روزي كه قرار بود براي دفاع از كشور، سربازان احتياط را هم احضار كند بهاتفاق سرتيپ علي رياضي رئيس اطلاعات ارتش دستور مرخص كردن سربازان موجود در پادگانها را صادر كرده بود. رضاشاه پس از آگاه شدن از اين عمل، وي و افسراني را كه در اين كار مشاركت داشتند كتك زده بود و پس از كندن پاگونهایشان به زندان فرستاده بود تا محاكمه صحرايي و اعدام شوند. رضاشاه در برابر مقامات كشوري و لشكري اين افسران را خائن به وطن خوانده بود.
در همين روز رضاشاه با خانوادهاش از اصفهان از طريق يزد و كرمان عازم بندرعباس شد تا بهعنوان زنداني انگلستان از كشور تبعيد شود.