«پاکترین مبارزه» نیاز امروز ایران
فروزان آصف نخعی (روزنامهنگار)«الکساندر واسیلیویچ مدوید» کشتیگیر افسانهای اتحاد جماهیر شوروی و جهان، زمانی که برای نخستین بار با «غلامرضا تختی» کشتی میگیرد، میگوید: «تازه فهمیدم یک حریف خوب چه ویژگیهایی دارد.» تختی و مدوید سه مرتبه با یکدیگر کشتی گرفته ومبارزه کردند؛ اما مهمترین مبارزه او با مدوید، در مسابقات جهانی 1962 تولیدو بود. ولی مدوید قهرمان شد، زیرا اسطوره اخلاق تختی این گونه خواست. او اخلاق جوانمردان جنوب شهر تهران، و اخلاق مکتب طالقانی را درهمآمیخت و با خلق جهان پهلوان، شکوهمندترین صحنه را خلق کرد.
در آن مسابقه مدوید از درد ناحیه زانو به شدت رنج میبرد و تختی با آگاهی از آن در طول مسابقه به پاشنه آشیل و نقطه ضعف او برای قهرمان شدن حمله نبرد و این گونه بود که تختی، با وزنکشی، به دلیل سنگینتر بودن، مقام اولی را به حریف واگذار کرد و با رسیدن به مقام دوم، به قول مدوید «پاکترین مبارزه» را رقم زد. «پاکترین مبارزه»، برای چند دهه از تختی، الگوی فرهنگ جوانمردی برای ایرانیان ساخت، و با آن که او فعال سیاسی و عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران، حرکت مرحوم محمد مصدق را در کنار مرحوم طالقانی و... نمایندگی میکرد، اما رجال سیاسی ایران کمتر مشی او را سرمشق زندگی سیاسی خود قرار دادند. از اینرو در مرگ جهان پهلوان، برخی تا میتوانستند الگوی دیگری از رفتار سیاسی را بنیان نهادند و بر پیکر مشی اصلاحی تختی در فرهنگ عامه، برخی نخبگان سیاسی، زخمه هایی سترگ وارد کردند. حالا فرزند پا جای پای پدر گذاشته و الگوی او را یادآوری و پیرایش میکند. او نشان میدهد که آنقدرها هوشیاری دارد که از قید طرح خبرهای دلخوش کنک (فورواردهای خبرهای درست و غلط امروزین) باید برهد و این یعنی شنا کردن خلاف رود که هزینه دارد. جریان مسلطی که با هر شیوهای میخواهد پوزه دشمن و مخالف را به خاک بمالد و پیروز از میدان بیرون برود. ولی اخلاق اصلاحی پدرش در حوزه ورزش و کمرنگتر در حوزه سیاست، امروز از میان خاکسترهای خود برخاسته، امری که نیاز امروز اصلاحطلبان و جریان اصلاحطلبی است. او در فیلم کوتاهی که در باره نحوه درگذشت پدرش منتشر کرده، به تاکید درباره عذرخواهی از ساعد مدیر هتل آتلانتیک که پدرش در آن جا خودکشی کرد و حمله و اتهامات زیادی متوجه ایشان شد، قلمفرسایی میکرده است. علاوه بر این فرزند نیز در پیگیری کنش اصلاحی، از میزان دروغگویی، خشونت وانسداد در نظام پهلوی برای خود مغازه دونبش باز نکرده، و هیچگاه نقطه ضعف رژیم را بهانهای برای کسب مشروعیت نمیکند، هرچند روشنفکران بزرگی در تاریخ سیاسی معاصر مرگ پدرش را به دست رژیم پهلوی تایید کرده باشند. او حالا روش مبارزه پدرش را به جهان ما یادآوری میکند. مبارزه با نقطه ضعف، بدون توجه به نقطه قوت، بازی باخت – باخت است. نقد نقطه قوت است که میتواند سازنده، پیش برنده، تکاملی، و پهلوانساز باشد. دیدن نقطه قوت مخالف و حتی دشمن، چشمانِ پهلوانیِ سلیمالنفس میخواهد. پهلوانی که مرزهای اندیشهاش، برای پرتاب تیر از کمان آرش کمانگیر، برای تعیین مرزهای هویتی، فکری و عملی، نیازمند ورزیدگی اندیشه و عمل است. هرچه ورزیدگی از فکر و درون سالم برخیزد، در عمل نیز نیازمند شجاعت رهایی از جبرهای محیط و زندانهای گوناگونی است که منافع فردی و گروهی را احاطه کردهاند، و اصلاحات همواره سرشار از چنین روشهایی بوده واغلب اصلاحطلبان خالی از آن. امروز اصلاحات نیازمند فکر و سخن پاک به تنهایی نیست؛ بلکه نیازمند عمل پاک نیز هست که میان این آخری با آن دو، شکاف بزرگی نهفته است. عمل غلامرضا و بابک تختی همواره شکاف میان آنها را پر کرده است. بابک تختی اکنون جهان پهلوانی را در جهانِ زیست امروزین ما که همه چیز هست، جز اصلاح، به ارمغان آورده است. سنت جوانمردی پدرش به او آموخته که میتوانی ببازی، و با استوارسازی اخلاق، برندهای برای همه فصول باشی. راه اصلاح، راه پیروزی، برای همه زمانهاست.
در آن مسابقه مدوید از درد ناحیه زانو به شدت رنج میبرد و تختی با آگاهی از آن در طول مسابقه به پاشنه آشیل و نقطه ضعف او برای قهرمان شدن حمله نبرد و این گونه بود که تختی، با وزنکشی، به دلیل سنگینتر بودن، مقام اولی را به حریف واگذار کرد و با رسیدن به مقام دوم، به قول مدوید «پاکترین مبارزه» را رقم زد. «پاکترین مبارزه»، برای چند دهه از تختی، الگوی فرهنگ جوانمردی برای ایرانیان ساخت، و با آن که او فعال سیاسی و عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران، حرکت مرحوم محمد مصدق را در کنار مرحوم طالقانی و... نمایندگی میکرد، اما رجال سیاسی ایران کمتر مشی او را سرمشق زندگی سیاسی خود قرار دادند. از اینرو در مرگ جهان پهلوان، برخی تا میتوانستند الگوی دیگری از رفتار سیاسی را بنیان نهادند و بر پیکر مشی اصلاحی تختی در فرهنگ عامه، برخی نخبگان سیاسی، زخمه هایی سترگ وارد کردند. حالا فرزند پا جای پای پدر گذاشته و الگوی او را یادآوری و پیرایش میکند. او نشان میدهد که آنقدرها هوشیاری دارد که از قید طرح خبرهای دلخوش کنک (فورواردهای خبرهای درست و غلط امروزین) باید برهد و این یعنی شنا کردن خلاف رود که هزینه دارد. جریان مسلطی که با هر شیوهای میخواهد پوزه دشمن و مخالف را به خاک بمالد و پیروز از میدان بیرون برود. ولی اخلاق اصلاحی پدرش در حوزه ورزش و کمرنگتر در حوزه سیاست، امروز از میان خاکسترهای خود برخاسته، امری که نیاز امروز اصلاحطلبان و جریان اصلاحطلبی است. او در فیلم کوتاهی که در باره نحوه درگذشت پدرش منتشر کرده، به تاکید درباره عذرخواهی از ساعد مدیر هتل آتلانتیک که پدرش در آن جا خودکشی کرد و حمله و اتهامات زیادی متوجه ایشان شد، قلمفرسایی میکرده است. علاوه بر این فرزند نیز در پیگیری کنش اصلاحی، از میزان دروغگویی، خشونت وانسداد در نظام پهلوی برای خود مغازه دونبش باز نکرده، و هیچگاه نقطه ضعف رژیم را بهانهای برای کسب مشروعیت نمیکند، هرچند روشنفکران بزرگی در تاریخ سیاسی معاصر مرگ پدرش را به دست رژیم پهلوی تایید کرده باشند. او حالا روش مبارزه پدرش را به جهان ما یادآوری میکند. مبارزه با نقطه ضعف، بدون توجه به نقطه قوت، بازی باخت – باخت است. نقد نقطه قوت است که میتواند سازنده، پیش برنده، تکاملی، و پهلوانساز باشد. دیدن نقطه قوت مخالف و حتی دشمن، چشمانِ پهلوانیِ سلیمالنفس میخواهد. پهلوانی که مرزهای اندیشهاش، برای پرتاب تیر از کمان آرش کمانگیر، برای تعیین مرزهای هویتی، فکری و عملی، نیازمند ورزیدگی اندیشه و عمل است. هرچه ورزیدگی از فکر و درون سالم برخیزد، در عمل نیز نیازمند شجاعت رهایی از جبرهای محیط و زندانهای گوناگونی است که منافع فردی و گروهی را احاطه کردهاند، و اصلاحات همواره سرشار از چنین روشهایی بوده واغلب اصلاحطلبان خالی از آن. امروز اصلاحات نیازمند فکر و سخن پاک به تنهایی نیست؛ بلکه نیازمند عمل پاک نیز هست که میان این آخری با آن دو، شکاف بزرگی نهفته است. عمل غلامرضا و بابک تختی همواره شکاف میان آنها را پر کرده است. بابک تختی اکنون جهان پهلوانی را در جهانِ زیست امروزین ما که همه چیز هست، جز اصلاح، به ارمغان آورده است. سنت جوانمردی پدرش به او آموخته که میتوانی ببازی، و با استوارسازی اخلاق، برندهای برای همه فصول باشی. راه اصلاح، راه پیروزی، برای همه زمانهاست.