ایران و آمریکای بدون ترامپ
دکتر سیدمحمدجعفر حائری (فعال مدنی)انتخابات ریاست جمهوری آمریکا کمتر از ۵۰روز دیگر برگزار میشود. از طرفی شیوه کشورداری خارج از عرف و نیز یاغیگری ترامپ در سیاستورزی چه در داخل و چه در مناسبات بینالمللی باعث شده تا تمایل اکثریت مردم آمریکا (بر اساس نظرسنجیهای موجود) و نیز اکثر همپیمانان بینالمللی آمریکا بهجز اسرائیل و تعداد معدودی از حکومتهای حاشیه خلیج فارس چشم به شکست ترامپ در انتخابات پیش رو داشته باشند. اقتصاد ایران بعد از به روی کار آمدن ترامپ در سال ۲۰۱۶ به علل متعددی از قبیل عدم هزینه کرد لازم در زیرساختهای اصلی اقتصادی جهت ایجاد تابآوری مناسب در برابر تکانههای بینالمللی که رهبر انقلاب از آن به عنوان اقتصاد مقاومتی یاد کرده و در چند سال گذشته بارها بر اجرای آن تاکید کرده، آسیب جدی دید که رکود شدید تولید و صادرات و نابسامانی وضعیت ارزش پول ملی و سرگردانی نقدینگی و... در چند سال گذشته و پس از اعمال مجدد تحریمهای آمریکا به دستور ترامپ بر این واقعیت دلالت دارند.
بخش جالب ماجرا وجود صداهای بلندی - اگر چه ضعیف - از داخل ایران مبنی بر استقبال از انتخاب مجدد ترامپ و ادامه تحریمهای غیر انسانی و اثرات اغلب جبرانناپذیر آن بر توده اقشار آسیبپذیر مردم ایران است. چنین افرادی با چنین تحلیل و برداشتی در بین سیاسیون و احزاب تندروی غالبا وابسته به جناح راست و محافظهکار ایران وجود دارند، اما مردم ایران نمیتوانند انکار کنند که تحولات مثبت حاصل از تغییر مدیریت کشور و تفاهم با نظام بینالملل را در فاصله سالهای ۹۲ تا ۹۵ با گوشت و پوست خود لمس کردند. اگر امروز واردات دارو به ایران بهواسطه امضاهای جاهطلبانه و دیوانهوار ترامپ بسیار محدود شده است، یعنی اینکه تا پیش از آن وارد میشده است. البته این نوع اظهارات میتواند پیشدستی این جریان برای تصاحب منافع ناشی از گشایش وضع اقتصادی احتمالی در پی عدم انتخاب مجدد ترامپ و نوشتن آن به پای دولت احتمالا «جوان و انقلابی» بعدی وابسته به جناح خودی باشد.
از طرفی در بازه زمانی کوتاه پس از امضای برجام تولید و صادرات نفت ایران به سرعت به میزان پیش از تحریمها بازگشت، اما درآمدهای نفتی به جای ایجاد زیرساختهای اقتصادی مولد و درونزا، صرف طرحهایی شد که گرچه با منافع و مزایایی برای مردم تحت فشار تحریمهای پیش از امضای برجام (مثل طرح تحول سلامت و...) همراه بود، اما بیشتر جنبه تبلیغاتی برای دولت مستقر با تابلوی اعتدال در راستای ساخت چهره مُنجی برای حلقهای محدود سیاسی و ایجاد پایگاه بزرگ اجتماعی برای آنان بود. در این شرایط بدیهی است نتایج انتخابات پیشرو در آمریکا برای بسیاری از کشورها از جمله ایران و حتی دو جناح سیاسی اصلی کشور دارای اهمیت بسیاری باشد. لذا با توجه به نظرسنجیهای حال حاضر که شکست ترامپ را محتملتر نشان میدهد، سرمایهگذاری مردم ایران در بازارهایی که تحت تاثیر ارزش پول ملی و نسبت آن با ارزهای بینالمللی بخصوص دلار دارند، ریسک بسیار بالایی داشته که این بار با تاثیر شکست تندروها در ایران در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ بر اقتصاد قابل مقایسه نخواهد بود، بلکه بیشتر به شرایط پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و تبعات اقتصادی آن شباهت خواهد داشت.
هیجان و آشفتگی در بازار طلا و ارز و سردرگمی نقدینگی در هر دو صورت شکست ترامپ و یا پیروزی او (که توافق با ایران را در صورت پیروزی در انتخابات آمریکا به احتمال زیاد در پی خواهد داشت و بر فرض عدم توافق، بروز تنش بیشتر نیز به دلیل عدم توجیه سیاسی اقتصادی برای ترامپ در دور دوم ریاست جمهوری منتفی است) هیچ اساس و مبنایی نداشته و صرفا بر باد دادن سرمایههای ریالی در دست مردمی است که به حق نگران حفظ ارزش اندوختههای خود هستند. پیدا کردن ماهیگیران از این برکه گلآلود یا سوءاستفاده کنندگان از این ماجرا، حتی برای مردم عادی کار سختی نخواهد بود و در این برهه که کمتر کسی به فکر مردم و داراییهایشان است بر مردم عزیز کشورمان است خود با ورود به این بازارهای کاذب به این مقوله دامن نزده و از ارزش دارایی و پسانداز خود محافظت کنند.
بخش جالب ماجرا وجود صداهای بلندی - اگر چه ضعیف - از داخل ایران مبنی بر استقبال از انتخاب مجدد ترامپ و ادامه تحریمهای غیر انسانی و اثرات اغلب جبرانناپذیر آن بر توده اقشار آسیبپذیر مردم ایران است. چنین افرادی با چنین تحلیل و برداشتی در بین سیاسیون و احزاب تندروی غالبا وابسته به جناح راست و محافظهکار ایران وجود دارند، اما مردم ایران نمیتوانند انکار کنند که تحولات مثبت حاصل از تغییر مدیریت کشور و تفاهم با نظام بینالملل را در فاصله سالهای ۹۲ تا ۹۵ با گوشت و پوست خود لمس کردند. اگر امروز واردات دارو به ایران بهواسطه امضاهای جاهطلبانه و دیوانهوار ترامپ بسیار محدود شده است، یعنی اینکه تا پیش از آن وارد میشده است. البته این نوع اظهارات میتواند پیشدستی این جریان برای تصاحب منافع ناشی از گشایش وضع اقتصادی احتمالی در پی عدم انتخاب مجدد ترامپ و نوشتن آن به پای دولت احتمالا «جوان و انقلابی» بعدی وابسته به جناح خودی باشد.
از طرفی در بازه زمانی کوتاه پس از امضای برجام تولید و صادرات نفت ایران به سرعت به میزان پیش از تحریمها بازگشت، اما درآمدهای نفتی به جای ایجاد زیرساختهای اقتصادی مولد و درونزا، صرف طرحهایی شد که گرچه با منافع و مزایایی برای مردم تحت فشار تحریمهای پیش از امضای برجام (مثل طرح تحول سلامت و...) همراه بود، اما بیشتر جنبه تبلیغاتی برای دولت مستقر با تابلوی اعتدال در راستای ساخت چهره مُنجی برای حلقهای محدود سیاسی و ایجاد پایگاه بزرگ اجتماعی برای آنان بود. در این شرایط بدیهی است نتایج انتخابات پیشرو در آمریکا برای بسیاری از کشورها از جمله ایران و حتی دو جناح سیاسی اصلی کشور دارای اهمیت بسیاری باشد. لذا با توجه به نظرسنجیهای حال حاضر که شکست ترامپ را محتملتر نشان میدهد، سرمایهگذاری مردم ایران در بازارهایی که تحت تاثیر ارزش پول ملی و نسبت آن با ارزهای بینالمللی بخصوص دلار دارند، ریسک بسیار بالایی داشته که این بار با تاثیر شکست تندروها در ایران در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ بر اقتصاد قابل مقایسه نخواهد بود، بلکه بیشتر به شرایط پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و تبعات اقتصادی آن شباهت خواهد داشت.
هیجان و آشفتگی در بازار طلا و ارز و سردرگمی نقدینگی در هر دو صورت شکست ترامپ و یا پیروزی او (که توافق با ایران را در صورت پیروزی در انتخابات آمریکا به احتمال زیاد در پی خواهد داشت و بر فرض عدم توافق، بروز تنش بیشتر نیز به دلیل عدم توجیه سیاسی اقتصادی برای ترامپ در دور دوم ریاست جمهوری منتفی است) هیچ اساس و مبنایی نداشته و صرفا بر باد دادن سرمایههای ریالی در دست مردمی است که به حق نگران حفظ ارزش اندوختههای خود هستند. پیدا کردن ماهیگیران از این برکه گلآلود یا سوءاستفاده کنندگان از این ماجرا، حتی برای مردم عادی کار سختی نخواهد بود و در این برهه که کمتر کسی به فکر مردم و داراییهایشان است بر مردم عزیز کشورمان است خود با ورود به این بازارهای کاذب به این مقوله دامن نزده و از ارزش دارایی و پسانداز خود محافظت کنند.