اگر کرونا نبود!
طاهر اکوانیان (روزنامهنگار)شرایط این روزهای کشور را تقریباً نمیتوان با هیچ دورهای بعد از انقلاب مقایسه کرد؛ نه با دوره جنگ که مردم مشتاقانه و پرشور درصحنههای مختلف حضور داشتند و علیرغم مشکلات اقتصادی به آینده امید داشتند و نه بعد از آن که با امیدهای فراوان هر بار به پای صندوقهای رأی میرفتند تا بلکه با مشارکت در سرنوشت خویش راهی برای فریاد زدن خواستههایشان پیدا کنند. این روزها که کرونا خیلی از مسئولیت دولتها در سراسر جهان را از گردن آنها ساقط کرده است، بعضی از خدا خواسته زیر لوای این بیماری مشکلات را فراموش یا پنهان کردهاند. در کشور ما هم این خود فراموشی و کرونازدگی بار بیشتری دارد و به وسیله آن خیلی از مشکلات مربوط به جامعه و مردم نادیده گرفته شدهاند. حالا در کنار این بیماری، با اوج گرفتن تحریمها و بیتدبیریها وضعیتی به وجود آمده که گویا راه فراری از آن پیدا نمیشود یا مسئولان نمیتوانند و نمیخواهند که گشایشی حداقلی برای تنفس ایجاد کنند. سراسیمگی از حال و روز جامعه پیداست و به نظر میرسد تا اطلاع ثانوی قرار نیست اتفاق مثبتی بیفتد. مشاهده و رصد مشکلات زندگی روزمره مردم برای دولتمردان به امری عادی تبدیلشده و آنها مدام فقط به این میاندیشند و تکیه میکنند که حالا اگر ما نبودیم وضع از اینی که هست بدتر هم شده بود؛ یعنی بهراحتی میگویند بروید خدا را شکر کنید که ما هستیم وگرنه دنیا بر سرتان آوار میشد.
نشانههای آشفتگی اجتماعی- اقتصادی و بیسروسامانی سیاسی- اداری تقریباً به جایی رسیده است که نیازی به مثال زدن و کشیدن انگشت اشاره نداشته باشد. هر طرف که سر بچرخانی یا انگشت اشاره را به هر سو بگیری به قول معروف خودش است. بازار هیجانزده دلار و سکه و بیصاحبی و تصمیمهای سوداگرانه دلبخواهی در قیمتگذاری خودرو از یک طرف و دستورهای ظاهری و بیعمل رئیسجمهور و هیات دولت در این موارد از طرف دیگر، نشان دهنده ناخوشایندی و اختلال اساسی در کارکردهاست. چشم داشتن به قضا و قدر به علاوه نظر به بازیهای سیاسی بیرون از کشور هم دیگر آب رفته را به جو باز نخواهد گرداند. در این شرایط که اغلب قریب به اتفاق مردم با شدت و تلخکامی تمام به دنبال یافتن راهی برای از دست ندادن باقیمانده داراییهایشان هستند، مسئولان با فرصتطلبی هر بار آنها را به سمت و سویی میکشانند و دلالان معرکه هم بیهیچ پروایی به بهترین وجه از این وضعیت آشفته بهره میبرند. عدم ثبات در قیمتها و نبودن چشماندازی هر چند کوتاه برای سرمایهگذاری مردم به جان رسیده را سرگشتهتر از همیشه کرده است. انگار در برابر سلسله حوادثی قرار گرفتهایم که پایانی بر آن متصور نیست و هیچ ندای امیدی از گوشهای از این کشور توسط مسئولان به گوش نمیرسد. دولتمردان بارها حرفهای خودشان را نقض میکنند و هر بار بدون برنامه دستوری دیگر صادر میفرمایند که با توجه به عواقبش مشخص است از هیچ پشتوانه فکری و نظری برخوردار نیست. ما به نوعی داریم شانسی زندگی میکنیم و فقط تنها امیدی که همیشه مردم شوک زده به رسیدن دستی از غیب دارند، آنها را امیدوار نگه داشته است. در مجموع اگر کرونا نبود و عرصه اجتماعی بازتر و شفاف میشد، مسئولان نمیدانستند پشت چه چیزی سنگر بگیرند.
نشانههای آشفتگی اجتماعی- اقتصادی و بیسروسامانی سیاسی- اداری تقریباً به جایی رسیده است که نیازی به مثال زدن و کشیدن انگشت اشاره نداشته باشد. هر طرف که سر بچرخانی یا انگشت اشاره را به هر سو بگیری به قول معروف خودش است. بازار هیجانزده دلار و سکه و بیصاحبی و تصمیمهای سوداگرانه دلبخواهی در قیمتگذاری خودرو از یک طرف و دستورهای ظاهری و بیعمل رئیسجمهور و هیات دولت در این موارد از طرف دیگر، نشان دهنده ناخوشایندی و اختلال اساسی در کارکردهاست. چشم داشتن به قضا و قدر به علاوه نظر به بازیهای سیاسی بیرون از کشور هم دیگر آب رفته را به جو باز نخواهد گرداند. در این شرایط که اغلب قریب به اتفاق مردم با شدت و تلخکامی تمام به دنبال یافتن راهی برای از دست ندادن باقیمانده داراییهایشان هستند، مسئولان با فرصتطلبی هر بار آنها را به سمت و سویی میکشانند و دلالان معرکه هم بیهیچ پروایی به بهترین وجه از این وضعیت آشفته بهره میبرند. عدم ثبات در قیمتها و نبودن چشماندازی هر چند کوتاه برای سرمایهگذاری مردم به جان رسیده را سرگشتهتر از همیشه کرده است. انگار در برابر سلسله حوادثی قرار گرفتهایم که پایانی بر آن متصور نیست و هیچ ندای امیدی از گوشهای از این کشور توسط مسئولان به گوش نمیرسد. دولتمردان بارها حرفهای خودشان را نقض میکنند و هر بار بدون برنامه دستوری دیگر صادر میفرمایند که با توجه به عواقبش مشخص است از هیچ پشتوانه فکری و نظری برخوردار نیست. ما به نوعی داریم شانسی زندگی میکنیم و فقط تنها امیدی که همیشه مردم شوک زده به رسیدن دستی از غیب دارند، آنها را امیدوار نگه داشته است. در مجموع اگر کرونا نبود و عرصه اجتماعی بازتر و شفاف میشد، مسئولان نمیدانستند پشت چه چیزی سنگر بگیرند.