بیانیه‌های بازنده و برنده انتخابات 1403
فروزان آصف‌نخعی (روزنامه نگار)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2452
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


روزگار رونق خوشه‌چینی

آرش رازانی (روزنامه‌نگار)
در خبرها آمده بود که درآمد شصت و خرده‌ای درصد از مردم ایران از راه سوداگری تأمین می‌شود؛ یعنی از راه کسب سود از راه خریدوفروش چیزی، خواه به‌عنوان مالک و خواه به‌عنوان واسطه. این آمار اگر صحیح باشد، اعلام مهیب‌ترین زلزله‌ ممکن در ارکان جامعه‌ ایران است. از نسل‌های گذشته تا دیروز، یکی از مبانی تعلیم و تربیت آموختن این نکته بود که: «جانان پدر! هنر آموزید که هنرمند قدر بیند و بر صدر نشیند؛ و بی‌هنر خوشه چیند و سختی بیند.» در این زمینه‌ محتوایی، هنر به معنای آن مهارت فکری یا یدی است که استفاده از آن ارزش افزوده ایجاد می‌کند و قسمتی از نیازهای جامعه را برآورده می‌سازد. به‌عبارت‌دیگر، به فرزندان خود می‌آموختند که زندگی آبرومند و سربلند درگرو کسب مهارت یا دانشی است که به‌واسطه‌ آن کسب روزی حلال کنند. این معادله اما این روزها بدجوری به‌هم‌خورده است.
بر اثر بیماری عجیب و کُشنده‌ای که اقتصاد ما به آن دچار شده و سقوط پی‌درپی ارزش پول ملی، کسب روزی حلال و مکفی به شیوه‌ اجدادی عملاً امکان‌پذیر نیست. چرا که نه تولید، نه کشاورزی، نه مهارت فنی و نه دانشی که در حرفه‌ای به کار بسته شود، هیچ‌کدام آن‌گونه درآمدی به دست نمی‌دهند که حریف سقوط بهمن‌وار ارزش پول باشند. درآمدی که به‌سختی و در نتیجه‌ صرف کردن سال‌های طولانی عمر به دست می‌آید، به شعبده‌ یک دستور مالی بدل به خاکستر می‌شود.
از کارگری که اکنون مشغول کسب درآمد از راه خریدوفروش خودرو است و دیگر کارگری نمی‌کند، پرسیدم چرا سابقه‌ کار و مهارتش را ضایع می‌کند؟ جواب داد: «آخه دیدم من یک سال صبح تا شب کار کردم، ماشینم افتاده بود گوشه‌ حیاط. بعد از یک سال قیمت ماشینم بیشتر از کل حقوق یک سال من رفته بود بالا. اون ماشین کنار خونه از من بیشتر درآمد داشت.» زلزله درآمدمحوری با مفهوم محوری‌ «هر چه بیشتر بهتر، مهم نیست از چه راهی» که برخاسته از اضطرار دائم این سال‌هاست، در حال ویران کردن بنیان تربیتی جامعه‌ ایرانی است. وقتی برای موفق بودن باید «حریص‌تر» بود و نه «مفیدتر»، هیچ چارچوب اخلاقی قابل تجویزی در میان نمی‌ماند. کاش آن‌ها که در این رابطه مسئول هستند و به دلایلی لابد قابل دفاع چنین تیشه‌ گرانی به ریشه‌ اخلاق عمومی جامعه زده‌اند، دست کم خود بدانند که از این زمین سوخته، بهره‌ای نخواهند برد. کاش کسی شیخ اجل، سعدی را خبر دهد که امروز، روزگار رونق خوشه‌چینی است.