انگیزههای امارات و بحرین، خیلی دور، خیلی نزدیک
دکتر سیفالرضا شهابی (کارشناس سیاسی)بعد از آنکه امارات متحده عربی اسرائیل را به رسمیت شناخت تا حدود زیادی قابل پیشبینی بود اولین کشوری که راه امارات را طی کند، بحرین، این کشور کوچک حاشیه خلیج فارس، باشد. ولی کمتر کسی پیشبینی میکرد که طی این راه از سوی حکام بحرین با این سرعت و کمتر از یک ماه انجام شود تا جایی که ترامپ اعلام کرد بحرین آماده است با اسرائیل رابطه برقرار کند.
ظاهرا عجله بحرین در اعلام برقراری رابطه با تلآویو و حضورش در گردهمایی روز سهشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۹ در آمریکا، در جمع ترامپ، نتانیاهو و حاکم امارات به خاطر تقویت جایگاه ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده است و گرفتن عکس یادگاری چهار نفره میتواند کاربرد تبلیغاتی گستردهای برای ترامپ در بر داشته باشد.
اگر در گذشته مصر در دوران جیمی کارتر حاضر شد با اسرائیل رابطه برقرار کند و این رژیم را به رسمیت بشناسد، به این خاطر بود که بتواند صحرای سینا را به مصر برگرداند و همین طور اردن به دلیل داشتن مرز مشترک با اسرائیل قبول کرد که این رژیم را به رسمیت بشناسد.
ولی امارات و بحرین نه جنگی با اسرائیل کردند و نه مرز مشترکی با این کشور دارند و نه زمینهایشان در اشغال این رژیم است؛ به همین دلیل ترامپ میتواند روی این موضوع مانور بدهد و اعلام کند دو کشوری را وادار به رابطه کرده است که صدها کیلومتر با اسرائیل فاصله دارند و برقراری رابطه این کشورها با تلآویو در اثر تلاش دستگاه دیپلماسیاش بوده و میتواند این را در کارنامه چهارساله خود به عنوان یک موفقیت ثبت کند. ترامپ میخواهد این موضوع را به رایدهندگان آمریکایی و خصوصا یهودیان کشورش بفهماند کاری را انجام داده است که سایر روسای جمهوری این کشور قادر به انجام آن نبودند. البته انگیزه امارات و بحرین به برقراری رابطه در این مقطع زمانی نیز ریختن آب به آسیاب ترامپ برای انتخاب مجدد اوست. در تحلیل این دو کشور حاشیه خلیج فارس، انتخاب مجدد ترامپ و دشمنی شدید او با ایران به نفعشان است، زیرا حکام این دو کشور و چه بسا کشورهای دیگر عربی باور دارند در صورتی که «بایدن» انتخاب شود ممکن است دوران «باراک اوباما» تکرار بشود و رابطهای هر چند غیررسمی و غیردیپلماتیک بین تهران و واشنگتن برقرار شود، که این موضوع میتواند تا حدودی به زیان بحرین و امارات و مهمتر از آن عربستان تمام بشود.
بسیاری از کارشناسان سیاست بینالملل و خصوصا آگاهان به مسائل خاورمیانه نیک میدانند که برقراری روابط امارات و بحرین با اسرائیل نه به خاطر علاقه شدید آنها به ترامپ یا سیاستهای ایالات متحده، بلکه مخالفت و دشمنی هر چه بیشتر آنها از ایران و اینکه به زعم این کشورهای کوچک عربی، همسایه شمالی خلیج فارس، تهدیدی برای آنها به شمار میرود، صورت میگیرد. تردیدی نیست که اگر روابط تهران با ابوظبی و منامه و خصوصا ریاض در سالهای اخیر چنین بیروح و گاه خصمانه نشده بود، این کشورها چندان مشتاق رابطه با اسرائیل نبودند و برای انتخاب مجدد ترامپ هم به این صورت فداکاری نمیکردند.
همچنانکه از کشورهای عربی انتظار میرود تا در تصمیماتشان در ارتباط با اسرائیل تجدید نظر کنند، به همان صورت پربیراه نیست که گفته شود جمهوری اسلامی هم باید در برخوردهایش با کشورهای عربی تجدید نظر کند، به این صورت که به تلاش دستگاه دیپلماسی بیشتر بها بدهد و در حمایت از مخالفان این حکومتها جانب احتیاط را حفظ کند. تا زمانی که روابط ایران با کشورهای همسایه به شکل ایدهآل در نیاید و کشورهای کوچک عربی بهانههای واهی نداشته باشند، بیتردید اسرائیل راه سختتری برای ایجاد ارتباط با کشورهای عربی خواهد داشت. با آنکه کشورهای کوچک عربی حاشیه خلیج فارس مرزهای آبی مشترکی با ایران دارند و از همسایگان جمهوری اسلامی به شمار میروند، اما هر چه که این کشورها به اسرائیل نزدیک شوند، به همان نسبت فاصله روابط سیاسی و حتی تجاری آنها با ایران بیشتر و بیشتر میشود، موضوعی که یقینا به سود ایران نیست.
ظاهرا عجله بحرین در اعلام برقراری رابطه با تلآویو و حضورش در گردهمایی روز سهشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۹ در آمریکا، در جمع ترامپ، نتانیاهو و حاکم امارات به خاطر تقویت جایگاه ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده است و گرفتن عکس یادگاری چهار نفره میتواند کاربرد تبلیغاتی گستردهای برای ترامپ در بر داشته باشد.
اگر در گذشته مصر در دوران جیمی کارتر حاضر شد با اسرائیل رابطه برقرار کند و این رژیم را به رسمیت بشناسد، به این خاطر بود که بتواند صحرای سینا را به مصر برگرداند و همین طور اردن به دلیل داشتن مرز مشترک با اسرائیل قبول کرد که این رژیم را به رسمیت بشناسد.
ولی امارات و بحرین نه جنگی با اسرائیل کردند و نه مرز مشترکی با این کشور دارند و نه زمینهایشان در اشغال این رژیم است؛ به همین دلیل ترامپ میتواند روی این موضوع مانور بدهد و اعلام کند دو کشوری را وادار به رابطه کرده است که صدها کیلومتر با اسرائیل فاصله دارند و برقراری رابطه این کشورها با تلآویو در اثر تلاش دستگاه دیپلماسیاش بوده و میتواند این را در کارنامه چهارساله خود به عنوان یک موفقیت ثبت کند. ترامپ میخواهد این موضوع را به رایدهندگان آمریکایی و خصوصا یهودیان کشورش بفهماند کاری را انجام داده است که سایر روسای جمهوری این کشور قادر به انجام آن نبودند. البته انگیزه امارات و بحرین به برقراری رابطه در این مقطع زمانی نیز ریختن آب به آسیاب ترامپ برای انتخاب مجدد اوست. در تحلیل این دو کشور حاشیه خلیج فارس، انتخاب مجدد ترامپ و دشمنی شدید او با ایران به نفعشان است، زیرا حکام این دو کشور و چه بسا کشورهای دیگر عربی باور دارند در صورتی که «بایدن» انتخاب شود ممکن است دوران «باراک اوباما» تکرار بشود و رابطهای هر چند غیررسمی و غیردیپلماتیک بین تهران و واشنگتن برقرار شود، که این موضوع میتواند تا حدودی به زیان بحرین و امارات و مهمتر از آن عربستان تمام بشود.
بسیاری از کارشناسان سیاست بینالملل و خصوصا آگاهان به مسائل خاورمیانه نیک میدانند که برقراری روابط امارات و بحرین با اسرائیل نه به خاطر علاقه شدید آنها به ترامپ یا سیاستهای ایالات متحده، بلکه مخالفت و دشمنی هر چه بیشتر آنها از ایران و اینکه به زعم این کشورهای کوچک عربی، همسایه شمالی خلیج فارس، تهدیدی برای آنها به شمار میرود، صورت میگیرد. تردیدی نیست که اگر روابط تهران با ابوظبی و منامه و خصوصا ریاض در سالهای اخیر چنین بیروح و گاه خصمانه نشده بود، این کشورها چندان مشتاق رابطه با اسرائیل نبودند و برای انتخاب مجدد ترامپ هم به این صورت فداکاری نمیکردند.
همچنانکه از کشورهای عربی انتظار میرود تا در تصمیماتشان در ارتباط با اسرائیل تجدید نظر کنند، به همان صورت پربیراه نیست که گفته شود جمهوری اسلامی هم باید در برخوردهایش با کشورهای عربی تجدید نظر کند، به این صورت که به تلاش دستگاه دیپلماسی بیشتر بها بدهد و در حمایت از مخالفان این حکومتها جانب احتیاط را حفظ کند. تا زمانی که روابط ایران با کشورهای همسایه به شکل ایدهآل در نیاید و کشورهای کوچک عربی بهانههای واهی نداشته باشند، بیتردید اسرائیل راه سختتری برای ایجاد ارتباط با کشورهای عربی خواهد داشت. با آنکه کشورهای کوچک عربی حاشیه خلیج فارس مرزهای آبی مشترکی با ایران دارند و از همسایگان جمهوری اسلامی به شمار میروند، اما هر چه که این کشورها به اسرائیل نزدیک شوند، به همان نسبت فاصله روابط سیاسی و حتی تجاری آنها با ایران بیشتر و بیشتر میشود، موضوعی که یقینا به سود ایران نیست.