انتقال
باقر خیراندیش (داستاننویس)بعد از انتقالم از سکوی گازی قبلی که به مولود شرکت توتال بودنش به دیگر پلتفرمهای همسایه ساخت وطنی فخرفروشی میکند و شش سال و اندی از خاطراتم را مدیونش هستم، یک ماهی است که به پلتفرم جدیدی آمدهام. چند روزی قبل از آمدنم به مختصات این نقطه از خلیجفارس، سکوی جدید، میزبان دکل حفاری شد. رخسار کمفروغ و روان بیطراوت سکوی جدید و شکوه و کبریایی هیبت دکل میهمانش که یادآور ماهیت و شناسنامه سلف خارجی مغرورش هست، بر آنم داشت که با احساس و ایمان عمیقتری با آن سلام و احوالپرسی کنم و صحبت از اقتصاد مقاومتی، همدردی بنده در هیأت متولی رتقوفتق امورات جنابشان بود. باری، به دلایلی فعلاً در جوار سکو، در اتاقی از دالان با وقار دکلِ با کلاس مستقر شدم.
آشنایی با حامد و میثم که از نخبگان دانشگاه تهران و امیرکبیر هستند و هم سلفان بنده در مسند ناظر دکل حفاری، بهقدری قبراق و سرخوشم کرد که گهگاهی حال نزار پلتفرم جوانی که به خاطر محدودیتهای تحریمی را در تهیه متریال باکیفیت، دچار پیری زودرس خواهد شد، از یادم میبرد.
هرچند اینجا هم شاید سرماخوردگی مختصرم با کرونا مشتبه شود و واکنش خامِ سخیف همکاری ترس خورده از آن ویروس منحوس، هیاهو و بلبشوی آنسوی آبها را تلنگری باشد، ولی خیالی نیست؛ همینکه درب اتاقت را رو به روی روزمرگی ببندی، سکوت دعوتکنندهاش متوجه نوید لذت مصاحبت با دولتآبادی، جورج اورول، جوزف کنراد که شاهکارهایشان روی میز اتاقت دلبری میکنند، دوباره غرق خلسهات میکنند.
آشنایی با حامد و میثم که از نخبگان دانشگاه تهران و امیرکبیر هستند و هم سلفان بنده در مسند ناظر دکل حفاری، بهقدری قبراق و سرخوشم کرد که گهگاهی حال نزار پلتفرم جوانی که به خاطر محدودیتهای تحریمی را در تهیه متریال باکیفیت، دچار پیری زودرس خواهد شد، از یادم میبرد.
هرچند اینجا هم شاید سرماخوردگی مختصرم با کرونا مشتبه شود و واکنش خامِ سخیف همکاری ترس خورده از آن ویروس منحوس، هیاهو و بلبشوی آنسوی آبها را تلنگری باشد، ولی خیالی نیست؛ همینکه درب اتاقت را رو به روی روزمرگی ببندی، سکوت دعوتکنندهاش متوجه نوید لذت مصاحبت با دولتآبادی، جورج اورول، جوزف کنراد که شاهکارهایشان روی میز اتاقت دلبری میکنند، دوباره غرق خلسهات میکنند.