امین شریفی آهنگساز ایرانی که رویای معرفی موزیسینهای ایران در سطح بینالمللی را در سر دارد:
میخواستیم به با استعدادها فرصتی داده شود
همدلی|علی نامجو: از نسل سوم آهنگسازان معاصر ایرانی بعد از انقلاب است. مدیریت هنری نشر موسیقی «پتریکور» را بر عهده دارد و در رشته آهنگسازی و رهبری موسیقی نو از دانشگاه ایندیانا و دانشگاه دوک در آمریکا فارغالتحصیل شده است. تا امروز، آنسامبلهای مختلفی از جمله جَک کوارتت، هایپرکیوب، اس.اِی.اِم، لونانُوا، پیرو-تهران، میوُس کوارتت، دیسون آرت، اِیاند سی کوارتت، آنسامبل پارامیرابو، دوئو سکوئنزا آثار او را اجرا کردهاند. این آهنگساز جوان البته با ارکسترهایی همچون رادیو سمفونی پراگ، فیلارمونیک ایندیانا و فیلارمونیک آرتورو توسکانینی همکاری داشته و آهنگهایش با همراهی این ارکسترها در فستیوالهای اِویموس، رِمیوزیک، سینتِتیس، روزهای اُستراوا، فستیوال موسیقی معاصر تهران، دِروسکُمانیا، ریزُونانز، فستیوال هنرهای موسیقی واشنگتن و دامِین فُرگت در آمریکا، آلمان، فرانسه، یونان، ایتالیا، لهستان، جمهوری چک، لیتوانی، کانادا، روسیه و ایران اجرا و ضبط شدهاند. کتلین سوپوی پیانیست و منتقد مدرسه موسیقی جولیارد، آثار او را «هنری، خلاقانه و فرد گرایانه»، و ممفیس دیلینیوز «محصول خلاقیت مهارنشدنی» توصیف کردهاند. او با کریستوف پندرتسکی، توشیو هوسوکاوا، گئورگ فردریش هاس، برنارد لنگ، کریستین وُلف، ولادیمیر تارنوپولسکی، سون-دوید سَندستروم، پتر آبلینگر، کلاوس لانگ، فردریک رِژِوسکی، پتر کوتیک، ایزابل موندری، آگِستا رید تامس دورههای مختلفی را گذرانده است. سال 2017، یکی از آثار او به نام کنسرتوی سه گانه «ترومبیونوفون یا سواران دشت امید» برای سوپرانو ساکسوفون، ترومبون و آکاردئون، برنده جایزه اول مسابقه آهنگسازی 2 آگوستو شد و در میدان اصلی بولونیای ایتالیا از سوی ارکستر فیلارمونیک این شهر اجرا شد. «پرتره آهنگساز در جوانی» که مجموعه آهنگسازی های شریفی برای آنسامبل های مجلسی است و با الهام از کتاب «چهره هنرمند در جوانی» اثر جیمز جویس، نویسنده ایرلندی ساخته شده و روایتی از تجربیات و کشفیات هنرمند جوان در جستوجوی بلوغ هنری است و «رنگها در سرازیری» شامل مجموعه آثار پیانویی او، دو آلبوم رسمی منتشرشده از سوی او به حساب میآیند که در ایران و خارج از کشور به بازار آمدهاند. امین شریفی این روزها دارد روی پایاننامه دکترای آهنگسازی خودش در دانشگاه دوک در ایالات متحده آمریکا کار میکند و علاوه بر انجام کارهای شخصیاش در حوزه موسیقی، سودای بزرگی هم در سر دارد. او به همراهی همسرش و با بهرهگیری از امکاناتی که تعامل با چهرههای برتر آهنگسازی موسیقی معاصر در اختیارش قرار داده، میخواهد سفیری هنری برای مملکتمان در خارج از کشور باشد. شریفی حالا دارد با خودش هدفی را که دو سه سال قبل برایش آرزو بود، مرور میکند؛ معرفی جهانی آهنگسازان بااستعداد و البته توانمند ایران در عرصه موسیقی معاصر که تا امروز فرصت عرضاندام را در اختیار نداشتهاند. رویداد «آهنگسازان جوان» ایران یکی از اقدامات او برای رسیدن به هدفی است که در این ایام بیش از گذشته به تحققش میاندیشد. او از دو روز دیگر به همراهی چند تن از برترینهای موسیقی معاصر حال حاضر جهان، داوری آثار ارسالشده به نشر «پتریکور» را آغاز خواهد کرد تا چند ماه بعد تعدادی از این آثار شانس انتشار و البته شنیده شدن در عرصه بینالمللی را به دست بیاورند. با او گفتوگوی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید:
در این شرایط که اوضاع اقتصادی در کشور چندان به سامان نیست و کرونا هم وضع را از قبل، بدتر کرده، به نظر میرسد اولویت با نیازهای اساسی برای ادامه حیات باشد. بنابراین شاید برخی بپرسند موسیقی، آن هم از نوع کلاسیک معاصر در این وضع چه کاربردی دارد؟
البته این نکته بسیار مهم است که در دوران کنونی شرایط زندگی برای عموم مردم در ایران بسیار مشکل شده و علاوه بر تنگناهای اقتصادی، چالشهای گستردهای بعد از شیوع ویروس کرونا پیش پای شهروندان در جامعه ایران قرار گرفته که زندگی را برایشان سختتر کرده است. در این وضع، من هم موافقم که تا وقتی شرایط زندگی برای عموم جامعه بهبود پیدا نکند، سخت است که به فکر تماشای فیلم، خواندن کتاب یا رفتن به تئاتر بود. اما دلیل اصلی ما برای آغاز این پروژهها، افزودن به جمعیت مخاطبان موسیقی کلاسیک در ایران نبود؛ هدف ما انگیزه دادن به جوانهایی بود که در این زمینه فعال ولی مهجور هستند. امروز بیش از 10دانشگاه در سراسر ایران در رشته موسیقی دانشجو میپذیرد و هر سال حدود 100فارغالتحصیل جدید از شاخههای مختلف در رشته موسیقی وارد جامعه میشوند. اما باید بگویم که ارتباط دور و نزدیک با آدمهایی که در جامعه موسیقی ایران مشغول فعالیت هستند، مرا به این نتیجه رساند که کار کردن در این زمینه دارد روزبهروز سختتر میشود. پیش از این، اگر برای انجام کاری در زمینه موسیقی مثلا 10 واحد انرژی صرف میشد، الان باید 100 واحد انرژی و زمان صرف شود و شاید هم نتیجهای که قبلا میشد به دستیافتن به آن امیدوار بود، امروز حاصل نشود. من به یاد دارم که کنسرتهای موسیقی کلاسیک در کشورمان بلیتفروشی میکردند و لااقل هزینه اجاره سالن به دست میآمد، اما الان این اتفاق در عمل ممکن نیست. به هر حال ممکن است بعضی از خوانندگان این گفتوگو جزو طرفداران جدی موسیقی کلاسیک نباشند و در این صورت سوال کنند چرا باید در اوضاع کنونی مسابقه و دورهای آموزشی در ژانری از موسیقی برگزار شود که در شرایط عادی هم مخاطبان چندانی ندارد...
مقایسه مخاطبان موسیقی کلاسیک معاصر، یعنی آثار آهنگسازان آکادمیک همعصر ما، با انواعی از موسیقی که از لحاظ ایده و پیچیدگی فنی به مراتب سادهتر هستند و برای مخاطب عام و غیر متخصص و با هدف سرگرمی تولید میشوند دقیق نیست. بنابراین، داغ بودن یا نبودن تنور موسیقی برای مخاطبان در هر نوع موسیقی باید با توجه به ویژگیها و مختصات همان فضا درنظر گرفته شود.
در کشور ما کلمات گوناگونی برای معرفی موسیقی ارکسترال غربی به کار میرود. برخی از تعبیر کلاسیک استفاده میکنند، گروهی از کلمه مدرن بهره میگیرند و بعضیها هم میگویند باید از واژه معاصر استفاده کرد. از نگاه شما در این نزاع حق با کیست؟
نامهایی که درباره ادوار مختلف تاریخ هنر، در اینجا در تاریخ موسیقی غربی مورد استفاده قرار میگیرند، قطعی نیستند و به تعبیری مرزشان نه یک خط مشخص که محدودهای خاکستری است. در ایران، چون این نوع موسیقی یک هنر وارداتی بوده، ما از ابتدا با آن همراه نبودهایم. امروز برخی از موزیسینها که به خارج از کشور رفتهاند و در زمینه موسیقی کلاسیک غربی تحصیل کردهاند، در بازگشت به ایران بدون اینکه بتوانند آن تاریخچه را با خودشان به کشور بیاورند، موسیقی بهروزشده را با خودشان به ایران آوردهاند، که باعث یک گپ تاریخی در موسیقی کلاسیک ایران شده است. راهی که در اروپا پانصد سال زمان برد در ایران در کمتر از یک قرن از ورود گسترده موسیقی کلاسیک غربی تا امروز با سرعت طی شده است، به عبارتی، موسیقی کلاسیک در ایران با مطالعه تاریخ به اتفاقهای 2020 رسیده است و نه با تجربه کردن آن. این پرش تاریخی به نظر من نه یک نقطه ضعف یا قوت، بلکه ویژگی موسیقی کلاسیک در ایران است، که اتفاقا امروز در دوره بلوغ و شکوفایی به سر میبرد. در حال حاضر آهنگسازان ایرانی زیادی، در دنیا شناخته شده هستند، همه جا حاضر میشوند و جوایز مختلفی را به نام خودشان و البته مملکتشان دریافت میکنند اما یک مسئله در این میان وجود دارد. بنا به وارداتی بودن این هنر، ما بدون تجربه و طی کردن سیر طبیعی تاریخ به موسیقی معاصر رسیدیم. اگر ما تاریخچه موسیقی کلاسیک را بدانیم، کلماتی همچون مدرن و معاصر تعریفهای مشخصی دارند. به طور خلاصه باید بگویم که موسیقی مدرن، به آثاری اطلاق میشود که در نیمه اول قرن بیستم میلادی در اروپای مرکزی و با محوریت آهنگساز آلمانی آرنولد شوئنبرگ ساخته میشد، بنابراین امروز یک آهنگساز نوآور و پیشرو دیگر شبیه آثار دوره موسیقی مدرن، مثل آثار مکتب دوم وین کار نمیکند. در کشور ما این کلمه، مثل خیلی دیگر از غلطهای رایج اغلب به صورت اشتباه به کار میرود. بیشتر از یک قرن از موسیقی مدرن میگذرد. اما، اگر روی کلمات دقت نداشته باشیم عموما به آهنگسازانی که برای مثال فضای غیر تونال در آثارشان دارند یا مثلا از نویز به صورت ساختاری یا تکنیکهای گسترشیافته در آثارشان استفاده میکنند آهنگساز مدرن گفته میشود، در حالی که دقیقتر است که به آنان، موسیقیدانهای معاصر، یعنی همعصر ما بگوییم. البته موسیقی معاصر، یک توصیف زیباییشناسانه نیست، و به مکتب خاصی از شیوههای امروز آهنگسازی اطلاق نمیشود. چون آهنگسازان عصر ما، همان معاصرها، میتوانند از تکنیکهای مختلف استفاده کنند و سلایق خودشان را در کار اعمال کنند. امروز هم در کشور ما موسیقیدانهای آکادمیک در عرصه موسیقی کلاسیک با سلایقی گوناگون مشغول فعالیت هستند. کافی است آثار استادان و دانشجویان دانشگاههای مختلف و آهنگسازان ایرانی مقیم خارج از کشور را از نظر بگذرانید. در این شرایط، درخواهید یافت که هر کدامشان متاثر از فضایی که در آن تحصیل و زندگی کردهاند، زیباییشناسی و سلیقه شنیداری منحصر به فرد خودشان را دارند؛ اما همگیشان به عنوان موسیقیدانهای همعصر ما شناخته میشوند.
برگردیم به پروژه «آهنگسازان جوان». ایده برگزاری این رویداد مربوط به پیش از ایام شیوع کرونا بود یا بعد از اینکه این ویروس همه نقاط جهان و البته ایران را درنوردید، به فکر برگزاریاش افتادید؟
ایده اولیه این رویداد در ذهن من و همسرم کلاریز کشاورز که مشاور هنری نشر «پترکور» است و نوازندگی مجموعه «امواج نوی ایران» و پروژه «آهنگسازان جوان» را بر عهده دارد، از دی و بهمن سال گذشته شکل گرفت. ما به این فکر کردیم که با توجه به امکاناتی که در اختیار داریم یا میتوانیم فراهمشان کنیم، بستری را شکل بدهیم که در آن فعالان در این حوزه بتوانند فرصتی برای کار و خلق اثر به دست بیاورند. بنابراین، قرار نبود الزاما ما افراد جدیدی را به گروه موزیسینهای کلاسیک در ایران اضافه کنیم، هرچند در نتیجه این پروژهها در طولانیمدت، این اتفاق هم میتواند رخ بدهد و هنرمندان یا مخاطبان جدیدی به جامعه موسیقی کلاسیک ایران اضافه شوند. هدف اصلی این بود که ما میخواستیم آن دسته از موسیقیدانان جوان که به اجبار شرایط به سمت ناامیدی کامل از امکان فعالیت در ایران پیش میروند، فرصتی برای کار کردن به دست بیاورند. هدف ما دمیدن روح تازهای در کالبد موسیقیدانان جوانی است که مشقات ناشی از محیط پژمردهشان کرده. جوانان و نوجوانانی که با حداقل امکانات و دسترسی بسیار محدود به منابع آموزشی بیشترین انگیزه و تلاش را از خود نشان میدهند. شرایط غیر قابل پیشبینی کرونا هم در 6 ماه اخیر همان کورسوی امیدی را که قبلا موجود بود هم خاموش کرد. من دوستانی را در ایران میشناسم که از اسفندماه سال قبل تا امروز که در پنجمین ماه سال 1399 قرار داریم، امکان هیچ نوع فعالیت موسیقی نداشتهاند. همه کنسرتها و جشنوارهها لغو شده و چشمانداز روشنی هم در کوتاهمدت موجود نیست. البته ما پیش از شیوع گسترده کرونا در ایران و سایر کشورها، به فکر راهاندازی برنامهای در زمینه موسیقی کلاسیک افتاده بودیم. پروژهای که طی آن بتوانیم از حضور متخصصان موسیقی کلاسیک در سطح جهانی استفاده کنیم و با بهرهگیری از تخصص آنها امکانی را در اختیار جوانان و نوجوانان علاقهمند ایرانی در این زمینه قرار بدهیم. شیوع ویروس کرونا در عمل، انگیزه مضاعفی شد برای راهاندازی هرچه سریعتر این پروژه.
انگیزه شما از برگزاری این رویداد دقیقا چه بود؟
ما در این دوره، فکر کردیم با توجه به شرایط موجود که تجمع زیر یک سقف ممکن است مخاطراتی در پی داشته باشد، چه امکانی را میشود برای موزیسینهای ایرانی فراهم کرد؟ در این دوران، من و همسرم با موزیسینهایی آشنا شدیم که سن و سال خیلی کمی دارند و برآمده از نقاطی از کشورمان هستند که آنجا امکانات حداقلی هم برای دنبال کردن موسیقی کلاسیک به طور جدی وجود ندارد. این افراد اما دارند موسیقی را به طور جدی دنبال میکنند و به شکل پیوسته هم مشغول تولید اثر هستند. جالب اینکه، سن خیلی از آنها زیر بیست سال است. در میان این موزیسینها، دختری از دزفول را میتوانم به عنوان مثال در این بخش از سخنانم بیاورم که تنها چهارده سال دارد. حتما میدانید که در آن نقطه از ایران، نه دانشگاهی هست که رشته موسیقی داشته باشد و نه آموزشگاه سطح بالایی که در آن مثلا ورکشاپ و دورهای خاص با حضور آهنگسازان سطح جهانی برگزار شود. ما میخواستیم در حقیقت به این افراد بااستعداد فرصتی بدهیم. در نهایت این ایده به فراخوانی تبدیل شد که پیشروی شما قرار دارد. بنا بر این شد که علاقهمندان به شرکت در این مسابقه و البته دوره آموزشی، برای ساز فلوت قطعهای بنویسند که از سوی کارگروه انتخاب آثار بررسی شود. در آغازِ این مسیر، از میان شرکتکنندگان که به دو گروه سنی(الف) زیر 25سال و (ب)25 تا 35سال تقسیم شدهاند، 12نفر، به عبارتی 6 نفر از هر گروه انتخاب خواهند شد و امکاناتی در زمینه آموزشی در اختیارشان قرار خواهد گرفت. بعد از آن، سه نفر از هر گروه راهی مرحله بعد میشوند و راه ادامه مییابد و در نهایت در مرحله آخر یک نفر از هر گروه به عنوان فرد برگزیده معرفی میشود.
برای شرکتکنندگان در پروژه آهنگسازان جوان قرار است چه اتفاقی بیفتد؟
البته توضیح درباره اتفاقی که بناست در بلندمدت برای این موزیسینها رخ بدهد، نیاز به فرصتی بسیار بیشتر ازآنچه در این گفتوگو در اختیار ماست، دارد، اما اگر بخواهم درباره امکاناتی که در کوتاهمدت پیشپای آنان قرار میگیرد توضیح بدهم، باید بگویم که در این دوره، دوازده نفر منتخب مرحله اول از تمام امکانات آموزشی که با حضور استادان موسیقی کلاسیک معاصر دانشگاههای معتبر امریکا فراهم شده، برخوردار خواهند شد. آنها میتوانند در دورههای خصوصی و گروهی که برایشان در نظر گرفته شده، شرکت کنند. در ادامه، شش نفرِ منتخب در مرحله دوم، امکان اجرا، ضبط و انتشار آثارشان را پیدا خواهند کرد و بعد از آن و در مرحله بعد، دو نفر که هر کدامشان از یک رده سنی انتخاب شدهاند، جایزه نقدی این رویداد را دریافت خواهند کرد.