چهل سالگی نهادهای برآمده از انقلاب
دکتر حسن دادخواه (استاد دانشگاه)پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ با این فرض و بهانه که نهادها و سازمانهای دولتی و سنتی به ارث رسیده و حاضر در سیستم اداری و دولتی آن روزگار، فاقد کارآمدی است یا کشش و تحمل و ظرفیت اجرای ایدههای برآمده از انقلاب را ندارد یا فاقد نیروهای باانگیزه برای اجرای اهداف انقلاب است و ضروری است که از جوانان انقلابی و دلسوز و با انگیزه برای داخل شدن به سیستمهای جدید مدیریتی استفاده کرد، نهادهای تازهنفس و جدیدی به فراخور اهداف اولیه انقلاب و فضای پرتنش و التهاب آن دوران یکی پس از دیگری راهاندازی و تاسیس شد. نام این نهادهای جدید البته گویای ماهیت و کارکرد هر یک از آنهاست و نیازمند شرح و بسط نیست. شاید تعداد این نهادهای برآمده از انقلاب به تعداد نهادهای سنتی باشد زیر تقریبا در کنار و به موازات هر یک از دستگاههای موجود تا سال ۱۳۵۷ یک و بلکه دو نهاد جدید راهاندازی شد. اینکه تاسیس آنها واقعا نیاز و خلأ و کاستیهایی را پر کرد یا خیر؟ و اینکه اصولا نیازی به تاسیس آنها بود یا خیر؟ و میزان موفقیت هر یک از آنها چه اندازه بود؟ جای بررسی و تحقیق میدانی و مستند دارد.
ناگفته نماند که از میان آن نهادهای تازه تاسیس، فقط کمیتههای انقلاب اسلامی در نیروهای مسلح و بعدها جهاد سازندگی در وزارت کشاورزی ادغام شد. از نهادهای باقیمانده دستهای به ارائه خدمات حمایتی و دستهای به انجام ماموریت و خدمات نظامی و انتظامی و امنیتی و دستهای به امور آموزشی و تحقیقاتی و فرهنگی و بلکه امور فرهنگی در بیرون از کشور مشغول هستند. ادامه حیات و موجودیت هر یک از نهادهای تازه تاسیس، در شرایطی بود که سازمانها و دستگاههای سنتی و قدیمی نیز دچار تغییرات و اصلاحاتی در اهداف و فرآیندها و بهبودی نیروها و استخدامهای جدید و بازنشسته شدن نیروهای پیش از انقلاب شدند. اکنون وضع به گونهای شده است که در هر یک از زمینههای مورد نیاز کشور با همه محدودیتها و تنگناهای بودجه و اعتبار و بالا بودن هزینههای جاری و پرسنلی، دارای دو یا سه یا چند نهاد و سازمان موازی هستیم و همین امر موجب تداخل وظایف و هدر رفتن بودجه و خنثی شدن و همپوشانی شدن عملکردها هستیم و گاه و بیگاه نیز مساله ناکارآمدی دستگاهها، موضوع و تیتر اول رسانهها میشود و هر یک کوتاهی را بر دوش دیگری میاندازد.
آیا وقت آن نرسیده است تا در گام دوم انقلاب که قرار است افقهای تازهای گشوده شود یا راههای مثبت و درست همچنان ادامه پیدا کند، لزوم ادامه حیات و موجودیت این نهادها مورد بازنگری قرار گیرد و با ادغام یا استقلال یا تعریف ماموریت جدید برای برخی از آنها فرآیندهای توسعه کشور و خدمت به مردم و بالابردن بهرهوری در دستگاههای دولتی با سرعت بیشتری تحقق یابد؟
ناگفته نماند که از میان آن نهادهای تازه تاسیس، فقط کمیتههای انقلاب اسلامی در نیروهای مسلح و بعدها جهاد سازندگی در وزارت کشاورزی ادغام شد. از نهادهای باقیمانده دستهای به ارائه خدمات حمایتی و دستهای به انجام ماموریت و خدمات نظامی و انتظامی و امنیتی و دستهای به امور آموزشی و تحقیقاتی و فرهنگی و بلکه امور فرهنگی در بیرون از کشور مشغول هستند. ادامه حیات و موجودیت هر یک از نهادهای تازه تاسیس، در شرایطی بود که سازمانها و دستگاههای سنتی و قدیمی نیز دچار تغییرات و اصلاحاتی در اهداف و فرآیندها و بهبودی نیروها و استخدامهای جدید و بازنشسته شدن نیروهای پیش از انقلاب شدند. اکنون وضع به گونهای شده است که در هر یک از زمینههای مورد نیاز کشور با همه محدودیتها و تنگناهای بودجه و اعتبار و بالا بودن هزینههای جاری و پرسنلی، دارای دو یا سه یا چند نهاد و سازمان موازی هستیم و همین امر موجب تداخل وظایف و هدر رفتن بودجه و خنثی شدن و همپوشانی شدن عملکردها هستیم و گاه و بیگاه نیز مساله ناکارآمدی دستگاهها، موضوع و تیتر اول رسانهها میشود و هر یک کوتاهی را بر دوش دیگری میاندازد.
آیا وقت آن نرسیده است تا در گام دوم انقلاب که قرار است افقهای تازهای گشوده شود یا راههای مثبت و درست همچنان ادامه پیدا کند، لزوم ادامه حیات و موجودیت این نهادها مورد بازنگری قرار گیرد و با ادغام یا استقلال یا تعریف ماموریت جدید برای برخی از آنها فرآیندهای توسعه کشور و خدمت به مردم و بالابردن بهرهوری در دستگاههای دولتی با سرعت بیشتری تحقق یابد؟