تلویزیون به کارشناسان کمسواد آنتن ندهد
ستاره لطفی ( روزنامهنگار) دو روز پیش کارشناس برنامه «طیب» شبکه سوم سیما در ادعایی عجیب و جنجالی مدعی درمان کرونا با استفاده از نیش زنبور عسل شد و گفت:«ویروس کرونا با واکسن هم حل نخواهد شد و تنها راهش زهر زنبور عسل است.» منطق و توجیه وی برای این ادعای به ظاهر علمی این بود که تاکنون کندودارها کرونا نگرفتند، پس نیش زنبور در درمان و پیشگیری از کرونا موثر است. در حالی پرفسور عظیم اکبرزادهخیاوی این ادعا را با قاطعیت مطرح کرد که محققان خارجی با لابراتوارها و تجهیزات مدرن و پیشرفته هنوز نتوانستهاند در رابطه با واکسن کرونا نظر قطعی بدهند. پخش این تصاویر از صداوسیما با واکنش جامعه پزشکی مواجه شد و بسیاری از آنان ضمن رد این ادعا از مردم خواستند که گول سوءاستفاده از عناوین «پرفسور»، «پزشک» و...رنخورند و اسم این افراد خودپزشک یا خودپرفسورپندار را در سایت نظام پزشکی جستوجو کنند و از مدارک علمی آنان مطمئن شوند تا برای درمان بیماریها به بیراهه نروند. حتی هشتگی از سوی جامعه پزشکی در این زمینه به راه افتاد و از پزشکهایی در شبکههای اجتماعی فعالیت دارند، خواسته شد که مشخصات علمی خود را در شبکههای اجتماعی به نمایش بگذارند تا مانع سوءاستفاده برخی از افراد سودجو ازاین حرفه شوند. آنچه نگارنده را وادار به نوشتن این نوشتار کرد، نه سوءاستفاده از عناوین پزشکی و نه واکنش جامعه پزشکی به این رویداد بود. -اگر چه این موضوع در جای خود موضوع بسیارمهم و قابل بحثی است- بلکه غرض نقد عملکرد صداوسیما در دعوت و آنتندهی به افرادی تحت عنوان «کارشناس» است که در مورد صلاحیت علمی و حتی اخلاقی آنان تردید وجود دارد. صداوسیما مدتهاست در دعوت از کارشناسان برنامههای مختلف به گونهای عمل میکند که گویا هیچ مکانیزمی برای دعوت از کارشناسهای تلویزیون ندارد؛ چرا که برخی از این افراد به ظاهر کارشناس سخنانی را به زبان میآورند که ضمن این که میتوان آن را توهین به شعور مخاطب فرض کرد، بلکه میتوان آن را مصداق تشویش اذهان عمومی نیز دانست، چرا که، هر حرف یا حرکتی در برنامههای تلویزیون به عنوان رسانهای مرجع، به طور مستقیم یا غیرمستقیم، روی فرهنگ و رفتار مردم تأثیر میگذارد و میتواند حداقل به بخشی از افکار عمومی جهت دهد و تبعات زیادی را به دنبال داشته باشد. البته این اولین بار نیست که تلویزیون در برنامههای گفتوگومحور آنتن خود را در اختیار افرادی قرار میدهد که سخنانشان نه تنها کارشناسانه نیست، بلکه باعث حیرت مخاطب میشود. اگر به آرشیو خاک گرفته صداوسیما به ویژه سیما نگاهی گذرا بیندازیم با انبوه مهمانان و کارشناسانی روبهرو میشویم که نه تنها در زمینه مورد بحث کارشناس نبودند، بلکه نظرات و سخنان آنان باعث انحراف افکار عمومی شده است و در مواردی حتی سازمان صداوسیما را ناچار به توجیه کرده است. سخنان ابوالفضل بهرامپور، کارشناس دینی که در مورد مجازات معترضین دی 96 گفته بود معترضان را باید زجرکش کرد، مثال روشنی از این ادعاست. در حالی تلویزیون به محل جولان کارشناسهای کمسواد و ناآگاه با سخنان جنجالی و عجیب و غریب تبدیل شده است که بسیاری از کارشناسان واقعی که در رشته تخصصی خود حرفی برای گفتن دارند، مورد غضب مدیران ارشد رسانه ملی قرار دارند و ممنوعالتصویر هستند. با نگاهی گذرا به سخنان برخی از کارشناسان تلویزیون این سوال در ذهن ایجاد میشود که چگونه رسانهای که قرار بود دانشگاه برای مردم باشد، اکنون شده محل جولان یک عده کارشناسنما که سخنانشان را در قوطی هیچ عطاری نمیتوان پیدا کرد. معیار صداوسیما برای انتخاب کارشناسان چیست و جایگاه مدیران ارشد تلویزیون در این انتخابها کجاست و آنان به عنوان مدیران مجموعه چه کارکردی دارند؟ بدیهی است به وجود آمدن این پرسشها در ذهن مخاطب، بیش از هر چیز، گویای ضعف گزینش و لزوم تجدیدنظر در انتخاب نیروها یا نیروهای قبلا انتخاب شده در صداوسیماست. واقعیت این است در غیبت برخی از برنامهسازان حرفهای، صداوسیما این روزها محل جولان برخی عوامل و برنامهسازان کمسواد و همچنین بعضی کارشناسان مبتلا به افکار انحرافی شده است. البته ضعف صداوسیما درتهیه برنامههای تحلیلی و ارزشمند خیلی وقت است آشکار شده است، شاید یکی از دلایل کاهش ضریب نفوذ و تاثیر این رسانه در بین مردم، عملکرد غیر قابل دفاع این سازمان باشد. با این اوصاف حداقل انتظار از صداوسیما این است که در برنامههای مربوط به مسائل حوزه پزشکی از جمله کرونا که این روزها به یکی از دغدغههای جدی مردم تبدیل شده است، از کارشناسان شناخته شده و دارای اصل و نسب حرفهای و همراه با ارائه مدارک و مستندات، استفاده کند تا مردم در برخورد با این ویروس ناشناخته به بیراهه نروند و تبعات سلامتی برای آنان نداشته باشد.