تبعیض مثبت یا توانمندسازی زنان
زهرا بختیاریصفا ( فعال مدنی)با نگاهی سطحی به آمارها در مییابیم که زنان به عنوان نیمی از پیکره جامعه، نتوانستهاند به موازات مردان در مناصب اداری و حکومتی، جایگاهی متناسب با شأن و منزلت و توانمندیهای شخصی و صلاحیتهای علمی خود پیدا کنند. این عدم امکان نه به واسطه ناتوانی زنان، بلکه به دلیل نگاههای رایج مردسالارانه، که متاسفانه ریشه در فرهنگ و باورهای غلط جامعه دارد، است.
لذا موضوعی که طی سالهای اخیر از آن به عنوان تبعیض مثبت نام برده میشود، میتواند تا حدودی نگاههای رایج و مرسوم غلط را کنار زده و به مدد زنان و نهایتا توسعه انسانی جامعه کمک کند.
تبعیض مثبت به نفع زنان میتواند اقدامی موثر و ارزشمندی در جهت رفع باورهای غلط شکل گرفته علیه زنان در جامعه و همچنین گامی مهم و اساسی در خصوص توانمندسازی زنان باشد.
زنان به لحاظ تحصیلات عالی اگر به نگاه آماری بیشتر از مردان نباشند در برخی از رشتههای تحصیلی بیشتر و در جاهایی نیز همسطح مردان جامعه به مدارج علمی دست پیدا کردهاند، ولی در توزیع و تقسیم مناصب و مسئولیتها متاسفانه توازن وجود ندارد.
به عنوان مثال چند وزیر زن یا استاندار و معاون استاندار و ...در ادوار دولتها در کشور وجود دارد؟ در مسئولیتهای کلان و میانی چند زن توانستهاند قابلیتهای خود را نشان و از ظرفیت علمی و توانمندی خود سیستم مدیریتی کشور را بهرهمند سازند؟! منتقدان تبعیض مثبت معتقدند که این نوع از تبعیض میتواند مسائلی از جمله موضوع حقوق و عدالت یا بحثهای اخلاقی را پیرامون خودش داشته و با اعمال تبعیض مثبت حقوق برخی افراد تضییع شود. از آنجایی که در یک جامعه مدنی قانون و اجرای آن و اثرات روانی و اجتماعی آن کاملا در گرو تمایل جامعه به پذیرش قضاوتهای آن است، لذا اگر میخواهیم تبعیض مثبت به نفع زنان جامعه اجرا شود، باید دقت کنیم که، اصل عدالت نیز مخدوش نشود، و این موضوع را در واقع میتوان اینطور تبیین کرد که، با توجه به اینکه قانون و عرف جامعه در طول سالیان به صورتی بوده که مانع رشد و حضور زنان در برخی از عرصههای اجتماعی –سیاسی و مدیریتی بوده و این نگاه غلط، مربوط به یکی دو سال نبوده بلکه ریشه در تاریخ و فرهنگ جامعه داشته ولذا چون استنباط میشود که قوانین و فرهنگ و آداب و سنن جامعه موجب این تضییع حقوق علیه زنان بوده، حال برای جبران آن، با اعمال تبعیض مثبت به نفع زنان تا حدودی در صدد رفع این ظلم سالیان علیه جنسیت زنان برآییم، جنسیتی که خود در انتخاب آن هیچ نقش و اختیاری نداشتهاند.
تمامی کسانی که به دنبال ایجاد تبعیض مثبت به نفع زنان جامعه هستند، دلیل عمده خود را جبران خطاهای گذشته وجلوگیری از تکرار آن در آینده میدانند. اهداف مدنی سیاست تبعیض مثبت عدهای را به این فکر انداخته که، تبعیض مثبت میتواند اشتباهاتی را که در گذشته در مورد زنان صورت گرفته، جبران کند. با اولویت پیدا کردن این موضوع، تبعیض تاریخی که زنان جامعه را در موقعیت نامنصفانهای قرار داده جبران میشود، زیرا وقتی که زنان فرصت بهتر یا حتی برابری نسبت به مردان پیدا کنند، این منفعت جنسیتی به گونهای در جامعه توزیع میشود که بیعدالتیهای گذشته و آثار باقی مانده آنها را جبران میکند.
یا به عبارت دیگر میتوان گفت، تبعیض مثبت برای زنان، نه به منزله یک پاداش، بلکه در حکم وسیلهای برای رسیدن به یک هدف اجتماعی ارزشمند تلقی میشود.
اخیرا در مناسبات سیاسی از طرف جبهه اصلاحطلبان اقداماتی در این خصوص صورت پذیرفت. هر چند برای شروع گام مثبتی ارزیابی میشود ولی کافی نیست. در انتخابات مجلس دهم در سال 94 در بستن لیست و متعاقب آن در انتخابات شوراهای شهر و روستا در سال 96 در تهران و چند کلانشهر دیگر شاهد بودیم که این سهمیه مثبت برای ورود زنان به جایگاه مدیریت کلان و میانی جامعه از طرف این جریان سیاسی، اقدام مثبتی صورت گرفت، به طوری که با بررسی جنبههای مثبت روانی آن در جامعه به لحاظ آماری، نشانههای مثبت و نویدبخشی را به دنبال داشته که از جمله مهمترین پیامدهای آن میتوان به بالا رفتن روحیه اعتماد بهنفس در بین زنان جامعه، اشاره کرد.
لذا اعمال چنین تبعیضهای مثبتی جهت احقاق حقوق از دست رفته زنان موجب ایجاد روحیه خودباوری در بین آنان میشود و شکوفا شدن استعداد زنان و پیدا کردن فرصت بروز و ظهور توانمندیهای زنان به عنوان جمعیت غیره قابل انکار به توسعه انسانی جامعه کمک فراوانی میشود و نویدبخش فردای بهتری برای زنان به عنوان نیمی از پیکره اجتماعی میشود.
لذا موضوعی که طی سالهای اخیر از آن به عنوان تبعیض مثبت نام برده میشود، میتواند تا حدودی نگاههای رایج و مرسوم غلط را کنار زده و به مدد زنان و نهایتا توسعه انسانی جامعه کمک کند.
تبعیض مثبت به نفع زنان میتواند اقدامی موثر و ارزشمندی در جهت رفع باورهای غلط شکل گرفته علیه زنان در جامعه و همچنین گامی مهم و اساسی در خصوص توانمندسازی زنان باشد.
زنان به لحاظ تحصیلات عالی اگر به نگاه آماری بیشتر از مردان نباشند در برخی از رشتههای تحصیلی بیشتر و در جاهایی نیز همسطح مردان جامعه به مدارج علمی دست پیدا کردهاند، ولی در توزیع و تقسیم مناصب و مسئولیتها متاسفانه توازن وجود ندارد.
به عنوان مثال چند وزیر زن یا استاندار و معاون استاندار و ...در ادوار دولتها در کشور وجود دارد؟ در مسئولیتهای کلان و میانی چند زن توانستهاند قابلیتهای خود را نشان و از ظرفیت علمی و توانمندی خود سیستم مدیریتی کشور را بهرهمند سازند؟! منتقدان تبعیض مثبت معتقدند که این نوع از تبعیض میتواند مسائلی از جمله موضوع حقوق و عدالت یا بحثهای اخلاقی را پیرامون خودش داشته و با اعمال تبعیض مثبت حقوق برخی افراد تضییع شود. از آنجایی که در یک جامعه مدنی قانون و اجرای آن و اثرات روانی و اجتماعی آن کاملا در گرو تمایل جامعه به پذیرش قضاوتهای آن است، لذا اگر میخواهیم تبعیض مثبت به نفع زنان جامعه اجرا شود، باید دقت کنیم که، اصل عدالت نیز مخدوش نشود، و این موضوع را در واقع میتوان اینطور تبیین کرد که، با توجه به اینکه قانون و عرف جامعه در طول سالیان به صورتی بوده که مانع رشد و حضور زنان در برخی از عرصههای اجتماعی –سیاسی و مدیریتی بوده و این نگاه غلط، مربوط به یکی دو سال نبوده بلکه ریشه در تاریخ و فرهنگ جامعه داشته ولذا چون استنباط میشود که قوانین و فرهنگ و آداب و سنن جامعه موجب این تضییع حقوق علیه زنان بوده، حال برای جبران آن، با اعمال تبعیض مثبت به نفع زنان تا حدودی در صدد رفع این ظلم سالیان علیه جنسیت زنان برآییم، جنسیتی که خود در انتخاب آن هیچ نقش و اختیاری نداشتهاند.
تمامی کسانی که به دنبال ایجاد تبعیض مثبت به نفع زنان جامعه هستند، دلیل عمده خود را جبران خطاهای گذشته وجلوگیری از تکرار آن در آینده میدانند. اهداف مدنی سیاست تبعیض مثبت عدهای را به این فکر انداخته که، تبعیض مثبت میتواند اشتباهاتی را که در گذشته در مورد زنان صورت گرفته، جبران کند. با اولویت پیدا کردن این موضوع، تبعیض تاریخی که زنان جامعه را در موقعیت نامنصفانهای قرار داده جبران میشود، زیرا وقتی که زنان فرصت بهتر یا حتی برابری نسبت به مردان پیدا کنند، این منفعت جنسیتی به گونهای در جامعه توزیع میشود که بیعدالتیهای گذشته و آثار باقی مانده آنها را جبران میکند.
یا به عبارت دیگر میتوان گفت، تبعیض مثبت برای زنان، نه به منزله یک پاداش، بلکه در حکم وسیلهای برای رسیدن به یک هدف اجتماعی ارزشمند تلقی میشود.
اخیرا در مناسبات سیاسی از طرف جبهه اصلاحطلبان اقداماتی در این خصوص صورت پذیرفت. هر چند برای شروع گام مثبتی ارزیابی میشود ولی کافی نیست. در انتخابات مجلس دهم در سال 94 در بستن لیست و متعاقب آن در انتخابات شوراهای شهر و روستا در سال 96 در تهران و چند کلانشهر دیگر شاهد بودیم که این سهمیه مثبت برای ورود زنان به جایگاه مدیریت کلان و میانی جامعه از طرف این جریان سیاسی، اقدام مثبتی صورت گرفت، به طوری که با بررسی جنبههای مثبت روانی آن در جامعه به لحاظ آماری، نشانههای مثبت و نویدبخشی را به دنبال داشته که از جمله مهمترین پیامدهای آن میتوان به بالا رفتن روحیه اعتماد بهنفس در بین زنان جامعه، اشاره کرد.
لذا اعمال چنین تبعیضهای مثبتی جهت احقاق حقوق از دست رفته زنان موجب ایجاد روحیه خودباوری در بین آنان میشود و شکوفا شدن استعداد زنان و پیدا کردن فرصت بروز و ظهور توانمندیهای زنان به عنوان جمعیت غیره قابل انکار به توسعه انسانی جامعه کمک فراوانی میشود و نویدبخش فردای بهتری برای زنان به عنوان نیمی از پیکره اجتماعی میشود.