بیانیه‌های بازنده و برنده انتخابات 1403
فروزان آصف‌نخعی (روزنامه نگار)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2452
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


نگاهی به دفتر شعر «فیدوس» دریا لیراوی

فیض شریفی (منتقد و پژوهشگر ادبیات)
فیدوس نام یک نی بلند است. کاربرد جدید فیدوس استفاده از آن به‌عنوان شیپور استفاده می شود. شاعر می‌نویسد:«من از کودکی با صدای فیدوس در منطقه‌ی نفتی بهرگان انس گرفته و هرگز آن را از زمان خوب کودکی و نوجوانی از یاد نخواهم برد.»(ص. ۷)
صدای فیدوس گاهی در صدای کوچه‌های شهر به گوش می‌آید. این صدا موجب در خود خزیدن شاعر می‌شود و شاعر یادش به کسی می‌آید که کتابی هزار برگ را در دست دارد که از او جداشده است. شاعر اشک خود را به برگ‌های درختان می‌دهد. این اشک‌ها بر زخم‌هایش مرهم می‌گذارد. بیم فروریزی نه‌تنها در این شعر که در تمام اشعار این دفتر به چشم می‌آید: «در خود می‌خزم /صدای کوچه‌های شهر می‌آید /در دستان او کتابی است هزار برگ /هر رهگذر، اشک برگ‌ها / بر زخم فاصله‌ها می‌چکد /و من درگیر تصویرها / دورمانده‌ام/ دور / لگام یاد خود رفته‌ام حتی /افسوس رهایم نمی‌کند /بازمی‌گردم تا فرونریزم.» (ص.8)
دو تکنیک مدرن در این شعر و شعرهای دیگر لیراوی دیده می‌شود یکی جانشینی برگ کتاب با برگ‌های درخت و دیگر دادن حالات خود به طبیعت است. به برگ‌ها که به‌شدت می‌بارند. در شعر دوم هم شاعر «بغض از سکوت» می‌خرد. آنچه در این دفتر بیش‌ترین بسامد را دارد «زخم» است و «باد» و هراس فروریزی و فروافتادن از پرتگاه‌های مهیب است. به این ترکیب‌های تصویری نگاه کنیم:«جنازه‌ی خیابان‌ها، تن شب، خزان بی‌رنگ موهایم، پای زخم دل‌تنگی، انفجار زخم‌ها، پسین پتیاره، دهان شب، شانه‌های فریاد، همهمه‌های باد، زخم‌های فاصله، بارش شب، ضجه‌های بی آغوش، گام‌های گردباد، تبانی باد، شانه‌های تکیده‌ی زندگی، نفس‌های تند هراس، بغض تفنگ، رهبری باد.» موتیف‌های غالب در این ترکیب‌های تصویری تشبیهی و استعاری «باد» است و «هراس» و «شب» و «فاصله» است. این کلمه‌ها که گاهی باری نمادین و استعاری دارند، زندگی شاعر را در هم می‌ریزد و شانه‌هایش را تکیده می‌کند. آنچه شاعر را در این خارزار فراموشی و هراس نجات می‌دهد، عشق است:
«عبور پرنده / بارش شب /بندبند تنم را می‌نواخت / بی‌پروا و مست /تا ماه /انتهای خیابانی /که تو ایستاده بودی/ مرا می‌برد.»(ص. ۴)
شاعر حتی عشق را تنومندتر از تقدیر است:« برای تکرارت / واهمه‌ای نیست /عشق / تنومندتر از تقدیر است.» (ص. ۳۸)
زخم‌ها، فاصله‌ها و واهمه‌ها با عشق برطرف می‌شوند و محو می‌شوند
لیراوی ،شاعر خوبی است اگر گاهی در توضیح واضحات اصرار نداشته باشد. او در شعرهای کوتاه اش مثل: «مترسک» و «مرداب» و «بخوان» به زیبایی نشان می‌دهد:«چشمکی در مرداب/ نیلوفری در اسارت.»