میراث متفاوت و فراموش شده حسین پناهی
طاهر اکوانیان (روزنامه نگار)حسین پناهی هنرپیشه و شاعری متفاوت بود. نه از آن تفاوتهایی که برایش زحمت کشیده باشد یا بخواهد ادا در بیاورد. او با شناخت درونیای که داشت، از نگاه به جهان پیرامون در پی نوعی دیگر از بروز و ظهور خود بود. در بازیها و شعرهایش شهودی وجود داشت که او را در بین همتایانش بهگونهای دیگر نمایان میکرد. او با همین نگاه و میدانی که ساخته بود اشعار و کارهایی خلق کرد که استعداد خوانده و دیده شدن را تا نسلهای بعد هم دارند. ظرفیتی که در معدود هنرمندان و نویسندگان وطنی وجود دارد. باید دید در آینده چگونه این آثار در عرصه ادبیات و هنر ظهور میکنند و با چه نگرشی بررسی میشوند؛ اما میتوان گفت که هر طور باشد قابلیت این را دارند که میدانی را پوشش دهند که با توجه به آنها آثار دیگری خلق شود در کشور ما هنرمندان به خطهای فکری گوناگون میرسند و با همین نگرش میراثی از خودشان بهجا میگذارند که هریک با توجه به ظرفیتشان این میراث را به نسلهای بعد از خود انتقال میدهند. حسین پناهی میراث پرباری دارد و برای کسانی که میخواهند از آثارش بهره ببرند ماترک قابلتوجهی برجای گذاشته است. البته همانطور که بر همه معلوم است هر دستاوردی از هرکسی اگر مبلغ یا بنیادی نداشته باشد درجا میزند و آنطور که شایسته آن است دیده نمیشود. زندگی دوگانه در روزگار مدرن میتواند نقطه قوت بازیها و اشعار پناهی باشد. سادگی و دقت توأم با نوستالژی پرقدرت به همراه طنز و تلخی نهفته و آشکار در او و آثارش شاید در کمتر کسی اینگونه با هم درآمیختهاست. انسان نامتعارفی که او به ما نشان میداد و دوست داشت با این شخصیت شناخته شود، شاهدی است همیشگی که او را بهتر بشناسیم و اگر میخواهیم آثارش را بخوانیم بر این نکته بیشتر تمرکز کنیم. در کشور ما نوع مرگ آدمها، بهخصوص افراد معروف بیشتر از شیوه زندگیشان اهمیت و شهرت دارد. مرگ تلخ و دردآور پناهی در پی چند روز بیخبری هم بر این تلخی و درد میافزاید و ما را با این حقیقت روبهرو میکند که فراموشی زودتر از آنچه فکرش را بکنیم بخشی از هویت ما شده است. پناهی تنهایی را انتخاب کرده بود تا در پناه آن بتواند بیشتر از قبل به چیزهایی که دوستتر داشت بپردازد. ما نمیدانیم در چند روز آخر بر او چه گذشته است اما میدانیم بر تمامی کسانی که میخواهند بهگونهای دیگر زندگی کنند روزها و سالهای خوبی نگذشته است.