طرح چند سوال ۱۱۴سال پس از فرمان مشروطیت
محسن صنیعی ( عضو هیات علمی دانشگاه )امروز ۱۴مرداد، ۱۱۴سال از صدور فرمان مشروطیت و امضای سند مشروطیت توسط مظفرالدین شاه میگذرد؛ فرمانی که به واسطه آن، مجلس شورای ملی تشکیل شد تا امور مملکت با تصویب قانون در مجلس اداره شود نه به فرمان شاه. فرمانی که بنا بود سلطنت هم مشروطه به قانون باشد.
نهضت مشروطیت یکشبه بهوجود نیامده بود و از دههها قبل میل به توسعه و ترقی ایران و اداره حکومت مبتنی بر قانون، هم در میان بعضی دولتمردان شرافتمند چون قائم مقام فراهانی و امیرکبیر و عباس میرزا و هم در میان روشنفکران و علما به چشم میخورد. از زمان مواجهه ایرانیان با تمدن جدید غرب از طریق اعزام دانشجویان به فرنگ و نیز سیاحت نخبگانی چون سیدجمالالدین اسدآبادی به فرنگ و آشنایی ایرانیان و طبقه نخبه ایرانی با افکار تجددخواهانه و نظامهای پارلمانی اروپا، جامعه نخبگان و علمای ایران به این باور رسیده بودند که شرط توسعه جامعه ایران، قانون و آزادی است و بهاینترتیب، جنبش مشروطهخواهی در ایران، بسیار سریع، به سمت خواست استقرار قانون و تأسیس مجلس برای قانونگذاری پیش رفت و نهایتاً در ۱۴مرداد ۱۲۸۵، فرمان مشروطیت صادرشد و اولین مجلس در آسیا، در ایران تشکیل شد.
اما اینک پس از ۱۱۴سال از ۱۴مرداد ۱۲۸۵، پرسش این است که تا چه حد قانون در کشور نهادینه شده است و همه ارکان حکـومت و جامعه، مقید و مشروط به قانون است؟ آیا قانونگرایی در میان همه ایرانیان از مردم عادی تا رهبران عالی نهادینه شده است؟ آیا مردم عادی خود را موظف به رعایت قانون میدانند و آیا حاکمیت خود را اجل از اجرای قانون نمیداند؟آیا اگر نهضت مشروطیت برای آن بود که حتی بودجه دربار به امضای مجلس برسد، امروز بودجه همه ارکان حکومت به صورت شفاف در مجلس طرح و تصویب میشود؟ آیا اگر بنا بود مجلس از نمایندگان همه مردم ایران تشکیل شود و مملکت با قانون مصوب نمایندگان مردم اداره شود، امروز مجلس نمایندگی از همه اقشار و سلایق سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ایرانیان را دارد؟ آیا امکان تشکیل مجلسی که نمایندگی از همه آحاد ایرانیان باشد وجود دارد؟ آیا اگر در اوایل قرن بیستم میلادی، ایرانیان اولین پارلمان را در آسیا پایهگذاری کردند، امروز در دهه سوم قرن بیستویکم، میتوانیم بگوییم متناسب با دنیای قرن بیستویکم، پارلمان، قانون و قانونگرایی در ایران، نهادینه شده است؟و در پایان آیا ما به آرمانهای مشروطیت دست یافتهایم؟
نهضت مشروطیت یکشبه بهوجود نیامده بود و از دههها قبل میل به توسعه و ترقی ایران و اداره حکومت مبتنی بر قانون، هم در میان بعضی دولتمردان شرافتمند چون قائم مقام فراهانی و امیرکبیر و عباس میرزا و هم در میان روشنفکران و علما به چشم میخورد. از زمان مواجهه ایرانیان با تمدن جدید غرب از طریق اعزام دانشجویان به فرنگ و نیز سیاحت نخبگانی چون سیدجمالالدین اسدآبادی به فرنگ و آشنایی ایرانیان و طبقه نخبه ایرانی با افکار تجددخواهانه و نظامهای پارلمانی اروپا، جامعه نخبگان و علمای ایران به این باور رسیده بودند که شرط توسعه جامعه ایران، قانون و آزادی است و بهاینترتیب، جنبش مشروطهخواهی در ایران، بسیار سریع، به سمت خواست استقرار قانون و تأسیس مجلس برای قانونگذاری پیش رفت و نهایتاً در ۱۴مرداد ۱۲۸۵، فرمان مشروطیت صادرشد و اولین مجلس در آسیا، در ایران تشکیل شد.
اما اینک پس از ۱۱۴سال از ۱۴مرداد ۱۲۸۵، پرسش این است که تا چه حد قانون در کشور نهادینه شده است و همه ارکان حکـومت و جامعه، مقید و مشروط به قانون است؟ آیا قانونگرایی در میان همه ایرانیان از مردم عادی تا رهبران عالی نهادینه شده است؟ آیا مردم عادی خود را موظف به رعایت قانون میدانند و آیا حاکمیت خود را اجل از اجرای قانون نمیداند؟آیا اگر نهضت مشروطیت برای آن بود که حتی بودجه دربار به امضای مجلس برسد، امروز بودجه همه ارکان حکومت به صورت شفاف در مجلس طرح و تصویب میشود؟ آیا اگر بنا بود مجلس از نمایندگان همه مردم ایران تشکیل شود و مملکت با قانون مصوب نمایندگان مردم اداره شود، امروز مجلس نمایندگی از همه اقشار و سلایق سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ایرانیان را دارد؟ آیا امکان تشکیل مجلسی که نمایندگی از همه آحاد ایرانیان باشد وجود دارد؟ آیا اگر در اوایل قرن بیستم میلادی، ایرانیان اولین پارلمان را در آسیا پایهگذاری کردند، امروز در دهه سوم قرن بیستویکم، میتوانیم بگوییم متناسب با دنیای قرن بیستویکم، پارلمان، قانون و قانونگرایی در ایران، نهادینه شده است؟و در پایان آیا ما به آرمانهای مشروطیت دست یافتهایم؟