پزشک جمهور برای ایران
رضا صادقیان( روزنامه‌نگار)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2453
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


برخی آدم‌‌‌‌‌ها بزرگی‌شان به خاطر دیوانگی‌شان است

حسن اکوانیان (نویسنده)
داستایفسکی در کتاب یادداشت‌های زیر زمین هم مثل بقیه آثارش دست روی شخصیت‌‌‌‌‌های بیمار و رنجور جامعه‌‌‌‌ می‌گذارد.
در کتاب یادداشت‌‌‌‌‌های زیر زمین، که متشکل از چند روایت است، با نگاهی روانکاوانه مسائلی نظیر فقر، تنهایی، و در کل طبقات پایین جامعه را بررسی‌‌‌‌ می‌کند. شخصیت‌‌‌‌‌های رمان‌‌‌‌‌های داستایفسکی بیمارند، بیمارانی که جامعه بیمار و ناسالم باعث به وجود آمدن مشکلات روحی و روانی برای آن‌‌‌‌‌ها شده است.
او بر خلاف بسیاری از نویسندگان که خود را راهنما و پدر معنوی‌‌‌‌ می‌پنداشتند و از خوبی و شادی‌‌‌‌‌ها و عشق سخن‌‌‌‌ می‌گفتند و درس‌‌‌‌‌های اخلاقی‌‌‌‌ می‌دادند، خود را با فاصله از مردم‌‌‌‌‌‌ نمی‌دید، و داستان زندگی انسان‌‌‌‌‌هایی را در رمان‌‌‌‌‌هایش‌‌‌‌ می‌آورد که همراه خود بزرگترین رنج‌‌‌‌‌ها و بدبختی‌‌‌‌‌ها و اندوه‌‌‌‌‌هایی را دارند که یکی از آنها برای نابود کردن هر کسی کافی است؛ حتی شنیدنشان.
داستایفسکی اما رنج دیگران را رنج خود‌‌‌‌ می‌دانست و بدون هیچ منتی و آخ گفتنی آن درد و رنج‌‌‌‌‌ها را بر دوش‌‌‌‌ می‌کشید. داستایفسکی نماد انسان کامل و پدرانه‌‌‌‌‌‌ای است که خود زیر دست پدری سخت‌گیر بزرگ شد.
کسی که به جرات‌‌‌‌ می‌توان گفت در این سبک از نوشتن هیچ بدیلی‌‌‌‌‌‌ نمی‌توان برایش پیدا کرد.‌‌‌‌ داستایفسکی یکی از آن انسان‌‌‌‌‌های رنج کشیده معروف است که زنجیرش را پاره کرد و خود را بالای بلندی‌‌‌‌‌ها کشاند و فریاد زد: یک نفر در آب دارد‌‌‌‌ می‌سپارد جان...
با توجه به ‌‌‌‌این‌که یادداشت‌‌‌‌‌های هرشخص دربرگیرنده‌‌‌‌‌‌‌‌ شخصیت و نظرات شخصی و واقعی هر انسانی، نسبت به خود و اطرافیان و جامعه است،‌‌‌‌ یادداشت‌‌‌‌‌های داستایفسکی هم مثل یادداشت‌‌‌‌‌های کافکا و کامو دستنوشته‌‌‌‌‌های فلسفی‌‌‌‌‌‌ای هستند که با یک بار خواندن‌‌‌‌‌‌ نمی‌شود پی به اصل موضوع‌‌‌‌ آنها برد چرا که دفتر یادداشت نویسنده همیشه خصوصی‌‌‌‌‌‌ترین مطالب در آن درج خواهد شد.
از جمله خاطرات گذشته، خاطرات روزانه، مطالب الهام گرفته و خواب‌‌‌‌‌هایی که یادداشت‌‌‌‌ می‌شوند. در این کتاب داستایفسکی بحث نادیده گرفتن را مطرح‌‌‌‌ می‌کند. کسانی که در جامعه به کلی حذف شده‌‌‌‌‌‌اند.
دیگر حضور فیزیکی مهمی از نگاه دیگران در جامعه ندارند. کسانی که برای دیده شدن باید مستقیم و تنه به تنه با مردم برخورد کنند تا دیده شوند. (اگر‌‌‌‌‌ بی‌اعتنا بعد از برخورد از کنارشان نگذریم)
فقرا، روسپيان و مهجوران و تمام کسانی که در تنهایی خود اسیر شده‌‌‌‌‌‌اند و هیچ راه نجاتی برایشان وجود ندارد. مثلا در یکی از روزهای زمستان، از کوچه‌‌‌‌‌‌ای می‌گذشته است و در آن هوای سرد بارانی جنازه روسپی مسلولی را‌‌‌‌ می‌بیند که از زیر زمینی نمور بالا‌‌‌‌ می‌آوردند تا برای دفن کردن به قبرستان ببرند.
توصیفی از قبرستان در آن هوای بارانی که‌‌‌‌ می‌گوید: حتما گورکن‌‌‌‌‌ها را هم عصبانی خواهد کرد چون تمام قبری که کنده‌‌‌‌‌‌اند تا نصف آن آب آمده است و تابوت تا نصفه باید در آب قرار گیرد و جنازه مورد دشنام گورکن‌‌‌‌‌ها قرار‌‌‌‌ می‌گیرد. این توصیف سرد از خاکسپاری یک روسپی چه چیز‌‌‌‌ می‌تواند باشد؟ همه چیز سرد و نمناک است. همه چیز یخ زده است.