پزشک جمهور برای ایران
رضا صادقیان( روزنامه‌نگار)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2453
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


رنجِ دیده نشدن

مظاهر گودرزی ( روزنامه‌نگار)
تقریبا دو ماه از روزی که اهالی بخش غیزانیه در اهواز برای اعتراض به نداشتن آب اقدام به بستن جاده کردند، می‌گذرد. اعتراضی که اگر روزها و ماه‌های قبل از آن را نگاه نکنیم؛ در ظاهر به نظر چیزی از اغتشاش کم ندارد. همین چند روز قبل هم اتفاق مشابهی رخ داد. برخی از روستانشینان در لرستان همین کار را انجام دادند. آنها هم به دلیل نداشتن آب شرب اقدام به بستن جاده کردند. حالا به نظر می‌رسد بستن جاده دارد به یک روش برای درخواست مطالبات تبدیل می‌شود، حتی اگر برای این مطالبات همچنان پاسخ مناسبی وجود نداشته باشد، مانند ماجرای غیزانیه که همچنان تعدادی روستا از این بخش آب ندارند، اما با این وجود چرا آنها دست به چنین کاری می‌زنند(بستن جاده)؟
فیلمی که در چند روز گذشته با عنوان بستن جاده توسط اهالی روستانشین معمولان دست به دست شد، یک صدای پس‌زمینه داشت، صدای دختری که داشت از دلیل بستن جاده توسط اهالی روستانشینِ این منطقه توضیحاتی ارائه می‌داد. او نفس‌زنان جملاتی کوتاه کوتاه می‌گفت. «مردم روستا بعد از یک سال و چهار ماه که از سیل لرستان می‌گذرد و آب شرب ندارند، الان می‌خوان جاده را ببندند تا مسئولین بیان شاید دردشان درمان شود. مردم اغتشاش‌گر نیستند، ضد نظام هم نیستند، مردم حق‌شان را می‌خواهند.»
به نظر این‌که نکته کلیدی این چند جمله همان جایی باشد که راوی گفت «مسئولین بیان تا شاید درد مردم درمان شود.» این همان چیزی است که آنها در طول مدت یک سال‌وچهار ماه گذشته احساس نکرده‌اند. درست مانند اهالی غیزانیه، آنها هم احساس نکردند که دارند دیده می‌شوند، بنابراین برای دیده شدن دست به بستن جاده زدند، البته اقدام آنها به ظاهر اقدامی فراقانونی است، اما ته دلشان برای توجیه چنین کاری به خودشان می‌گویند که اگر تا دیروز فقط ما و چند نفر از مسئولان بخش، شهرستان یا استان می‌دانستیم که اینجا آبی برای خوردن ندارند، اما حالا همه مردم ایران از بی‎آبی غیزانیه و معمولان با خبر هستند. این همان چیزی است که در لا‌به‌لای‌‌اندیشه‌های «اکسل هونِت» فیلسوف سیاسی معاصر می‌شود. به تعابیر ایشان خودِ دیده نشدن یک رنج محسوب می‌شود. انسان‌ها دوست دارند دیده شوند. «هونت» این دیده شدن را از لایه‌های اولیه در عرصه خصوصی توضیح می‌دهد، چیزی شبیه به دیده شدن در خانواده، شاید اولین بار که یک نوزاد احساس می‌کند که دیده شده است، همان آغوش مادرش باشد.
بعد که وارد عرصه عمومی می‌شود حالا این انسان از دیده نشدن در جامعه رنج می‌برد. «هونت» از رنجِ دیده نشدن سخن می‌گوید. او معتقد است عوامل این دیده نشدن‌ها را باید رفع کرد تا انسان به آرامش برسد. حالا داستان اعتراض‌هایی که بعضی از آنها به خشونت کشیده می‌شود، همین فلسفه دیده نشدن است. اگر اهالی مناطق روستایی غیزانیه و معمولان چنین حسی داشتند(دیده شدن)، و مسلماً چنین احساسی نیاز به نشانه‌های قوی از سوی مسئولین دارد؛ چرا باید آنها دست به بستن جاده بزنند؟ همین امروز نزدیک به 40روز است که کارگران هفت‌تپه نسبت به معوقات خودشان در حال اعتراض و تجمع هستند، اعتراض‌شان هم آرام است، اما اگر وضعیت‌شان ادامه پیدا کند و کسی آنها را نبیند، می‌شود وعده داد که همچنان همه چیز آرام پیش می‌رود؟ مرز میان اعتراض و اغتشاش گاهی همین دیده نشدن است.