پزشک جمهور برای ایران
رضا صادقیان( روزنامه‌نگار)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2453
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


گفت‌وگو بامعاون هنری اداره ارشاد سیستان و بلوچستان درباره پهلوان رسول‌بخش زنگشاهی

در گذشت مردی که سازش را با فرانسه هم عوض نکرد

همدلی|علی نامجو: زاده سال ۱۳۲۰ در منطقه سرحد استان سیستان و بلوچستان بود. از ۱۴سالگی در محضر پدرش نواختن سرود (قیچک) را آغاز کرد و تا همین چند وقت پیش که موسیقی این‌قدر پیشرفت نکرده بود و می‌توانست ساز را در دست بگیرد، به اجرا با ساز قیچک می‌پرداخت. او سه همسر داشت و بیست‌ودو فرزند. از میان آنان دو پسرش «ندیم» و «سهیل» در عرصه موسیقی راه پدر را ادامه دادند. پهلوان رسول بخش زنگشاهی در طول سال‌های فعالیتش درزمینه موسیقی، اجراهای مختلفی را به روی صحنه برد و صدای سرود بلوچستان را در فرانسه، سوئد، بلژیک، آلمان، سوئیس، ایتالیا، کویت و امارات متحده عربی به گوش علاقه‌مندان رساند. همان سال که در پاریس به روی صحنه رفت، به او از دانشگاه همان شهر مدرک دکترای افتخاری دادند. چند ماه قبل هم بالاخره این نوازنده صاحب‌نام نشان درجه یک هنری را از شورای ارزشیابی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گرفت. در هشتمین دوره جشنواره موسیقی نواحی ایران از او تجلیل شد و تندیس گرفت. در سی و دومین دوره جشنواره موسیقی فجر هم از او بابت سال‌های فعالیتش در عرصه قیچک‌نوازی تقدیر کردند و به‌عنوان «چهره برتر قیچک ایران» معرفی شد. اگر او را یکی از دردانه‌های کمیاب هنر ایران بنامیم، اغراق نکرده‌ایم. او گوهری بود که صبح جمعه سوم مردادماه برای همیشه از میان ما رفت.

سازی که با کل فرانسه هم عوضش نکرد

پیش از آنکه بیماری او را زمین‌گیر کند، هنوز با سازی که از پدر پدرش به او ارث رسیده بود، می‌نواخت؛ همان سازی که در اجرای پاریس، فرانسوی‌ها می‌خواستند بابت خریدنش به زنگشاهی ۱۲میلیون تومان پول بدهند. استاد پهلوان اما به آن‌ها گفته بود اگر همه فرانسه را هم به من بدهید، سازم را به شما نخواهم داد. آن ساز را خودش سه بار تعمیر کرده بود و به آن علاقه‌مندی زیادی داشت. او هشتمین نسل از خاندان زنگشاهی‌‌ها بود که ساز می‌زدند. بلوچستان اما با استان‌های بزرگ فرق‌های بسیاری دارد. یکی از آن تفاوت‌ها شیوه آموزش موسیقی در آن دیار است. به قول حاتم بلوچ‌زهی در بلوچستان طایفه‌های زیادی زندگی می‌کنند و در هر بیست طایفه دو تا سه طایفه، به شکل ارثی نوازندگی می‌کنند. استاد رسول‌بخش، قدیمی‌ترین نوازنده در طایفه زنگشاهی بود که هر کس می‌خواست نواختن قیچک یاد بگیرد، باید او را به خانه‌اش می‌برد تا تحت تعلیم استاد باشد.»
کمال‌خان هوت معروف به ملأ کمالان، ملأ غلام قادر رحمانی و یکی دو نام دیگر از خوانندگان بنام خطه بلوچستان به‌حساب می‌آمدند. آنها چند سالی بود که از دنیا رفته بودند و شاید برای استاد پهلوان که با این هنرمندان تراز اول همکاری کرده بود، حضور در کنار خوانندگانی که از لحاظ تبحر و نه ازنظر شهرت، قابل‌مقایسه با رفقای درگذشته‌اش نبودند، کاری سخت به‌حساب می‌آمد. مردم هم که برای شنیدن ساز به‌تنهایی پولی پرداخت نمی‌کردند. البته نگاه عموم مردم در آن خطه هم به موسیقی ظاهرا چندان مثبت نبود، تا جایی که می‌گفتند کسی که ساز می‌زند، کم نسل است، یعنی او کارهای جهنمی می‌کند؛ البته خیلی از آدم‌ها هم در آن منطقه، با موسیقی موافق‌اند. ظاهراً به او در سال ۱۹۹۸ میلادی پیشنهاد کرده بودند همراه اعضای خانواده‌اش به فرانسه مهاجرت کند؛ اما، هیچ جا برای او ایران نمی‌شد. تفاوت فرهنگ ایران و کشورهای دیگر هم دلیل دیگری شده بود برای رد پیشنهاد فرانسوی‌ها از سوی استاد پهلوان.

پهلوان رسول‌بخش چطور زندگی می‌کرد؟

در طول سال‌های گذشته اخبار نگران‌کننده درباره وضعیت معیشتی این استاد بزرگ موسیقی بلوچستان در این‌سو و آن‌سو منتشر شده بود. فرزندش ندیم هم گفته بود که آنها انتظار داشتند برای پدرشان سرپناهی تهیه شود تا او لااقل دغدغه کرایه‌خانه نداشته باشد. درباره ماجرای قطع پای او و ساخت پروتز مصنوعی هم برای جایگزینی حرف و سخن‌هایی در رسانه‌ها مطرح شده بود. مدتی قبل هم کارزاری در فضای مجازی به راه افتاد برای تأمین هزینه‌های درمانی او و درنهایت خردادماه امسال اعلام شد که ستاره اسکندری تمامی هزینه‌های درمانی او را بر عهده گرفته است. این گزاره‌ها می‌تواند هر اهل هنر و فرهنگی را غمگین کند اما لازم بود ما درباره این مطالب به پاسخی دقیق و صادقانه دست پیدا کنیم. به همین بهانه هم به سراغ معاون هنری اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان سیستان و بلوچستان رفتیم و از او درباره مسائل مطرح‌شده پیرامون وضع معیشتی استاد پهلوان رسول‌بخش زنگشاهی سؤالاتی پرسیدیم.
نصیراحمد ملازهی در این باره به همدلی گفت:«من نیروی رسمی آموزش‌وپرورش هستم و همان زمان که به وزارت ارشاد مأمور شدم، یعنی هفت سال قبل؛ اقدام به تلاش برای جمع‌آوری مدارک هنری زنده‌یاد استاد پهلوان رسول‌بخش زنگشاهی کردم. راستش در طول این مدت بارها و بارها به منزل استاد مراجعه کردم اما آن‌طور که بایدوشاید اراده‌ای از سوی خانواده ایشان برای انجام شدن هر چه سریع‌تر این کار وجود نداشت. درنهایت هم خودم یک روز به خانه استاد رفتم و از همه تقدیرنامه‌ها و مدارک هنری‌اش فیلم‌برداری کردم و با همان مستندات هم بالاخره توانستم نشان درجه‌یک هنری این هنرمند بزرگ را برایش بگیریم.»
او افزود:«تنها آلبوم منتشرشده از آثار استاد زنگشاهی هم از سوی اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان سیستان و بلوچستان روانه بازار موسیقی شده است و این اثر هنری هم با تلاش‌های من و همکارانم در اداره ارشاد استان، به نتیجه رسید و ما از این بابت بسیار خوشحالیم.»

ماجرای پای مصنوعی!

معاون هنری ارشاد سیستان و بلوچستان در ادامه در باره اهمیت خاندان زنگشاهی در موسیقی استان هم توضیح داد و گفت:«این خاندان از حدود ۹۰۰سال قبل درزمینه موسیقی به‌خصوص ساز قیچک فعال بوده‌اند و آنچه امروز ما در این زمینه داریم، مرهون زحمات و تلاش‌های این خانواده بزرگ و اصیل است. یکی از نکات، وقتی بنا شد از استاد رسول‌بخش زنگشاهی در جشنواره سی‌ودوم موسیقی فجر تجلیل شود، در چشم حاضران در تالار وحدت زننده به نظر رسید، حضور او با تکه‌چوبی به جای پای مصنوعی روی صحنه بود. فرزندان استاد هم درباره آماده نشدن پای مصنوعی این هنرمند فقید پیش از برگزاری آیین اختتامیه جشنواره فجر در آن دوره حرف‌هایی زده بودند.»
نصیراحمد ملازهی سپس در باره کارهایی که برای پیگیری پزشکی پهلوان رسول‌بخش صورت گرفت، گفت: «ما از سوی اداره فرهنگ و ارشاد استان، استاد را برای پیگیری مسائل پزشکی‌اش به استان یزد اعزام کردیم. آنجا پزشک پای استاد را معاینه کرده بود و با توجه به ‌‌این‌که او به دیابت مبتلا بود، رأی به قطع پای راستش داد. ظاهراً استاد آنجا یکه خورد و به خانه‌اش در زاهدان برگشت. من شب به منزل استاد رفتم و او گفت که دکتر گفته باید پایم را قطع کنم. من هم همان‌جا به استاد گفتم که اگر این کار انجام نشود ممکن است عفونت به بقیه بدن سرایت کند. درنهایت او را مجاب کردیم که فردا به پزشک در زاهدان مراجعه کند. آنجا هم گفته شد چاره‌ای جز قطع پا وجود ندارد. درنهایت پای استاد قطع شد. به‌هرحال برای نصب پروتز به‌جای پای قطع‌شده به زمان احتیاج بود. مسئولان جشنواره با ما تماس گرفتند و گفتند می‌خواهند از استاد رسول‌بخش تجلیل کنند. ما هم توضیح دادیم که او تازه پایش را قطع کرده. درنهایت دوستان گفتند مسئله را با خانواده‌اش مطرح کنید، اگر تصمیم به حضور در این دوره گرفتند که ما مراسم را برگزار می‌کنیم و اگر نه آن را به سال بعد موکول می‌کنیم. این ماجرا با خانواده استاد مطرح شد و آنان هم گفتند که مشکلی نیست و در مراسم حاضر خواهند شد. در این مدت چند باری رفت‌وآمد به هلال‌احمر هم اتفاق افتاد، چون پای ساخته‌شده هنوز با پای استاد به خوبی فیکس نمی‌شد. درنهایت قرار بر این شد که همان چوب که پیش از تکمیل‌شده پروتز برای همه‌کسانی که دچار قطع عضوی از بدن می‌شوند، مورداستفاده قرار می‌گیرد، فعلاً استفاده شود تا پروتز آماده شود. در آن زمان از سوی برخی این مسئله مطرح شد که از سوی هلال‌احمر و ارشاد کمکی برای تهیه آن پای مصنوعی به استاد انجام نشده و خیرین هزینه خرید آن را تامن کرده‌اند.»
نصیراحمد ملازهی افزود:«در آن زمان من هنوز معاون هنری و سینمایی ارشاد استان نشده بودم و استاد هم هنوز تحت پوشش بیمه تکمیلی قرار نگرفته بود، اما درنهایت ۵۰درصد از مبلغ آن پا را خود هلال‌احمر پرداخت کرد و ۵۰درصدش هم از سوی ارشاد پرداخت شد.»

چرا فراخوان کمک به تامین هزینه‌های درمانی؟

معاون هنری ارشاد سیستان و بلوچستان گفت:«بعدازآن هم که من به عنوان معاون هنر و سینمایی فرهنگ و ارشاد سیستان و بلوچستان کارم را آغاز کردم، نام استاد پهلوان رسول‌بخش را در کنار بیش از صد نفر از هنرمندان پیشکسوت این خطه به ارشاد تهران ارسال کردیم و از دوستان خواستیم که این افراد به‌طور رایگان تحت پوشش بیمه تکمیلی قرار بگیرند. از آن زمان به بعد هم استاد به همراه همه افراد تحت تکفلش به‌صورت رایگان بیمه تکمیلی شدند.
مدتی بعد فراخوانی در فضای مجازی منتشر شد که طی آن فرزند استاد از مردم خواسته بود به پدرش برای تأمین هزینه‌های پزشکی کمک کنند. در آن دوران دختر استاد پهلوان رسول‌بخش هم که به دلیل سوختگی دچار آسیب شده بود، باید تحت مداوا قرار می‌گرفت.»
معاون هنری و سینمایی فرهنگ و ارشاد سیستان و بلوچستان دراین‌باره توضیح داد:«فیلمی از سوی پسر ایشان تهیه شد و در فضای مجازی قرار گرفت. تعدادی از هنرمندان و مردم هم مبالغی را به شماره کارت استاد که در آن ویدیو اعلام شده بود فرستادند. در ادامه خانم ستاره اسکندری که با خانواده استاد رفت‌وآمد خانوادگی داشت، در جریان قرار گرفت و به خانه استاد آمد. همان‌جا هم به آنان گفت که این فیلم را از فضای مجازی حذف کنید، چون من همه هزینه‌های درمانی استاد را بر عهده می‌گیرم. چند روز بعد و وقتی این بازیگر از خانه استاد رفت، استاد به همراه همسرش و دو تن از فرزندانش با هواپیما راهی تهران شدند و نزد خانم اسکندری رفتند تا استاد در بیمارستان بستری شود. البته یکی از آشنایان استاد، او و خانواده‌اش را در تهران اسکان دادند، اما از فردای آن روز شخص خانم ستاره اسکندری پیگیر ماجرای درمان استاد بود و در بیمارستان به‌عنوان همراه ایشان، حضور پیدا می‌کرد. من می‌دانم که تنها برای عمل آب‌مروارید استاد ستاره اسکندری شش میلیون تومان پرداخت کرد. البته مسائل مربوط به گوارش و مفاصل و قلب و موارد دیگر هم در همان دوره پیگیری شد که هزینه‌هایی در پی داشت و خانم اسکندری همه آن هزینه‌ها را تقبل کرد. البته این هنرمند عزیز تمایلی به انتشار نامش به عنوان کسی که تامین این هزینه‌ها را به عهده گرفته، نداشت، اما در این میان یک نفر شیطنت کرد و نام این بازیگر شناخته‌شده دراین‌باره رسانه‌ای شد.»

مشکلات بیمه تکمیلی صندوق اعتباری هنر

در این میان، سؤال این است که مگر از سال ۱۳۹۶ به بعد آقای زنگشاهی و خانواده‌اش تحت پوشش بیمه تکمیلی صندوق اعتباری هنر نبوده‌اند که لازم باشد مردم در کارزاری حاضر شوند و هزینه‌های درمانی این استاد موسیقی نواحی ایران را بر عهده بگیرند و در ادامه یک بازیگر سینما این هزینه‌ها را تامین کند. معاون هنری و سینمایی اداره فرهنگ و ارشاد استان سیستان و بلوچستان دراین‌باره هم گفت:«بیمه سرمد، بیمه صندوق اعتباری هنر است. البته همه‌جا می‌گویند ۵ بیمارستان در استان ما با این بیمه قرارداد دارند، اما در حقیقت تعداد بیمارستان‌هایی که در استان با این بیمه کار می‌کنند، صفر است.
در این شرایط هنرمند بیمار باید به بیمارستان مراجعه کند، هزینه‌ها را پرداخت کند و بعدازآن در سایت صندوق اعتباری هنر فاکتورهای درمانی را بارگذاری کند تا هزینه‌ها را به او بازگردانند. این کار ممکن است برای من و شما راحت باشد، اما برای کسی که کیلومترها از مرکز استان فاصله دارد، مشکل است. من البته باید از همه تلاش‌هایی که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و صندوق اعتباری هنر برای حمایت از هنرمندان پیشکسوت انجام می‌دهند، تشکر کنم، اما این را هم باید بگویم که بارگذاری اطلاعات در اینترنت برای کسی که ممکن است حتی سواد هم نداشته باشد، کار مشکلی است.»

آبروی اهالی هنر!

در پایان از او درباره اجاره‌نشینی استاد پهلوان رسول‌بخش زنگشاهی هم سؤال پرسیدیم و نصیراحمد ملازهی گفت:«من باید در ابتدا بگویم امکاناتی که در اختیار هنرمندان پیشکسوت قرار می‌گیرد در مقایسه با جایگاه هنری آنان واقع هیچ است، اما لااقل درباره استاد پهلوان رسول‌بخش باید بگویم که اوضاع‌واحوال زندگی ایشان در مقایسه با بسیاری از اهالی هنر بهتر بود. خوشبختانه استاد در چند شهر استان خانه داشت و در هر فصل در یکی از این خانه‌ها روزگار می‌گذراند. فرزندان این استاد درگذشته هم طلاساز بودند و از نظر مالی مشکل چندانی نداشتند.
درنهایت باید بگویم که خوب است برخی افراد به فکر جایگاه هنری بزرگانی همچون استاد پهلوان رسول‌بخش باشند، چون این افراد از نگاه عموم جامعه میراث فرهنگی هنری ایران به‌حساب می‌آیند. خوب است با انتشار برخی مطالب که از یک‌سو واقعیت ندارد و از سوی دگر حتی اگر واقعیت هم داشته باشد می‌تواند به آبروی این بزرگان خدشه وارد کند، به جایگاه بزرگان آسیب نزنند.»