زیست مجازی و غوغای هشتگها
آرش رازانی ( روزنامهنگار)این روزها در فضای مجازی شاهد پدیدهای پررونق هستیم که دمبهدم مورد استقبال بیشتر کاربران قرارگرفته و تأثیرگذار بر افکار عمومی و مبادی رسمی تصمیمساز و تصمیمگیر است. این پدیده، اعلام نظر عمومی با استفاده از هشتگ است.اگر بخواهیم تعریف سادهای از این پدیده ارائه دهیم؛ اینگونه میتوان گفت که نظر افراد درباره یک موضوع در قالب یک عبارت کوتاه که با علامت هشتگ(#) نشانهگذاری و قابلردیابی و شمارش است، ابراز میشود و نظر مختص فرد در اطراف عبارت کلیدی نوشته میشود. بدین ترتیب، افراد رأی خود را در تایید آن عبارت کلیدی به طرز قابل مراجعه و جمعبندیای در فضای مجازی ابراز میکنند.
واقعیت این است که زیست مجازی، بهتدریج قسمت مهمی از واقعیت زندگی انسان در روزگار ما شده است. زمان طولانی حضور در فضای مجازی، اعتبار یافتن هر چه بیشتر اطلاعات و اخبار به اشتراک گذاشتهشده در این فضا و امکان تبادلنظر مستقیم و بدون واسطه افراد در آن هرکدام مؤید این مطلباند که فضای مجازی، صرفاً به اعتبار عدم حضور فیزیکی فرد «مجازی» نامیده میشود و نه از این بابت که از حقیقت کمبهره است. دنیای امروز ما، با بهرهگیری بیسابقه از فناوری ارتباطات و اطلاعات افراد را دارای هویت حقیقی تازهای بهعنوان «کاربر شبکه اجتماعی» کرده است. گو اینکه قصه رباتها یا همان اکانتهایی که لزوماً نشاندهنده حضور یک فرد حقیقی نیستند، مطلب قابلاثباتی است، اما سهم اکانتهای واقعی بهمراتب بیش از آن است که اعتبار اصل موضوع را خدشهدار کند.
در نظامهای دمکراتیک، مراجعه به آرای مردم بهعنوان یک اصل اساسی و معتبر برای هر نوع تصمیمگیری و قانونگذاری جمعی به شمار میرود. روش کلاسیک رایگیری و مراجعه به صندوقهای رأی تحت نام انتخابات یا رفراندوم شناخته میشود. اما بهتدریج میتوان روشهای نوینی را به راههای شناختهشده افزود و در شمار روشهای معتبر شناخت نظر عمومی دانست که یکی از مهمترین آنها، همین سازوکار هشتگ است. امکان منحصربهفردی که هشتگ در اختیار افراد میگذارد، وسعت و تنوع دامنه اعلام نظر و همچنین امکان انطباق سریع آن با وقایع روز و موردتوجه جامعه است. درروش کلاسیک رفراندوم، موضوع مورد نظرخواهی از جانب حاکمیت یا گروه مرجعی اعلامشده و حیطه اعلام نظر فرد به اعلام نظر مثبت یا منفی محدود میشود. اعلام نظر از طریق هشتگ این محدودیتها را ندارد.
از طرفی، اعتبار هویت و تعداد واقعی افراد و امکان تسری نظرخواهی به گروه بزرگتری از مردم و همچنین محدود بودن تأثیرگذاری فرد با روش «یک فرد، یک رأی» ازجمله امتیازهای روشهای کلاسیک محسوب میشود که سازوکار هشتگ فاقد آن است.
صرفنظر از اینکه سازوکار هشتگ تا چه اندازه میتواند بازتاب نظر عموم مردم باشد، اما روشی بسیار بدیع، تأثیرگذار و آزاد برای شنیدن صدای گروههای مختلف مردم است. هنگامیکه یک هشتگ در مدت کوتاه چندساعته اصطلاحاً «ترند» میشود، دهها و صدها هزار نظر فردی را در مورد یک موضوع خاص بازتاب میدهد. این اتفاق درواقع نوعی همصدایی میان گروههای بیصدای مردم است. صداهایی که در رسانههای رسمی و بنا به مصالح صاحبان و سیاستگذاران آنها امکان شنیده شدن یا انعکاس بدون جهتدهی ندارند؛ با این روش مجالی استثنایی برای شنیده شدن یافتهاند. این موضوع، دستاورد بزرگی برای جامعه انسانی است.
به نظر میرسد آنچه از تأثیرگذاری غوغای هشتگها در ایام اخیر باید مدنظر مبادی تصمیمگیر حاکمیت و گروههای مرجع رسانهای قرار گیرد، احترام و توجه بیشتر به نظر مردم بهعنوان سهامداران اصلی حکومت است؛ مردمی که بر اساس اصول دموکراتیک اختیارات خود در قبال اعمال حاکمیت در جامعه را به حاکمان و رسانههای رسمی در اختیار حاکمیت واگذار کردهاند کماکان حقدارند نظر نظارتی خود در موارد روز را اعلام کنند؛ خواه این نظر مؤید یا برخلاف نظر بخشهای مختلف حاکمیت باشد. حکمران خوب، آن است که همواره تلاش خود را مصروف جلب رضایت مردم و خیر عمومی جامعه کند. در روزگاری که زیست مجازی بخش مهمی از زندگی مردم است، هشتگها بازتابدهنده واقعی نظر مردم هستند. اعتنای به این موضوع، باعث قوام و دوام وجه مردمسالارانه حاکمیت خواهد بود. امید که این پدیده نه با دیدگاه توطئهمحور که با تعمق و تأمل جامعهشناسانه تحلیلشده و مورد استقبال حاکمان قرار گیرد.
واقعیت این است که زیست مجازی، بهتدریج قسمت مهمی از واقعیت زندگی انسان در روزگار ما شده است. زمان طولانی حضور در فضای مجازی، اعتبار یافتن هر چه بیشتر اطلاعات و اخبار به اشتراک گذاشتهشده در این فضا و امکان تبادلنظر مستقیم و بدون واسطه افراد در آن هرکدام مؤید این مطلباند که فضای مجازی، صرفاً به اعتبار عدم حضور فیزیکی فرد «مجازی» نامیده میشود و نه از این بابت که از حقیقت کمبهره است. دنیای امروز ما، با بهرهگیری بیسابقه از فناوری ارتباطات و اطلاعات افراد را دارای هویت حقیقی تازهای بهعنوان «کاربر شبکه اجتماعی» کرده است. گو اینکه قصه رباتها یا همان اکانتهایی که لزوماً نشاندهنده حضور یک فرد حقیقی نیستند، مطلب قابلاثباتی است، اما سهم اکانتهای واقعی بهمراتب بیش از آن است که اعتبار اصل موضوع را خدشهدار کند.
در نظامهای دمکراتیک، مراجعه به آرای مردم بهعنوان یک اصل اساسی و معتبر برای هر نوع تصمیمگیری و قانونگذاری جمعی به شمار میرود. روش کلاسیک رایگیری و مراجعه به صندوقهای رأی تحت نام انتخابات یا رفراندوم شناخته میشود. اما بهتدریج میتوان روشهای نوینی را به راههای شناختهشده افزود و در شمار روشهای معتبر شناخت نظر عمومی دانست که یکی از مهمترین آنها، همین سازوکار هشتگ است. امکان منحصربهفردی که هشتگ در اختیار افراد میگذارد، وسعت و تنوع دامنه اعلام نظر و همچنین امکان انطباق سریع آن با وقایع روز و موردتوجه جامعه است. درروش کلاسیک رفراندوم، موضوع مورد نظرخواهی از جانب حاکمیت یا گروه مرجعی اعلامشده و حیطه اعلام نظر فرد به اعلام نظر مثبت یا منفی محدود میشود. اعلام نظر از طریق هشتگ این محدودیتها را ندارد.
از طرفی، اعتبار هویت و تعداد واقعی افراد و امکان تسری نظرخواهی به گروه بزرگتری از مردم و همچنین محدود بودن تأثیرگذاری فرد با روش «یک فرد، یک رأی» ازجمله امتیازهای روشهای کلاسیک محسوب میشود که سازوکار هشتگ فاقد آن است.
صرفنظر از اینکه سازوکار هشتگ تا چه اندازه میتواند بازتاب نظر عموم مردم باشد، اما روشی بسیار بدیع، تأثیرگذار و آزاد برای شنیدن صدای گروههای مختلف مردم است. هنگامیکه یک هشتگ در مدت کوتاه چندساعته اصطلاحاً «ترند» میشود، دهها و صدها هزار نظر فردی را در مورد یک موضوع خاص بازتاب میدهد. این اتفاق درواقع نوعی همصدایی میان گروههای بیصدای مردم است. صداهایی که در رسانههای رسمی و بنا به مصالح صاحبان و سیاستگذاران آنها امکان شنیده شدن یا انعکاس بدون جهتدهی ندارند؛ با این روش مجالی استثنایی برای شنیده شدن یافتهاند. این موضوع، دستاورد بزرگی برای جامعه انسانی است.
به نظر میرسد آنچه از تأثیرگذاری غوغای هشتگها در ایام اخیر باید مدنظر مبادی تصمیمگیر حاکمیت و گروههای مرجع رسانهای قرار گیرد، احترام و توجه بیشتر به نظر مردم بهعنوان سهامداران اصلی حکومت است؛ مردمی که بر اساس اصول دموکراتیک اختیارات خود در قبال اعمال حاکمیت در جامعه را به حاکمان و رسانههای رسمی در اختیار حاکمیت واگذار کردهاند کماکان حقدارند نظر نظارتی خود در موارد روز را اعلام کنند؛ خواه این نظر مؤید یا برخلاف نظر بخشهای مختلف حاکمیت باشد. حکمران خوب، آن است که همواره تلاش خود را مصروف جلب رضایت مردم و خیر عمومی جامعه کند. در روزگاری که زیست مجازی بخش مهمی از زندگی مردم است، هشتگها بازتابدهنده واقعی نظر مردم هستند. اعتنای به این موضوع، باعث قوام و دوام وجه مردمسالارانه حاکمیت خواهد بود. امید که این پدیده نه با دیدگاه توطئهمحور که با تعمق و تأمل جامعهشناسانه تحلیلشده و مورد استقبال حاکمان قرار گیرد.