تغییرات جمعیتی و سرمایۀ شناختی ایرانیان
روحالله شهابی ( روانشناس پژوهشگر )در مورد تغییرات جمعیتیِ دو دهه اخیر در کشور، بحثهای بسیاری انجامشده است. در این یادداشت کوتاه تلاش خواهد شد با نگاه به تغییرات در دو شاخص سن فرزند آوری و تعداد اعضای خانواده (بعد خانوار)، سرمایۀ شناختی ایرانیان در سالهای آتی موردتوجه قرار گیرد:
1- سن فرزندآوری: معنای ضمنیِ بالا رفتن سن ازدواج در سالهای اخیر، کوچکتر شدن دورۀ باروری زنان است. برخی شواهد ارائهشده نشان میدهد سهم فرزندآوری زنان بالای 30 سال به نزدیک 40 درصد رسیده است. یعنی آنکه حدود 40 درصد از نوزادان ایرانی از مادران بالای 30 سال متولد میشوند. حال سؤال آن است که بالا رفتن سن مادر چه اثری بر وضعیت شناختی کودکان و در بلندمدت سرمایه شناختی ایرانیان دارد؟ در پاسخ باید اذعان کرد بررسی چنین روابطی پیچیده است چرا که ازیکطرف سن بالای مادر همواره یک عامل خطر برای نقصان شناختی کودک است و از سوی دیگر میتواند با ویژگیهایی مانند تحصیلات بالاتر مادر، آمادگی بیشتر او برای فرزندآوری، بالا رفتن سرآمد درآمد خانواده و حتی فرزند پروری مثبتتر همراه باشد که اثر سن را تعدیل میکنند. ضمن آنکه ویژگیهای فرهنگی خانوادۀ ایرانی را نیز در منظومۀ این روابط باید لحاظ کرد. بااینحال به نظر میرسد نوزادانی که از مادران بالای 35 سال متولد میشوند بیشتر مستعد نقصان شناختی هستند. به همین دلیل کنترل سن فرزندآوری در محدودۀ 30 تا حدود 35 سالگیِ مادر یک ضرورت است. به این نکته باید توجه داشت اگرچه مراقبتهای سلامتی و پزشکی میتواند موجب تولد فرزندان بهنجار از مادران بالای 35 سال شود، اما مجموعۀ کودکانی با این ویژگی، نمیتوانند یک سرمایه شناختی و هوشی برای کشور باشند.
2- تعداد اعضای خانواده: نگاه به نتایج سرشماریهای عمومی نفوس و مسکن نشان میدهد متوسط بعد خانوار از 8/4 در سال 1335 به 3/3 در سال 1395 رسیده است که این به معنای آن است که خانوادههای ایرانی بهطور متوسط به سطح حدود 1 فرزند رسیدند. حال سؤال دوم آن است که تکفرزند بودن چه اثری بر سرمایه شناختی ایرانیان خواهد گذاشت؟ ازلحاظ نظری میتوان انتظار داشت به دلیل غلظت منابع خانوادگی برای تکفرزندها، آنها از حیث تحول شناختی دارای برتری باشند. بااینحال برخی شواهد پژوهشی نشان دادند فارغ از تواناییهای شناختی کلی، تکفرزندها بهواسطۀ نداشتن خواهر و برادر فرصتهای مهم یادگیری را از دست میدهند، ضمن آنکه از نظریۀ ذهن ضعیفتری نیز برخوردار هستند، یعنی در درک این موضوع که دیگران باورها و خواستههایی متفاوت از ما دارند در مقایسه با کودکان دارای خواهر و برادر ضعیفتر عمل میکنند.
درمجموع میتوان مدعی بود تغییرات جمعیتی در کشور در کنار پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که در پی خواهد داشت، روی سرمایۀ شناختی و هوشی ایرانیان در آینده تأثیرگذار خواهد بود، برای اینکه این اثرگذاری، مثبت باشد نیاز به سیاستگذاری و برنامهریزی برای ممانعت از بالا رفتن سن فرزندآوری مادران به بالای 34-5 سال و جبران خسارت تکفرزندی بهعنوان دو عامل اولیه است.
1- سن فرزندآوری: معنای ضمنیِ بالا رفتن سن ازدواج در سالهای اخیر، کوچکتر شدن دورۀ باروری زنان است. برخی شواهد ارائهشده نشان میدهد سهم فرزندآوری زنان بالای 30 سال به نزدیک 40 درصد رسیده است. یعنی آنکه حدود 40 درصد از نوزادان ایرانی از مادران بالای 30 سال متولد میشوند. حال سؤال آن است که بالا رفتن سن مادر چه اثری بر وضعیت شناختی کودکان و در بلندمدت سرمایه شناختی ایرانیان دارد؟ در پاسخ باید اذعان کرد بررسی چنین روابطی پیچیده است چرا که ازیکطرف سن بالای مادر همواره یک عامل خطر برای نقصان شناختی کودک است و از سوی دیگر میتواند با ویژگیهایی مانند تحصیلات بالاتر مادر، آمادگی بیشتر او برای فرزندآوری، بالا رفتن سرآمد درآمد خانواده و حتی فرزند پروری مثبتتر همراه باشد که اثر سن را تعدیل میکنند. ضمن آنکه ویژگیهای فرهنگی خانوادۀ ایرانی را نیز در منظومۀ این روابط باید لحاظ کرد. بااینحال به نظر میرسد نوزادانی که از مادران بالای 35 سال متولد میشوند بیشتر مستعد نقصان شناختی هستند. به همین دلیل کنترل سن فرزندآوری در محدودۀ 30 تا حدود 35 سالگیِ مادر یک ضرورت است. به این نکته باید توجه داشت اگرچه مراقبتهای سلامتی و پزشکی میتواند موجب تولد فرزندان بهنجار از مادران بالای 35 سال شود، اما مجموعۀ کودکانی با این ویژگی، نمیتوانند یک سرمایه شناختی و هوشی برای کشور باشند.
2- تعداد اعضای خانواده: نگاه به نتایج سرشماریهای عمومی نفوس و مسکن نشان میدهد متوسط بعد خانوار از 8/4 در سال 1335 به 3/3 در سال 1395 رسیده است که این به معنای آن است که خانوادههای ایرانی بهطور متوسط به سطح حدود 1 فرزند رسیدند. حال سؤال دوم آن است که تکفرزند بودن چه اثری بر سرمایه شناختی ایرانیان خواهد گذاشت؟ ازلحاظ نظری میتوان انتظار داشت به دلیل غلظت منابع خانوادگی برای تکفرزندها، آنها از حیث تحول شناختی دارای برتری باشند. بااینحال برخی شواهد پژوهشی نشان دادند فارغ از تواناییهای شناختی کلی، تکفرزندها بهواسطۀ نداشتن خواهر و برادر فرصتهای مهم یادگیری را از دست میدهند، ضمن آنکه از نظریۀ ذهن ضعیفتری نیز برخوردار هستند، یعنی در درک این موضوع که دیگران باورها و خواستههایی متفاوت از ما دارند در مقایسه با کودکان دارای خواهر و برادر ضعیفتر عمل میکنند.
درمجموع میتوان مدعی بود تغییرات جمعیتی در کشور در کنار پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که در پی خواهد داشت، روی سرمایۀ شناختی و هوشی ایرانیان در آینده تأثیرگذار خواهد بود، برای اینکه این اثرگذاری، مثبت باشد نیاز به سیاستگذاری و برنامهریزی برای ممانعت از بالا رفتن سن فرزندآوری مادران به بالای 34-5 سال و جبران خسارت تکفرزندی بهعنوان دو عامل اولیه است.