پزشک جمهور برای ایران
رضا صادقیان( روزنامه‌نگار)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2453
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


عدالت جنسیتی و توسعه پایدار

زهرا بختیاری‌صفا ( فعال مدنی)
چند سالی هست که بحث عدالت جنسیتی در کشور مطرح و دولت‌ها بستگی به پایگاه رای و حوزه نفوذ خود شعارها و اقداماتی را انجام داده‌اند. لذا باید ابتدا تعریفی از عدالت جنسیتی و شاخصه‌های عدالت و مفاهیم آن ارائه کرد، و از آن ‌مهم‌تر چگونگی نهادینه‌سازی، اجرایی کردن و موانع انجام آن را بررسی کرد و سپس در خصوص عملیاتی کردن آن اقداماتی را انجام داد. اصلی‌ترین هدف عدالت جنسیتی، دستیابی به عدالت میان زنان و مردان برای تضمین رسیدن به توسعه پایدار محسوب می‌شود. هر چند که این مقوله در نهادهای حقوقی و اجتماعی موضوعی تازه قلمداد شده و در عرصه تئوریک بسیار مورد توجه قرار گرفته، اما در حوزه‌های اجرایی، به علت عدم وجود زیرساخت‌های فرهنگی و پالایش نکردن مبانی آن، با چالش‌هایی رو‌به‌رو بوده که نیازمند تبیینی درست در عرصه گرایش‌ها و نگرش‌های متکی بر فرهنگ بومی و ایرانی است. بنابراین ابتدا باید تعریف درستی از عدالت جنسیتی ارائه و سپس شباهت‌ها و تفاوت‌های آن با مفاهیمی مانند برابری جنسیتی و اختلاف جنسیتی مشخص شود. با ورود به هزاره جدید كشورهای جهان خود را ملزم می‌دانند فضایی خلق كنند كه در آن زندگی بهتر با حذف بی‌عدالتی بر پایه جنسیت، نژاد، طبقه یا مذهب شكل گیرد. دستیابی به‌عدالت جنسیتی تنها با ارتقای مشاركت برابر زنان با مردان در فرایند تصمیم‌‌گیری‌های مربوط به‌‌توسعه مسیر نمی‌شود، بلكه كمك به‌‌ زنان و دختران در تشخیص حقوق انسانی خود، كاهش تبعیض‌های جنسیتی در دسترسی به ‌‌منابع و كنترل بر آن و بهره‌گیری از مزایای توسعه است. عدالت جنسیتی در واقع محور سیاست‌گذاری‌ها، برنامه‌های اثرگذار بر مردان و زنان درجامعه است و زمانی محقق می‌شود كه به این واقعیت پی ‌ببریم كه هر سیاستگذاری یا هر برنامه توسعه تنها با محوریت انسان و به ‌طور متفاوت بر مردان و زنان جامعه اثر می‌گذارد. گروهی به ‌دلیل عدم آگاهی می‌پندارند كه عدالت جنسیتی به‌ معنای یكسان كردن زنان همانند مردان است، در حالی كه بنیان و هدف عدالت جنسیتی بر پایه توانمند‌سازی و ارتقای مشاركت برابر زن و مرد به ‌عنوان پیشگامان تغییر در فرایندهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی استوار است. هم‌چنانكه در نشست زنان سراسر جهان در پكن (۱۹۹۵) آمده است «پیشرفت و رسیدن به‌عدالت میان زنان و مردان جوهره اصلی حقوق بشر است.» لذا با تعریف ساده‌تری می‌توان چنین بیان کرد که «زمانی كه فرصت‌های در دسترس برای زنان و مردان جامعه بیشتر شود و زنان و مردان جامعه در كنار هم و با هم برای تغییر در نگرش‌ها، باورها، رفتارها، نقش‌ها و مسئولیت‌ها در محیط كار، خانواده، جامعه، و بازار جهانی تلاش كنند تا شاْن انسانی به‌دور از جنسیت مرد و یا زن بودن حفظ شود و اعتلا یابد.» حال با چنین تعریفی به یک مقدمه برای این نگاه انسانی و به‌دور از تبعیض نیاز داریم تا این عدالت تحقق یافته و زنان به عنوان نیمی از پیکره اجتماعی رشد یافته و در مسیر توسعه همه جانبه قدم بردارند و آن قدم چیزی نیست مگر توانمندسازی زنان برای ایفای نقش تاریخی خود در جهت توسعه. توانمند‌سازی عبارت است از، تغییر بنیادی در نگرش، برداشت ما از مسئولیت، تعهد و مشاركت همراه با داشتن شرایط فرهنگی مناسب در جامعه است، لذا تعریف دقیقتر آن است که توانمندسازی عبارت است تبدیل طبیعی قدرت به دانایی و فرهیختگی بدون تلاش در حفظ و تملك قدرت است. بر اساس تعریف UNDP )برنامه توسعه سازمان ملل متحد)، «توانمندسازی زنان صرفا به معنای بهره‌گیری آنها از نتایج حاصل از توسعه نیست، بلکه حضور فعال و مستمر زنان در اجرای فرآیند توسعه را نیز شامل می‌شود، از توسعه اقتصادی گرفته تا توسعه اجتماعی و سیاسی.» برای نیل به چنین هدفی، تلاش به منظور دستیابی به اهداف زیر از اولویت و اهمیت قابل توجهی برخوردار است: 1- ایجاد بسترهای مناسب جهت احساس ارزشمندی و ارتقای اعتماد به نفس در زنان. 2- بسترسازی برای استفاده از فرصت‌های شغلی و مدیریتی و گسترش حق دسترسی زنان به فرصت‌های اقتصادی و نیز فرصت‌های حضور در جایگاه‌های اجتماعی و سیاسی مختلف.3- افزایش تاثیرگذاری زنان بر جریان تغییرات مختلف اجتماعی، با هدف ایجاد عدالت اجتماعی-اقتصادی در سطح ملی و جهانی. با توجه به تعریف ارائه‌شده از سوی سازمان ملل، زنان باید به عنوان شهروندان فعال قلمداد شوند که از این امر به یکی از عالی‌ترین سطوح مشارکت؛ یعنی «کنترل شهروندی» نیز تعبیر می‌شود. با مرور تحولات و اقدامات انجام شده در این خصوص می‌توان گفت اقدام معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری در تعیین شاخصه‌های عدالت جنسیتی گامی موثر در این راستا است، اما به نظر می‌رسد آنچه به عنوان پیش‌نیاز از این اقدام ‌مهم‌تر است راهکار‌های عملی و پیاده‌سازی و برقراری عدالت و نهادینه کردن آن است و آنچه که نباید از نظر دور داشت مساله زیربنایی اقدام و عمل و بسترسازی فرهنگی آن است که یکی از معضلات اساسی و بعضا چالشی خواهد بود. این امر با توجه به سوابق نشاندهنده آن است که دولت و معاونت زنان به تنهایی قادر نخواهند بود که کار را از مرحله نظر به عمل تبدیل کند. لزوم تقویت سازمان‌های غیر دولتی و مشارکت دادن آنها در این امر از نکات اساسی وضروری است، امری که تجربه آن در دیگر کشورها نشان داده است نهادهای غیردولتی و فعالیت‌های آنان به خصوص در هزاره جدید بسیار تاثیرگذار است. امروزه جایگاه سازمان‌های غیردولتی در پیاده‌سازی و نهادینه کردن بسیاری از امور به خصوص در بحث عدالت جنسیتی بر کسی پوشیده نیست.