احمد پورمخبر بعد از رفتن به کما، در هشتاد سالگی از دنیا رفت
وداع با نابازیگر حرفهای
همدلی|علی نامجو: در این چندروزه آنقدر از این طرف و آن طرف خبر درگذشت آشنایان و دوستان و اعضای خانواده را شنیدهایم که کمکم داریم به از دست دادن عادت میکنیم. جالب اینجاست که هنر هم ذاتاً کارش این است که آدمهای غریبه دیروز را برایمان بدل به آشنایان امروز میکند. شنیدن خبر درگذشت کسانی که در عالم هنر برایمان خاطره ساختهاند، به همین خاطر تلخ است و غمبار. هرچند ممکن است مرگ آنان بهقدر درگذشت کسی که با او رابطه خویشاوندی و آشنایی چندین ساله را داریم، غیرقابلتحمل نباشد، اما میتواند بسیار بیشتر از شنیدن خبر مرگ کسانی که با آنان آشنایی نداریم غمگینمان کند. حالا هم یکی از همانهایی از میانمان رفته که عرصه هنر به بیشتر مردم ایران معرفیاش کرد؛ پیرمردی که شاید تقدیرش از نیمههای راه عوض شد و با کشف توسط رضا عطاران به عنوان یک نابازیگر و بازی در فیلمها و سریالها در قامت یک حرفهای، شروع کرد به خاطرهسازی برایمان جلوی دوربین.
چند ماه قبل عدهای ویدیویی از او را در فضای مجازی منتشر کردند و گفتند دارد گدایی میکند، اما فرزندش که از انتشار این فیلم و ضمیمه کردن آن حرفها ناراحت بود با توضیح درباره اینکه پدرش به بیماری آلزایمر دچار شده و فراموشی باعث میشود گاهی حتی آدرس خانه را از یاد ببرد و چون به خواندن علاقه دارد، جلوی خانه یا مغازهای در خیابان بنشیند و بزند زیر آواز، گفت:«پدرم چند سالی است بهدلیل کهولت سن، آلزایمر دارد، اما نه تنهاست و نه مشکل مالی دارد.
متأسفانه برخی از ابتدا دوست نداشتند پدرم در سینما باشد و برخی هم بهدنبال خراب کردن پدرم هستند، چند بار هم اقدام به شایعهپراکنیهای دیگری کردند تا آبروی او را ببرند. در این سالها هم بارها به ایشان پیشنهاد کار شده اما بهدلیل کهولت نتوانسته در خدمت گروه و کار دیگری باشد.»
او ادامه داده بود: «من از آنهایی که قصد تخریب همه را دارند میپرسم که؛ آیا در اطراف شما کسی بهدلیل کهولت سن اشتباه نمیکند؟ آیا درست است که برای جذب مخاطب به هر اقدام کثیفی دست بزنیم؟ بهشخصه بهشدت از اتفاقات پیشآمده ناراحتم و در عین حال که خانواده و برخی از طرفدارانِ پدر بهدنبال پیگیری از مراجع ذیربط هستند اما از بانیان این اتفاق و مروجین شایعات و بیآبرو کردن امثال پدرم، نخواهیم گذشت.»
او سال ۱۳۱۹ به دنیا آمد و سن و سالش نزدیک به ۶۵ بود که برای اولین بار مردم ایران، چهره و تصویر و صدایش را در خاطر سپردند. هرچند درس بازیگری نخوانده بود و در اصطلاح آموزش آکادمیک ندیده بود و در هیچ کلاس و دورهای هم برای بازیگری شرکت نکرده بود، اما لحن داشمشتیاش با آن استیل لاغر بدنی، ویژگیهایی شده بود که از او یک چهره متفاوت و البته تودلبرو را برای بیننده میساخت. «متهم گریخت» به کارگردانی عطاران سریالی بود که سال ۸۴ در قاب تلویزیون نقش بست و مردمان ایران را با چهره بازیگر تازهای در آثار کمدی آشنا کرد.
این سریال در مدت اندکی توانست جایگاه قابلتوجهی را میان بینندگان برای خودش دستوپا کند و بااینکه اولین حضور پورمخبر (با یک نقش طولانی) جلوی دوربین بود، اما اثری موفق در کارنامه او هم بهحساب میآمد.
احمدپورمخبر در روزهای آخر عمر در کما بود تا اینکه صبح ۳۰ تیرماه، روح از بدنش جدا شد. او در محله گلوبندک تهران زاده شده بود؛ در خانوادهای که اصالتی تفرشی داشتند. روحش شاد و یادش مانا!
ماجرای خوانندگی در خیابان
بارها و بارها درباره او، حالوروزش بعد از دوری از جلوی دوربین و حتی زنده بودن یا مرگش اخبار مختلفی در اینسو و آنسو منتشر شده بود. چند بار حتی خبر آمد که او درگذشته و خانوادهاش این خبر را تکذیب کردند.چند ماه قبل عدهای ویدیویی از او را در فضای مجازی منتشر کردند و گفتند دارد گدایی میکند، اما فرزندش که از انتشار این فیلم و ضمیمه کردن آن حرفها ناراحت بود با توضیح درباره اینکه پدرش به بیماری آلزایمر دچار شده و فراموشی باعث میشود گاهی حتی آدرس خانه را از یاد ببرد و چون به خواندن علاقه دارد، جلوی خانه یا مغازهای در خیابان بنشیند و بزند زیر آواز، گفت:«پدرم چند سالی است بهدلیل کهولت سن، آلزایمر دارد، اما نه تنهاست و نه مشکل مالی دارد.
متأسفانه برخی از ابتدا دوست نداشتند پدرم در سینما باشد و برخی هم بهدنبال خراب کردن پدرم هستند، چند بار هم اقدام به شایعهپراکنیهای دیگری کردند تا آبروی او را ببرند. در این سالها هم بارها به ایشان پیشنهاد کار شده اما بهدلیل کهولت نتوانسته در خدمت گروه و کار دیگری باشد.»
او ادامه داده بود: «من از آنهایی که قصد تخریب همه را دارند میپرسم که؛ آیا در اطراف شما کسی بهدلیل کهولت سن اشتباه نمیکند؟ آیا درست است که برای جذب مخاطب به هر اقدام کثیفی دست بزنیم؟ بهشخصه بهشدت از اتفاقات پیشآمده ناراحتم و در عین حال که خانواده و برخی از طرفدارانِ پدر بهدنبال پیگیری از مراجع ذیربط هستند اما از بانیان این اتفاق و مروجین شایعات و بیآبرو کردن امثال پدرم، نخواهیم گذشت.»
شهرت با «متهم گریخت» عطاران
این بار اما خبر واقعیت داشت؛ احمد پورمخبر درگذشت. شاید خیلی از کسانی که مخاطبان پروپاقرص سریالها و بعضی فیلمهای سینمایی هم نبوده باشند، این پیرمرد بذلهگو با آن لحن بهاصطلاح کوچهبازاریاش و البته با آن صدای شنیدنی و جذابش که ترانههای سالهای پیش از انقلاب را به گوش مردم میرساند، در ذهن داشته باشند. اولین بار احتمالاً خیلی از ما با سریالهای رضا عطاران او را شناختیم. البته پورمخبر از ابتدای ورودش به دنیای تصویر هم جوان نبود. حالا اما در هشتاد سالگی رخت سفر بسته و از این جهان به سرای دیگر رفته است.او سال ۱۳۱۹ به دنیا آمد و سن و سالش نزدیک به ۶۵ بود که برای اولین بار مردم ایران، چهره و تصویر و صدایش را در خاطر سپردند. هرچند درس بازیگری نخوانده بود و در اصطلاح آموزش آکادمیک ندیده بود و در هیچ کلاس و دورهای هم برای بازیگری شرکت نکرده بود، اما لحن داشمشتیاش با آن استیل لاغر بدنی، ویژگیهایی شده بود که از او یک چهره متفاوت و البته تودلبرو را برای بیننده میساخت. «متهم گریخت» به کارگردانی عطاران سریالی بود که سال ۸۴ در قاب تلویزیون نقش بست و مردمان ایران را با چهره بازیگر تازهای در آثار کمدی آشنا کرد.
این سریال در مدت اندکی توانست جایگاه قابلتوجهی را میان بینندگان برای خودش دستوپا کند و بااینکه اولین حضور پورمخبر (با یک نقش طولانی) جلوی دوربین بود، اما اثری موفق در کارنامه او هم بهحساب میآمد.
انتخاب پدر به جای پسر
نکته جالب درباره او و حضورش در «متهم گریخت» این بود که سینما و تلویزیون ایران سالهای سال دربهدر به دنبال بازیگرانی میگشت در این رده سنی و حالا یک استعداد ناب درزمینه بازیگری البته برآمده از شیوهای خودآموز راهش را پیدا کرده بود تا این نقطه و حالا شده بود چهرهای که مخاطب را وامیداشت به او احترام بگذارد. داستان بازیگر شدنش هم خیلی جالب است. تصور کنید پسری دست در دست پدر میرود تا برای بازی در سریال یکی از نامهای شناختهشده تلویزیون و سینمای ایران تست بدهد، اما کارگردان پدر را به جای پسر میپسندد و تقدیر برای این پیرمرد دوست داشتنی از همان نقطه طور دیگری ورق میخورد و شاید همتغییر میکند. البته اینطور که این طرف و آن طرف گفتهاند عطاران از پورمخبر انتظار حضور در قامت یک بازیگر خلاق با ارائه تیپها و شخصیتهای گوناگون را نداشت. او فقط میخواست این استعداد دیرآمده جلوی دوربین در کارهای او، خودش باشد و همان احمد پورمخبری را بازی کند که در طول سالها زندگی، آن را نفس کشیده است.سفر از تلویزیون به سینما
دو سریال دیگر با کارگردانی رضا عطاران به نام «بزنگاه» و «ترش و شیرین» دو تجربه موفق دیگر بود برای پورمخبر که چند سال بعد اتفاق افتاد. او با حضور در این سه کار تلویزیونی توانست خودش را نه فقط به مردم که به کارگردانهای دیگر هم معرفی کند. همین ماجرا هم سبب شد که وقتی سعید آقاخانی میخواست سریال «راه دررو» را بسازد، از او دعوت کند تا بار دیگر جلوی دوربین یک کار تلویزیونی ظاهر بشود. مهران غفوریان هم یکی دیگر از کارگردانهایی بود که در ادامه از این پیرمرد دوستداشتنی دعوت کرد تا جلوی دوربینش قرار بگیرد و در سریال «همسایهها» حضور داشته باشد. در ادامه او از تلویزیون به سینما کوچ کرد و از آن به بعد، مخاطبان آثار تصویری او را روی پرده نقرهای دیدند. البته ماجرای حضورش جلوی دوربین به سالها قبل و در اثری نامآشنا از کارگردان شهیر سینمای ایران؛ مجید مجیدی بازمیگردد؛ فیلم سینمایی «بچههای آسمان». او در طول حدود دو دهه حضور در آثار سینمایی دیگری ازجمله «توفیق اجباری» به کارگردانی محمدحسین لطیفی، «زنها فرشتهاند» با کارگردانی شهرام شاهحسینی، «خروسجنگی» با کارگردانی مسعود اطیابی، «دردسر بزرگ» با کارگردانی مهدی گلستانه، «اخراجیها» با کارگردانی مسعود دهنمکی، «دایناسور» با کارگردانی پرویز شیخ طادی، «ده رقمی» با کارگردانی همایون اسعدیان و ... بازی کرد.پایان یک لبخند متفاوت!
دیروز صبح بود که رضا عطاران در صفحه شخصیاش، در اینستاگرام خبر از رفتن او داد؛ خبر از درگذشت پیرمردی که با حضور در مجموعههای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی، توانست روی لب بینندگان حداقل برای لحظاتی کوتاه گل خنده را بنشاند. او حالا خودش به فرشته مرگ لبخند زده و یک روز مانده به پایان اولین ماه از آخرین تابستان قرن، از این دنیا رفته است. پورمخبر بازنشسته ارتش بود. در این اواخر یک ماهی را در بیمارستان بستری شده بود و میگفتند دچار سکته مغزی شده است. پسرش به همدلی گفت: «پدرم یک ماهی بهعلت سکته مغزی در بیمارستان فیروزگر بستری بود و دوشنبه درگذشت.» او البته توضیح داد: «مرگ پدرم هیچ ربطی به کرونا نداشته و در بهشت زهرا(ع) و قطعه هنرمندان تشییعش خواهیم داشت. الآن در بیمارستان هستیم، باید کارهای اداری را انجام بدهیم. امیدواریم شرایطش فراهم بشود تا بتوانیم تشییع پیکرش را روز چهارشنبه در بهشت زهرا برگزار کنیم.»احمدپورمخبر در روزهای آخر عمر در کما بود تا اینکه صبح ۳۰ تیرماه، روح از بدنش جدا شد. او در محله گلوبندک تهران زاده شده بود؛ در خانوادهای که اصالتی تفرشی داشتند. روحش شاد و یادش مانا!