میانپرده ترامپ
حمید تقویفر (دکترای تاریخ)از زمانی که به واسطه تکنولوژي سایبر و موج سوم، امکان دسترسی به دادهها و ارتباطات جهانی شده است و از رهگذر تولید، جهان صنعتی اشباع کالایی شده، جهانی شدن امر بدیهی و اجتنابناپذیری شده است. شرکتها و شبکه تقریبا بیاعتناي به دولت – ملتها در جستوجوي بازار تازه، سود بیشتر و مخاطبان بیشتر و گستردهتر برآمدند. عکسالعمل جوامع متروپل و پیشرفته در مقابل جهانی شدن سرمایه، رشد سیاستمداران ملیگرا، گسترش ادبیات پوپولیستی نخست در اروپا مخصوصا فرانسه، سرانجام در امریکا بوده است. ادغام شرکت چندملیتی صنعتی و انتقال تکنولوژي از طریق تشکیل بنگاههاي کنسرسیومی و ادغام در شرکتهای جوامع در حال رشد جهان دوم مانند چین، هند، برزیل، اندونزي، مالزي، کره و... نتیجهاي جز تعطیلی شهرهایی چون دیترویت و دیگر شهرهاي صنعتی جهان اول نداشته است. افزایش بیکاري و عدم دریافت مالیات بر سود و صادرات در کشورهاي پیشرفته باعث شده که جهان پیشرفته در مخالفت با شعارهاي تاریخی عصر صنعت برآید و ضد مهاجرت شود، خواستار انحصار شود و با برخی بندبازان سیاسی و شعارهاي پوپولیستیشان گوی سبقت را از دیگر سیاستمداران بربایند و در جايجاي اروپا و آمریکاي عصر ترامپ بر کرسی ریاست تکیه زنند. اما از آنجا که جهانی شدن یک الزام است و نه یک انتخاب، این میان پرده سرانجام زودتر از موعد به پایان خواهد رسید.
جهان فردا عصرشرکت -شبکههاست، نه عصردولت -ملتها و ابرقدرت کره زمین با تکیه بر موسسات بینالمللی و جهانی و بازتعریف نقش سازمان ملل و سازمانهای زیرمجموعه و ایجاد ساخت و سامانههایي مانند فیلا و فیفا، قطببندي عصر صنعت را برهم خواهد زد. آمریکاي عصر ترامپ در عکسالعمل به این رهاورد اجتنابناپذیر، دلیلی براي ماندن در صندوق بینالمللی پول، سازمان بهداشت جهانی و سایر موسسات نمیبیند.
پیش از این ژست ابرقدرتی با تکیه بر بیستوپنج درصد اقتصاد جهان، او را وادار میکرد که کدخدای جهان باشد و خرج سازمان ملل و سایر موسسات وابسته به آن را قبول کند. اکنون به واسطه تکنولوژي بر هر درختی در هند میتوان یک کامپیوتر با امکانات شبیهسازي همه ابعاد زندگی بشر آویزان کرد. پوپولیستها در اروپا و آمریکا دیگر دلیلی براي دست به جیب شدن و خرج کردن نمیبینند، بدیهی است که جهان در آستانه بحران مشروعیت و اتوریته ابرقدرتی قرار گرفته است و نیاز به بازتعریف جدیدي از قدرت و ثروت و به تبع آن، موسسات جهانی و بینالمللی و سازمان ملل دارد. میانپرده ترامپ رو به پایان است. نگارنده چهار سال پیش چند ماه مانده به انتخابات امریکا در مقاله «شوخی ترامپ را جدي بگیرید» درروزنامه همدلی امکان پیروزي ترامپ در انتخابات را پیشبینی کرده بود. اکنون ورق برگشته است. اگر همین امروز در امریکا انتخابات صورت گیرد، به گواهی نظرسنجیها ترامپ بازنده خواهد بود. او در هیبت و شکوه یک رئیس جمهور آمریکا ظاهر نشده است. خانواده و اطرافیان او از الگوي کلاسیک خانواده و ارزشهاي آمریکایی پیروي نمیکنند. تصمیمات خلقالساعه و ژستهای نسنجیده او بیشتر به یک بنگاهدار اقتصادي همخوانی دارد تا یک رئیسجمهور آمریکایی. قیام اخیر فرودستان و رنگینپوستان و حمایت جهانی از آنها، بحران خاورمیانه و دست بالاي روسیه در تحولات آن و گرایش ایران به سمت چین و افشاي تفاهمنامه اخیر بیست و پنج ساله صرف نظر از مفاد آن باعث شد که افکار عمومی اروپا و آمریکا احساس کنند که ترامپ قلب خاورمیانه را دو دستی به چین هدیه کرده است. هر چند رسانهاي شدن این مساله هم ممکن است سیاستی از طرف ایران براي فشار به ترامپ در دادن امتیازات بیشتر در مدت باقیمانده یا فشار به افکار عمومی اروپا و آمریکا براي مخالفت با ادامه ریاست جمهوری ترامپ در انتخابات آتی باشد. به هر حال قراین نشان میدهد که نمایش میانپرده ترامپ رو به پایان و ستاره اقبال او در صحنه سیاست آمریکا و جهان رو به افول است .
جهان فردا عصرشرکت -شبکههاست، نه عصردولت -ملتها و ابرقدرت کره زمین با تکیه بر موسسات بینالمللی و جهانی و بازتعریف نقش سازمان ملل و سازمانهای زیرمجموعه و ایجاد ساخت و سامانههایي مانند فیلا و فیفا، قطببندي عصر صنعت را برهم خواهد زد. آمریکاي عصر ترامپ در عکسالعمل به این رهاورد اجتنابناپذیر، دلیلی براي ماندن در صندوق بینالمللی پول، سازمان بهداشت جهانی و سایر موسسات نمیبیند.
پیش از این ژست ابرقدرتی با تکیه بر بیستوپنج درصد اقتصاد جهان، او را وادار میکرد که کدخدای جهان باشد و خرج سازمان ملل و سایر موسسات وابسته به آن را قبول کند. اکنون به واسطه تکنولوژي بر هر درختی در هند میتوان یک کامپیوتر با امکانات شبیهسازي همه ابعاد زندگی بشر آویزان کرد. پوپولیستها در اروپا و آمریکا دیگر دلیلی براي دست به جیب شدن و خرج کردن نمیبینند، بدیهی است که جهان در آستانه بحران مشروعیت و اتوریته ابرقدرتی قرار گرفته است و نیاز به بازتعریف جدیدي از قدرت و ثروت و به تبع آن، موسسات جهانی و بینالمللی و سازمان ملل دارد. میانپرده ترامپ رو به پایان است. نگارنده چهار سال پیش چند ماه مانده به انتخابات امریکا در مقاله «شوخی ترامپ را جدي بگیرید» درروزنامه همدلی امکان پیروزي ترامپ در انتخابات را پیشبینی کرده بود. اکنون ورق برگشته است. اگر همین امروز در امریکا انتخابات صورت گیرد، به گواهی نظرسنجیها ترامپ بازنده خواهد بود. او در هیبت و شکوه یک رئیس جمهور آمریکا ظاهر نشده است. خانواده و اطرافیان او از الگوي کلاسیک خانواده و ارزشهاي آمریکایی پیروي نمیکنند. تصمیمات خلقالساعه و ژستهای نسنجیده او بیشتر به یک بنگاهدار اقتصادي همخوانی دارد تا یک رئیسجمهور آمریکایی. قیام اخیر فرودستان و رنگینپوستان و حمایت جهانی از آنها، بحران خاورمیانه و دست بالاي روسیه در تحولات آن و گرایش ایران به سمت چین و افشاي تفاهمنامه اخیر بیست و پنج ساله صرف نظر از مفاد آن باعث شد که افکار عمومی اروپا و آمریکا احساس کنند که ترامپ قلب خاورمیانه را دو دستی به چین هدیه کرده است. هر چند رسانهاي شدن این مساله هم ممکن است سیاستی از طرف ایران براي فشار به ترامپ در دادن امتیازات بیشتر در مدت باقیمانده یا فشار به افکار عمومی اروپا و آمریکا براي مخالفت با ادامه ریاست جمهوری ترامپ در انتخابات آتی باشد. به هر حال قراین نشان میدهد که نمایش میانپرده ترامپ رو به پایان و ستاره اقبال او در صحنه سیاست آمریکا و جهان رو به افول است .