مجازستان

 یکی از تفریحاتم اینه که میرم عکس پروفایل تلگرام ادمای‌ حذف شده‌ی زندگیمو چک میکنم؛ میبینم الان چه شکلین، کجان چیکار میکنن، و حالشون چطوره. (اقیرطسین)

===========
 گربه‌ها اول برای درمان شدن وارد خونتون میشن، کم‌کم با زبلی و لوس‌بازی خودشونو تو دلت جا می‌کنن، بعد با مظلوم‌نمایی تورو قانع می‌کنن که تو نمیتونی به تنهایی منو خوشحال کنی و به همبازی احتیاج دارم، وقتی گربه‌ی دوم رو آوردی تو دیگه هیچ اختیاری تو اون خونه نداری. (مهاجر)

==========
 شب قبل امتحان بافت شناسی داشتم از ویسی که توی گروه بود تند تند جزوه می‌نوشتم که یکدفعه وسطش صدای خودم پخش شد که می‌گفتم «این چه درسیه آخه، دوست دارم خودم رو از پنجره پرت کنم پایین».)))(Aylar.)

======
 اخیرا متوجه شدم که ما (به عنوان طبقه متوسط) خیلی خوش‌اقبال بودیم که توی سن‌های پایین تا جوونی نمی‌دونستیم چی نداریم! گستره‌ی چیزهایی که فکر می‌کردیم نداریم، خیلی کم بود. الان شبکه‌های اجتماعی باعث شدند بدونیم چیا نداریم. (م. پویا)

=====
 منتظر اندوسکوپی که بودم یه خانم تپلی اومد کنارم نشست. پرسیدم شما هم واسه اسلیو اومدین؟ گفت: نه من پارسال اسلیو کردم. ۷۰کیلو هم کم کردم. اومدم واسه عمل دوم. ۵۰کیلو دیگه کم کنم عالی میشه. همش هم با خنده تعریف میکرد. حالا همین داف لاغرها دو کلام باهاشون حرف میزنی قاطی میکنن. (پشه خسته)