مهدی دهقان (کارشناس برنامه‌ریزی شهری)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2499
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


نگاهی به دفتر شعر «ذبح خاک»، مجموعه اشعار فرشاد حجتی

چه بیهوده بود زیبایی ات

فیض شریفی ( منتقد و پژوهشگر ادبیات)

حجتی در پیشانی کتاب آورده است: «بیدل از وهم بگریزد به آسمان ترنج به دریدن شبنم/ فال از حباب ها بگیرد شرح فراق را که آب این است/ بی حجاب، بی نقابی که شق کند از حیا / که اشک تر بر دامن آسمان دریا کند حباب را /چون که موجش گل کند، گرداب است آب / آب دلتنگ، چون که در عمق شقایق رود خون است به *ذبح خاک»
این دفتر دربرگیرنده ۷۶شعر سپید است. اول سطرهایی از این دفتر می‌آوریم و تعابير و ترکيب های تصویری آن را مشخص می کنیم تا سبک شاعر (زبان و نگاه) را پیدا کنیم:
*که نمی‌داند چگونه هواخواه گل های مریم باشد / در «خاکی تلخ» / شبی که تنهایی از خودش سر می رود / می افتد به دامن تن هایی که بی وطن اند ...
* نوشتم ات ربابه
غروب دلکش جوانی
« در نفیر کهکشانی یک درنا «
نوشتی مرا سیاه مست
«مردابی آسمان جل و تنها «
*من عبدالله بودم
که از جنگ در کشورش فرار کرده بود
من لری بودم که می خواستم
« زیر پوست سکسی تهران «
از تقدس فرار کنم
از تفنگ برنو
و از فرشته های آبی ...»
*هم پیاله ام کنید با بوته انگوری در شهریور / تا «دل از عزای این تابستان درآورم/ « پیش از آنکه محبوب ام «زلف بر باد دهد/پیش از رسیدن آخرین پاییز دارم بر می گردم به «پرده ی بکارتت ...»کشتن استعاره» در «شهریور زخم ها»/پیش از آن که زمان مثل ماهی لغزانی از دستانم بپرد ...»
در ادامه این سطرها: نستعليق اندام، کمانه ابروات، هندسه اندام ات، بکارت اردیبهشت، سلاخی زبان، ذبح گناه، سموم باران، قلب دختران این تابستان،جنون باد شهریور، بهار معصومانه سوخته، شعری شیزوفرن، سمفونی آب، جیغ آجیر، انحنای کمر جنیفر لوپز، زوزه ی باد، هژمونی سیفون توالت -عریان علف های هرز، ذهن یاغی، لکنت سیاست، باد ساقدوش، پروپگاندای موریانه ها، هجرت هوش خاک، حجامتی بنفش، نیرنگ نقاب، بلوغ بکارت، بوسه های سوخته متروک ...»
زبان و لحن فرشاد حجتی در هر موضوع لون دگر می‌گیرد. وقتی شاعر شطحیات می‌آورد در مقدمه لحنش به نثر کتاب «عقل سرخ» سهروردی نزدیک می‌شود و  عرفانی نو خلق می کند. وقتی واژگان تم تغزلی می‌گیرند، لحن شاعر نرم تر و ولرمتر می‌شود و نگاه شاعر پاستورالی: «چه بیهوده بود زیبایی ات/ تا دستی که به دامنت نرسیده چکه چکه ات می کند/ چه بیهوده بود نشاء نیلوفری کبود بر اندام ات / زیبایی ات تنها می توانست موضوع گلدان راغه ای باشد.»هنگام که شاعر شعر غنایی – اجتماعی می گوید، زبان و بیان او رسمی – عامیانه و محاوره ای می شود و موضوع شعر به سمت موضوعات پرنو و اروتیک متمایل می شود و بار و بارم هنری شعر افت می‌کند اما طرز نگاه و زبان او تکنو و مدرن می‌شود، نمونه نخست: «که میدان آزادی را نورافشانی کرده اند با پرچمی سرخ /که اینگونه مالیخولیایی هستیم،  هشدار! اینجا کارگران زیر برج آزادی از زور بیکاری مشغول سلفی گرفتن اند/ و تصمیم دارند از این پس کاسب مرگ باشند ...»
نمونه دوم:«مادام بواری پست مدرن شده/ مثل این که در معصومیت لکاته هم باشی/ با تنی که قدرت وحشت است/ هویتی که مختل شده تا هیولایی برای مدرنیته باشد ...»
به احتمال بسیار این شکل شعر، شعر را دچار ممیزی و سانسور می کند، چون در بخشی از این شعرهای اجتماعی- سیاسی پرنووار ما نقطه چین و سه نقطه زیاد می بینیم. این نوع و نمونه روایت، شعر حجتی را به سمت منظومه «شمشیر، معشوقه قلم» نصرت رحمانی و شعر «ای مرز پرگهر» فروغ فرخ زاد می‌برد. فرشاد حجتی، شاعری حرفه است و کتاب «ذبح خاک» باید دفتر پنجم او باشد. او خوب می‌داند که این زبان تعریض آمیز و معترض ممکن است در مقطعی مثل «شعر دوره ای» دوام نداشته باشد. بهتر است که او، شعرهای موجز و فشرده بگوید، مثل شعر ۲۶، اینجا که می‌گوید: «گم است در پوستی ابلق آویشن کوهی / دلش به چریدن آهویی است.»