فرصت‌ها و چالش‌های فردای انتخابات
بهاء الدین بازرگانی گیلانی (تحلیل‌گر سیاسی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2449
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


دوگانه ساختار کارگزار و انتخابات آینده

علی خرم (کارشناس علوم سیاسی)

نظریه ساختار/ کارگزار از جمله نظریات شناخته شده در علوم اجتماعی و سیاسی است. گیدنز، پارسونز، فوکو، آلتوسر و ژان پیاژه از جمله معروف ترین اندیشمندانی هستند که به بررسی ساختارگرایی، کارکردگرایی و نظریه ساخت بندی پرداخته اند.
 اصالت کارگزار؛ در این دیدگاه پدیده های اجتماعی و سیاسی حاصل کنش آدمیان است.«این دیدگاه سوژه محور است.» دانش، تخصص و توانایی های کارگزار عامل اصلی انتخاب سیاست ها و تاثیرگذاری بر ساختار است.
«مدل انتخاب عقلانی» از جمله نظریات مطرحی است که کارگزار را نقطه مرکزی و کنشگر اصلی پدیده‌های سیاسی اجتماعی می‌داند. اما در دیگر سو ساختارگرایی مدعایش این است که جوامع سیستم‌های درهم تنیده ای هستند که ساختارهای اجتماعی بسیار متنوعی را در دل فرد جای داده‌اند. (سید آصف حسینی).   
ساختارها معمولاً ثابت، پایدار و مستقل هستند. در نظریه ساختارگرا، کارگزار جزئی از ساختار است که در چارچوب اقتضائات و الزامات مشخصی محصور است. و در واقع فرصت بازیگری مستقل را ندارد. به عبارت دیگر «افراد فراتر از چارچوب‌ها یا ساختارها نمی‌توانند عمل کنند و کنش فردی در داخل ساختار امکان پذیر است.» (صادق حقیقت، مسئله ساختار کارگزار در علوم اجتماعی1389).
برای درک بهتر نظریه بالا شواهدی از تاریخ می‌آوریم. در حدود سال 1173شمسی در دشت قره چمنِ تبریز، عباس میرزا ولیعهد ناکام و فرمانده قشون شکست خوردهٔ فتحعلی شاه قاجار از سپاه روس، در دیدار با ژوبر فرستادهٔ ویژه ناپلئون دیالوگی دارد که نشان از درک دقیق و دردی عمیق از ساختار متصلب حکومت قاجار است. وی به ژوبر می‌گوید: «...مگر جمعیت و حاصل‌خیزی و ثروت مشرق زمین از اروپا كمتر است؟ یا آفتاب كه قبل از رسیدن به شما به ما می‌تابد تأثیرات مفیدش در سر ما كمتر از شماست؟ یا خدایی كه مراحمش بر جمیع ذرات عالم یكسان است خواسته شما را بر ما برتری دهد؟ گمان نمی‌كنم. اجنبی حرف بزن! بگو من چه باید بكنم كه ایرانیان را هشیار نمایم.» عباس میرزا کارگزار بیداری بود که درد و علل عقبماندگی جامعه را در ساختار پوسیده و کهنه قاجار می‌دید. یا دیگری چون میرزا تقی خان امیرکبیر که پس از برکناری شاهزاده موثق الدوله حاکم قم به جرم ارتشاء و در ادامه ابقاء آن توسط ناصرالدین شاه در نامه‌ای به وی می‌نویسد: «... اداره امور مملکت به توصیه عمه و خاله نمی‌شود!!» امیرکبیر همان کارگزار آگاهی است که نهایتاً در دام ساختار مُتحجّر قاجار گرفتار می شود. همان ساختاری که فرمان را بر قانون ارجح می‌دانست. اما در دیگر سو، مصدق کارگزاری است که در چارچوب قانون مشروطه به ایفای نقش بر سپهر سیاسی ایران می‌پردازد. با پیگیری سیاست «موازنه منفی» و در ادامه ملی کردن صنعت نفت و محدود کردن قدرت پادشاه به سلطنت نه حکومت کردن، نقش بازیگری فعال و تأثیرگزار را در تاریخ بازی کرد. علی ایحال در وضعیت کنونی با این ساختار پیچیده، بورکراسی عریض و طویل اداری، اقتصاد رانتیر، فراخناها و تنگناهای معیشتی، نهادهای متعددِ انتصابیِ دخیل در قدرت، دولت‌های سایه، وکیل الدولة ها نه وکیل الملة ها، زدوبندهای سیاسی، لابی های پرفشار و شخصیت‌های قدرت مدارِ مسئولیت ناپذیر، امید به تغییر وضعیت و بهبود رشد و توسعه وجود ندارد. با این ساختار دُگم در همچنان بر همان پاشنه خواهد چرخید. این شعارها و سَحّارهای انتخاباتی صرفاً به خاطر کشاندن جامعه مدنی سرخورده از وضع موجود به پای صندوق رأی است. کارل پوپر فیلسوف اتریشی- انگلیسی چه زیبا گفته:‌«در طبابت و سیاست هرکس وعده زیاد بدهد، شارلاتان است.» کارگزاری که بعد از 8سال می‌گوید منصب ریاست جمهوری فقط «تدارکاتچی» است مشخص است که همه افعال و اعمالش تحت تأثیر ساختار خشک و تک بعدی نگر قدرت، احاطه شده و فرصت بازیگری و کنشگری فعالانه را نخواهد داشت. دوران نامزدی دوران شور و شعار است و به اقوال آنان دل بستن اشتباه همیشگی است. نهایتاً ضرب‌المثل زیبای لری «تا مال مِن ای واره اَره مِن ای داره» به زیبایی نماینگر عصاره ی یادداشت بالاست.