پدر! مادر! ما متهمیم!
حسن دادخواه (فعال مدنی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2450
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


تابستانِ داغ!

علی ‌مندنی پور (فعال مدنی)

 “ روزهای سختی پیش رو داریم، سخت تر از آنچه تا کنون به تجربه نشسته ایم، روزهای سرنوشت ساز.  تو‌گویی چاره‌‌‌‌ای جز تماشای اجباری نمایش پشتک واروی “مدّعیان خدمت” برایمان باقی نمانده! صحنه پردازانی که‌ در چند دهه گذشته به کرّات قبای گشاد مدیریّت کشور را به تن کرده و بهتر بگویم؛ بنا به ملاحظاتی که دانید و دانیم‌، بر تَن نحیف شان پوشانده اند و آنانی که همواره همه حقّ را از آنِ خود و همه تکلیف را متّوجه مردم دانسته وبه عادت دیرینه، زحمت جوابگویی به خواسته‌های به‌حقّ مردم( این ولی‌نعمتان انقلاب)را نداده و نمی‌دهند. سیاست نخوانده‌های “سیاست مدار”هم آنانی که “به‌نام خدمت” و صدالبّته “به‌کامِ”قدرت” مردم را با وعده‌های آنچنانی سرگرم و در این میان جز گفتار درمانی و رَجَزخوانی‌های بدون‌پشتوانه و بی‌حاصل، خاطره‌‌‌‌ای از خود در اَذهان باقی نگذاشته‌اند.
از انتخابات زودهنگام پیش روی ریاست جمهوری بگوئیم و از غیبت مردم وحضور پررنگ و تمام قدّ مسئولان “میدان دیده” و “میدان ندیده” در این شبه “ماراتُن”. ۷۲ درصداز مستاجران دیروز و امروزِ بهارستان، الباقی هم سهم دولت! آمار رسمی نامزدهای انتخابات ۸ تیر که خود نشانگر بی‌اعتنایی به فرهیختگان و کفگیری است که در نبود شایستگان به ته دیگ خورده و چراغ خطری برای اداره آینده کشور.  همان شایستگانی که در گذرِ سال‌‌ها دایره خدمت را بر آنها تنگ کرده، کنج عزلت گزیده‌اند و به‌ناچار عطای زندگی در سرزمین مادری را به لقایش بخشیده و ترک وطن کرده اند! انتخاباتی‌ با تَبَعات غیر قابل پیش بینی و خیلِ داوطلبانی از چهره‌های تکراریِ لشکری و‌کشوری با نمره‌های ناپِلئونی در قالبِ کارنامه‌های آنچنانی . روی سخنم با داوطلبان پوششی، مصلحتی، زینتی ، ضربه گیر و قراردادی است؛ هم‌آنهایی که در چنین بزنگاه‌‌‌هایی نقش “ ساقدوش” را بازی کرده، جز به‌ منافع ومصالح خود و گروه و دسته و فامیل و دوست و آشنا نیندیشیده و جز رای و نظرِ خود و همفکران ، رای و نظر هیچ تنابنده‌‌‌‌ای را برنتابیده و نمی‌تابند.  طُرفه آنکه به زعم خویش در قامت ناجی و از سرِ احساس درد و انجام وظیفه و با هدفِ‌ رهایی کشور از وضعیت بحرانی موجود‌ قدم بدین وادی “خطیر و پر خطر” گذاشته‌اند.  این در حالیست که فراموش کرده‌اند بسیاری از این‌ به اصطلاح “ناجیان” سال‌هاست درمسئولیّت‌های حسّاس و بالا دستی در دایره تنگ و انحصاری مدیریّت کشور چرخیده‌اند و به قول خودشان به “سرو سامان دادن”کارها مشغول بوده‌اند. از خیلِ “مشتاقانی” می‌گویم که در چند روز گذشته فرصت را غنیمت شمرده به‌مصداق مثَل معروف : “ سنگ مفت و گنجشک مفت” در ظاهر به نیّت انجام وظیفه و در واقع به‌گونه‌‌‌‌ای حساب شده در قالب یارِ کمکی و با هدف بدست آوردن کلاهی از این نمد به جمع نامزدهای” صاحب نامِ” انتخابات زود هنگام رئیس جمهوری پیوسته‌اند. پرسش کلیدی این است؛ در گذرِ این همه سال و درجایگاه مسئولیّت‌های محوّله، چه گُلی به سرِ این مردم زده‌اند که این چنین سراسیمه، در هیبت منجی ملّت، شناسنامه به‌دست و “خندان لب پلّه‌های وزارت کشور را با هدف بقول خودشان  “خدمت” به شهروندان در می‌نوردند. مگر خودِ این بزرگواران در دایره برنامه‌ریزان و قانونگإاران و مجریان، پست‌های حساس مدیریتی کشور حضور نداشته‌اند که این‌گونه برای رفع مشکلات موجود دل سوزانده، دایه مهربان‌تر از مادر شده وبر سفره‌های خالی ملّت “اشک” می‌ریزند؟

راستی ،اگر می‌توانستند کشور را از این وضعیت بحرانی نجات دهند، چرا این همه سال صبر کرده و این نسخه شفا بخش را زودتر نپیچیدند؟ و اگر توان انجام این مهّم را نداشته‌اند، که کارنامه کاری آنان بیانگر این واقعیت است، چرا عرصه را بر کار بَلَد‌‌ها تنگ کرده و اجازه حضور در میدان خدمت به مردم را از آنها سلب و آنان را گوشه نشین کرده‌اند.
بسیاری از مسئولان به‌ویژه برنامه‌ریزان و تصمیم‌گیرندگان در گذر سال‌‌ها و به تناسب مسئولیّت‌شان در شکل‌گیری این وضعیّت دخیل بوده اند؛  چه، همگی حلقه‌های بهم پیوسته یک زنجیره بوده و مسئولیت داشته‌اند.
... و امّا ارزیابی میزان مشارکت مردم در انتخابات ۸ تیر؛ در خوشبینانه‌ترین حالت به “صافی” شورای نگهبان بستگی دارد.”صافی” که همه را با یک‌چشم دیده و تعبیری جامع از تعریف رَجُل سیاسی ارائه کرده و حقوق شهروندان را بدون در نظر گرفتن جنس، باور و اعتقاد،  قوم و قبیله وجامه و جایگاه بی‌کم و کاست لحاظ کند.
“صافی” که بر اساس منافع و مصالح ملّی عمل می‌کند وبا بهره‌گیری از چنین سازوکارهایی است که می‌توان به یک انتخابات پرشور، رقابتی و سالم‌ دل بست. تا نظر شورای نگهبان چه باشد.