همه میخواهند بخت خود را امتحان کنند
سندرم احساس تکلیف
همدلی| امید کوشا: ثبتنام داوطلبان انتخابات چهاردهمین دوره ریاستجمهوری دوشنبه(پریروز) پایان یافت و نخسنین مرحله از رقابتهای رسانهای قبل از تایید صلاحیتها آغاز شد. آنچه که از ازدحام ثبتنام در مرحله اول مشخص شد، بسیاری از کسانی که گمان بر آمدنشان بود، آمدند به جز محمد مخبر که به عنوان یک گزینه مطرح دولتیها از گردونه خارج شد. براساس گفته وزیر کشور در این ۵ روز در مجموع ۸۰ نفر برای انتخابات ریاستجمهوری ثبتنام کردند که از میان آنها ۵۲ نفر نماینده مجلس بودند. تعدد نامزدها در حالی ظاهر شد که بسیاری از گزینههای جدی، همپوشانی زیادی با یکدیگر در جناحهای سیاسی خود دارند.
تلنگر احمدینژاد به هیجان سیاسیون
تا روز اول و دوم ثبتنام آمدن جلیلی و لاریجانی به عرصه انتخابات، چندان غیرمعمول به نظر نمیآمد. دوگانه جلیلی و لاریجانی ابتدا مطلوب بهنظر رسید اما آمدن احمدینژاد که احتمال ردصلاحیت او زیاد است، تحرک و هیجان را افزایش داد. آمدن احمدینژاد بعد از حضورش در مجلس خبرگان و ظاهر شدن او در جمع هوادارانش، تحلیل برخی نامزدها را تغییر داد. بعضی از نامزدهای مردد، آمدن احمدینژاد و برخی شنیدهها درباره احتمال تایید صلاحیتش را اینطور تعبیر کردند که تصمیم بر باز کردن فضا و مشارکت بالاست. شاید به همین دلیل بود روز آخر و در لحظات پایانی بعد از مراسم سالگرد بنیانگذار انقلاب اسلامی، قالیباف نیز به جرگه کسانی پیوست که احساس مسئولیت کردند.
یک حضور دستهجمعی
در روزچهارم ثبت نام، احمدینژاد با حضور در وزارت کشور اینگونه عنوان کرد که باردیگر آمدهام تا به مردم سلام کنم! کسی که خداحافظی گرمی با حکومت و مردم نداشت، بعد از سالها سکوت و اعتراض به حکمرانی در حالی پا به عرصه گذاشت که فارغ از تایید یا ردصلاحیتش، در عین داشتن حامی، منقدان پر و پاقرصی هم دارد که او را از مهمترین بانیان وضع فعلی و تندرویها در کشور میدانند. البته او در این راه تنها نیست چراکه وزرای دولت او نیز احساس تکلیف کردند و آمدند. ۸ نفر از دولتمردان نهم هم در روز آخر پای کار بودند؛ محمد ناظمی اردکانی وزیر تعاون، محمدرضا اسکندری وزیر جهاد کشاورزی، محمد مهدی زاهدی وزیر علوم، تحقیقات و فناوری، سید شمسالدینحسینی وزیر اقتصاد، احمداکبری مشاور معاون اول، مصطفی پورمحمدی وزیر کشور و همچنین علیرضاافشار معاون سیاسی وزارت کشور در دولت نهم، آمدند تا رشته حضور دولتمردان نهم و دهم که از روز چهارم با حضور محمود احمدینژاد رئیس این دو دولت آغاز شده بود، گسسته نشود.
قالیباف نباید میآمد، اما آمد
در ادامه احساس تکلیف چهرههای سیاسی “محمدباقرقالیباف” هم در ساعات پایانی روز دوشنبه با تصویری شبیه به احمدینژاد پا به میدانی گذاشت که احتمالا بیش از احساس تکلیف، بیانگر تحریک سیاسی او در ترافیک آمدنها بود. البته او با آمدنش رکورد جدیدی را ثبت کرد و با 4 دوره داوطلبی ریاستجمهوری در غیاب آقا “محسن رضایی” رکورددار بیشترین ثبتنام شد. “علیرضا معزی” فعال رسانهای در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «چند سال پیش ظریفی میگفت: قالیباف آنقدر کاندیدا شد تا بر خودش و هوادارانش هم مشتبه شد که نظام یک دوره ریاستجمهوری به او بدهکار است.ظاهرا حالا نه فقط به دنبال وصول اصل بدهی که به دنبال اخذ دیرکرد آن است؛ ریاست بر دو قوه، حتی برای چند روز، حتی برای چند ساعت!» تثبیت او در ریاست مجلس که به گفته برخی نمایندگان با شرط ماندن در این سمت و صرفنظر از رفتن به رقابت ریاستجمهوری انجام شد، احتمالا در روزهای آینده اعتراض برخی نمایندگان را در پی خواهد داشت. قالیباف در روز ثبتنام گفته است آمده تا ثمره تلاشهایش در بهبود وضعیت اقتصادی را در کرسی ریاست جمهوری برای مردم بچیند، موضوع قابل تاملی که با کارنامه ریاست او در مجلس یازدهم، از حذف ارز ترجیحی به توصیه نمایندگان، بلاموضوع شدن طرح ملی مسکن و گرانی و تورم افسارگسیخته این روزها نه مطابقت دارد و نه بسترگذاری او در این باره باورپذیر است. اما او احساس تکلیف کرده و گفته است: «اگر داوطلب نمیشدم کاری که برای حل مسائل اقتصادی شروع کردهایم ناتمام میماند. اگر معتقد نبودم که مشکلات معیشتی یا وضعیت اینترنت قابل حل است، هرگز پا به عرصه نمیگذاشتم.» جالب توجه اینکه همه این مشکلات طرح شده از سوی سردار قالیباف، نزدیکترین مصائب مردم است که در دوره ریاست او در مجلس یازدهم به ثمر نشست.
جهانگیری هم آمد
“اسحاق جهانگیری” که فصل مشترک میانهروها و اصلاحطلبان را میخواهد پر کند، بعد از ثبتنام گفت؛ برای جلوگیری از تشدید بحرانها آمدهام. او که گفته حال ایران خوب نیست در 8سال دولت تدبیر و امید سکاندار بخشهای مهمی از حکمرانی دولتی بود و منتقدان او گفتهاند ارز 4200 تومانی جهانگیری رانتهای زیادی ایجاد کرد و موجب بروز مشکلات اقتصادی شده است.
با این وجود اگر از این افراد شاخص بگذریم، مجموع کسانی که آمدند نه حرف تازهای داشتند و نه کارنامهای که آنها را در افکار عمومی برجسته کند. اغلب با شعارهای بی برنامه و غیرواقعی ظاهر شدند. برخی برای نجات کشور، برخی برای ادامه راه دولت رئیسی و برخی هم بدون هیچ حرفی فقط آمدند تا خودی نشان دهند . با این وجود دوشنبه گذشته فضای مجازی یکدست به انتقاد از ورود آشفته و بی هدف داوطلبان اختصاص داشت که بر اساس یک احساس مسئولیت ناگهانی و جمعی به میدان آمده بودند.
ابتذال سیاسی در آشفتگی سیاسی
“حشمتالله فلاحتپیشه” با بیان اینکه آشفتگی موجود در ثبتنامها نشاندهنده ابتذال امر سیاسی است، گفته: « باید شرایط نهادمندی فراهم شود تا مردم بهتر انتخاب کنند و دچار سردرگمی نشوند.» او این ترافیک ثبتنام را محصول نبود پشتوانه حزبی در گروههای سیاسی دانست و گفت اگر یک فضای حزبی داشتیم، کاندیداها با پشتوانه حزبی وارد میشدند و شناسنامه داشتند.
سردرگمی و دیگر هیچ
“سلیمینمین” فعال سیاسی اصولگرا هم معتقد است: «قطعا احتمال این که همه این افراد بتوانند وارد رقابت شوند، هم به زیان مردم است و هم به زیان خود این نامزدهاست، چرا که نامزدهایی که دارای توانمندی بالایی هستند، در حجم زیاد کاندیداها گم میشوند.»
وی افزود: «طبیعتا ساختار انتخابات باید بتواند شمار کاندیداها را به تعداد معقولی برساند که هم امکان مناظره وجود داشته باشد و هم امکان تامل جامعه درباره نامزدها وجود داشته باشد. اگر تعداد به همین اندازهای باشد که هر روز میبینیم ثبت نام میکنند، طبیعتا مردم در انتخابات، بهره چندانی در ارتقای دانش سیاسی و شناخت سیاسی خود نمیبرند؛ بنابراین انتظار همه صاحبنظران هم بر این است که ساختار انتخابات، این تعداد را کاهش دهد.»
سهمخواهی و حضور در قدرت
“عباس عبدی” در این باره نوشت:« آماده باشید از یکی دو روز دیگر افراد ثبتنام کرده، یکی یکی به نفع یک نفر کنار بروند و مزد خود را طلب کنند. بعد از اعلام تایید شدگان هم برنامه دیگری در راه است.»
نیامدن مخبر دیده شد
دراین زمینه اما “حسین انتظامی” نیمه پر لیوان را دیده و با سادهانگاری کنایهآمیزی ، خطاب به محمدمخبر نوشته است: «جناب آقای مخبر، ظرفیت بالایی از خود نشان دادید که فرصت طلبی نکردید و نامزد نشدید. این دولت ۲۰-۳۰ روز دیگر دست شما امانت است. اگر میخواهید نامتان به نیکی و امانتداری در تاریخ بماند مانع از اظهارنظرهای مدیران دولتی، له یا علیه نامزدها بشوید؛ همچنین امکانات دستگاه ها.»
چرا همه میخواهند رئیسجمهور شوند
“ناصر ایمانی” فعال سیاسی اصولگرا این تعداد حضور را به خدشههای وارد شده به جایگاه مربوط دانسته وگفته:«تعداد بالای ثبت نامها در این حجم را نمیتوان پدیدهای مثبت ارزیابی کرد. یا آقایانی که ثبت نام کردهاند شان و جایگاه ریاست جمهوری را نمیدانند یا خدای نکرده شان و منزلت ریاست جمهوری در جمهوری اسلامی به حدی پایین آمده که همه آقایان احساس تکلیف میکنند که در این صحنه حاضر شوند و این خود مشکلی است که چرا افراد مختلف تصور میکنند که این امکان را دارند تا به عنوان رئیس جمهور کشور یا به عبارتی نفر دوم کشور قرار گیرند.»
آهنگ رقابت در بازار مسگرها
یک نتیجه کلی از حضور دواطلبان این دوره باید گرفت. جایگاه ریاستجمهوری و کابینه در ایران، طی سالهای گذشته به دلیل ناکارآمدیهای مستمر دچار افول شده است. گویا دیگر از دولتها کاری بر نمیآید و مردم نیز حساسیتی خاصی به این جایگاه نشان نمیدهند. از طرفی به دلیل همین ناکارآمدیها مدیران و سیاسیون درون بدنه اجرایی و قانونگذاری کشور به سندرم «بگذارید من هم امتحان کنم، شاید بتوانم» دچار شدهاند. اما مردم چه میبینند؟ همه نامزدهای شاخص که گفتهاند احساس تکلیف کردهاند، کارنامه روشنی در شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور دارند. از جلیلی و مخالفتهای با برجام تا دلار و ارز جهانگیری و وعدههای بر زمین مانده دولت سیزدهم گرفته تا عقبه اجرایی لاریجانی و قالیباف در پارلمان بیان روشنی است از تکراری بودن چهره و وعده آنها برای مردم. همهمه احساس تکلیف، مانند آواز خواندن در بازار مسگرهاست، نه شنیده خواهد شد، نه فضا را آرام میکند و نه مردم را سر ذوق خواهد آورد.