«علیز» از اینجا رانده و از آنجا مانده
همدلی| علی علیزاده که در فضای مجازی «علیز» هم خوانده میشود، با حضور در برنامههای بیبیسی فارسی در میان اهالی رسانه و مخاطبان و رصدکنندگان فضای سیاسی به عنوان تحلیلگر سیاسی شناخته شد. جوانی با موهای فرفری که روبهروی کارشناسان رسانهای منتقد و مخالف جمهوری اسلامی مینشست واز سیاستهای نظام دفاع میکرد.
یک بار در سال 94 برنامه صفحه ۲ بیبیسی فارسی، رهبر انقلاب را «معمار بزرگ امنیت ملی ایران» خواند و گفت «آقای خامنهای را چه در سیاست داخلی دوست داشته باشیم، منتقدش باشیم،... ایشان معمار بزرگ گرفتن تضمین امنیتی برای نظام جمهوری اسلامی بودند…»
در سال 97 نیز با مقایسه رهبران انقلاب اسلامی با دکتر محمد مصدق نوشت:« قهرمان من مصدق نیست که با زبان لیبرال بخواهد مقابل غرب بایستد و بعد هم خودش شکست بخورد و هم شکستش مقدمه بیست و پنج سال بندگی ایرانیان بشود و سر آخر هم در احمدآباد در تنهایی و تبعید دفن شود. قهرمان من آیتالله خمینی است که ده سال شخصا زندگی بر امپریالیسم را زهر کرد و شکل نقشه غرب آسیا را تغییر داد. قهرمان من خامنهای است که در سال 82 که آمریکا دوطرف ایران را اشغال نظامی کرده بود به جای آنکه عقب بنشنید سیاستهایی را اتخاذ کرد که آمریکا مجبور به فرار از عراق شود.»
این جوان چپگرای لندننشین سال 98 نیز در صفحه خود در دفاع از سردار سلیمانی نوشت:«قاسم سلیمانی نماد اقتدار سخت و نظامی ایران در دنیاست. باید مستند اخیر جین کوربین در بیبیسی دو (شبکه داخلی کشور بریتانیا) را ببینی تا بفهمی غرب چگونه از نام او وحشت دارد، اما برخلاف ژنرالهای آنها، زبان سلیمانی گاه از یک هنرمند نرمتر وعاطفیتر است. در بسیاری از سخنرانیها صدایش چنان شکننده میشود و روی مرز باریک بغض راه میرود که میترسی هرلحظه بشکند و قطع شود و فرو بریزد و اغلب هم میشکند و قطع میشود و فرو میریزد.... نام قاسم سلیمانی در تاریخ ایران و منطقه خواهد ماند: فرماندهی با نبوغ توأمان نظامی و عاطفی.»
«علیز» با این مواضع به ناگهان تبدیل یه یک چهره محبوب اصولگرایان و نیروهای موسوم به ارزشی شد، به گونهای که در برنامههای زنده شبکه افق که توسط نیروهای متعلق به این طیف اداره میشود، حضور مییافت که نشاندهنده اعتماد این بخش از نظام به وی بوده است. اما به نظر میرسد که این ماه عسل به پایان رسیده و مواضع اخیر او دیگر به مذاق فعالان رسانهای اصولگرا خوش نمیآید و اختلافاتی میان آنها به وجود آمده است.
یامینپور به عنوان دعوت کننده علیزاده به برنامههای شبکه افق ظاهرا مورد انتقاد دوستان خود در جناح اصولگرا قرار گرفته است. درتوئیتی خطاب به علیزاده نوشت: «پروژه ما در شبکه افق برقراری گفت وگو میان انقلاب اسلامی با دیگران بود، از جمله چپهای سکولاری مثل شما. اعتراف میکنم پروژه شکست خورد. به من میگویند اعلام برائت کن! انگار که من در ولایت شما بودهام. میگویند تو حمایتش کردی در حالی که من از امکان گفتوگو حمایت کردم.»
علیزاده در توئیتی که گفته میشود واکنش به حرفهای یامینپور است نوشته: «پروژه عظیم و شکستناپذیری در جریان است که منیت و اسم و اعتبار من و شما و پروژهسازی این و آن محفل و قرارگاه خود-انقلابی-پندار مقابلش خرد و ناچیزست. پروژهای که چشم مظلومان از مراکش تا بنگلادش به آن است. پروژهی اخراج امپریالیسم از منطقه و نابودی آپارتاید اسراییل.»
علیزاده به یامینپور پاسخ داد: «فعالان رسانهای باید به امنیت ملی وفادار باشند، اما دفاع از امنیت ملی نیازمند آزادی عمل رسانهای است. بگذارید فعالان و چهرههای رسانهای کار رسانهایشان را بکنند. آنها را به انقیاد خود و نگاه امنیت-اندیش خود در نیاورید.»
این تحلیلگر سیاسی که با نزدیکی به مواضع جمهوری اسلامی، تریبونهای خود را در خارج از کشور از دست داده بود، اکنون از سوی دوستان داخلی خود نیز طرد شده و فعلا مصداق از اینجا رانده و از آنجا مانده است.
یک بار در سال 94 برنامه صفحه ۲ بیبیسی فارسی، رهبر انقلاب را «معمار بزرگ امنیت ملی ایران» خواند و گفت «آقای خامنهای را چه در سیاست داخلی دوست داشته باشیم، منتقدش باشیم،... ایشان معمار بزرگ گرفتن تضمین امنیتی برای نظام جمهوری اسلامی بودند…»
در سال 97 نیز با مقایسه رهبران انقلاب اسلامی با دکتر محمد مصدق نوشت:« قهرمان من مصدق نیست که با زبان لیبرال بخواهد مقابل غرب بایستد و بعد هم خودش شکست بخورد و هم شکستش مقدمه بیست و پنج سال بندگی ایرانیان بشود و سر آخر هم در احمدآباد در تنهایی و تبعید دفن شود. قهرمان من آیتالله خمینی است که ده سال شخصا زندگی بر امپریالیسم را زهر کرد و شکل نقشه غرب آسیا را تغییر داد. قهرمان من خامنهای است که در سال 82 که آمریکا دوطرف ایران را اشغال نظامی کرده بود به جای آنکه عقب بنشنید سیاستهایی را اتخاذ کرد که آمریکا مجبور به فرار از عراق شود.»
این جوان چپگرای لندننشین سال 98 نیز در صفحه خود در دفاع از سردار سلیمانی نوشت:«قاسم سلیمانی نماد اقتدار سخت و نظامی ایران در دنیاست. باید مستند اخیر جین کوربین در بیبیسی دو (شبکه داخلی کشور بریتانیا) را ببینی تا بفهمی غرب چگونه از نام او وحشت دارد، اما برخلاف ژنرالهای آنها، زبان سلیمانی گاه از یک هنرمند نرمتر وعاطفیتر است. در بسیاری از سخنرانیها صدایش چنان شکننده میشود و روی مرز باریک بغض راه میرود که میترسی هرلحظه بشکند و قطع شود و فرو بریزد و اغلب هم میشکند و قطع میشود و فرو میریزد.... نام قاسم سلیمانی در تاریخ ایران و منطقه خواهد ماند: فرماندهی با نبوغ توأمان نظامی و عاطفی.»
«علیز» با این مواضع به ناگهان تبدیل یه یک چهره محبوب اصولگرایان و نیروهای موسوم به ارزشی شد، به گونهای که در برنامههای زنده شبکه افق که توسط نیروهای متعلق به این طیف اداره میشود، حضور مییافت که نشاندهنده اعتماد این بخش از نظام به وی بوده است. اما به نظر میرسد که این ماه عسل به پایان رسیده و مواضع اخیر او دیگر به مذاق فعالان رسانهای اصولگرا خوش نمیآید و اختلافاتی میان آنها به وجود آمده است.
یامینپور به عنوان دعوت کننده علیزاده به برنامههای شبکه افق ظاهرا مورد انتقاد دوستان خود در جناح اصولگرا قرار گرفته است. درتوئیتی خطاب به علیزاده نوشت: «پروژه ما در شبکه افق برقراری گفت وگو میان انقلاب اسلامی با دیگران بود، از جمله چپهای سکولاری مثل شما. اعتراف میکنم پروژه شکست خورد. به من میگویند اعلام برائت کن! انگار که من در ولایت شما بودهام. میگویند تو حمایتش کردی در حالی که من از امکان گفتوگو حمایت کردم.»
علیزاده در توئیتی که گفته میشود واکنش به حرفهای یامینپور است نوشته: «پروژه عظیم و شکستناپذیری در جریان است که منیت و اسم و اعتبار من و شما و پروژهسازی این و آن محفل و قرارگاه خود-انقلابی-پندار مقابلش خرد و ناچیزست. پروژهای که چشم مظلومان از مراکش تا بنگلادش به آن است. پروژهی اخراج امپریالیسم از منطقه و نابودی آپارتاید اسراییل.»
علیزاده به یامینپور پاسخ داد: «فعالان رسانهای باید به امنیت ملی وفادار باشند، اما دفاع از امنیت ملی نیازمند آزادی عمل رسانهای است. بگذارید فعالان و چهرههای رسانهای کار رسانهایشان را بکنند. آنها را به انقیاد خود و نگاه امنیت-اندیش خود در نیاورید.»
این تحلیلگر سیاسی که با نزدیکی به مواضع جمهوری اسلامی، تریبونهای خود را در خارج از کشور از دست داده بود، اکنون از سوی دوستان داخلی خود نیز طرد شده و فعلا مصداق از اینجا رانده و از آنجا مانده است.