توانمندسازی نهادهای مدنی، راه کمک به کودکان کار
الهام اکوان (روانشناس کودک)«کودک کار» کودکی است که به یکی از اشکال کار «سبک / سخت» و «داوطلبانه / اجباری» جهت کسب درآمد و نه کسب توانمندی اشتغال دارد. منظور از «کار کودک» درگیر کردن کودکان در آن دسته از فعالیتهای اقتصادی است که مانع تحصیل، آموزش و برخورداری آنان از امکانات اولیه رشد فردی و اجتماعیشان میشود و با آسیب و بهرهکشی همراه است.
وضعیت فعلی کودکان کار این مساله را روشن میکند که مشکلاتی مثل فقر، حاشیهنشینی، تبعیض، اعتیاد والدین، جدایی پدر و مادر و دیگر مشکلات موجود در سطح جامعه، باعث عقب ماندگی اقتصادی و اجتماعی بعضی از کودکان از همسالان خود شده و برخی از کودکان از امکان ادامه زندگی متوسط و معمول بازبمانند تا ناچار شوند در حاشیه شهرهای بزرگ و مکانهای نامناسب به بدترین شکل به زندگی بپردازند. نوع زندگی آنها خودشان را در مرحله اول و جامعه را به جهت اینکه باید از توان و پتانسیلشان بهرهمند شوند دچار آسیبهای جدی میکند.
به نظر میرسد دیگر ما با چیزی مواجه هستیم که توان کنترل یا از بین بردن ریشهای آن را نداریم، بنابراین باید راهکار را به سمت دیگری هدایت کنیم. دولتهای مختلف هم در این چند دهه برنامه خاصی برای سروسامان دادن به این معضل ریشهای نداشتهاند و آنطور که از کارکرد گذشته پیداست آینده حتی اندک امیدبخشی هم در این مورد وجود ندارد.
در این مورد باید به حرکتهای داوطلبانه و انسان دوستانه مردمی چشم داشت که در کشور ما خوشبختانه از این دست موارد به شکل خودجوش وجود دارد و تنها باید به نوعی سامان یابند و سازماندهی شوند که بیشترین بهرهبری را بتوان از انگیزه و توانشان به دست آورد. سازمانهاي مردمنهاد میتوانند با شناخت مشکلاتی که برای به راه افتادن حرکتهای جمعی امدادی و کمکهای نامنسجم شهروندان وجود دارد، در پی برطرف کردن این موانع برآمده و از طرفی با ساماندهی نیروهای مردمی زمینه را برای کمک ریشهای و مداوم به کودکان کار فراهم کنند.
مددکاران اجتماعی هم میتوانند در کنار سازمانهای مردمی در این زمینه به پشتیبانی کودکان محروم و گرفتار در حاشیهها و بزرگراهها بشتابند و با دانش خود آنها را از گرفتاری بیشتر نجات دهند. به همین دلیل آشنایی جامعه مددکاری با رویکردهای تازه بهداشتی و ایمنی میتواند از نظر روانی و جسمی کمک موثری به کودکان کار کند. طبقهبندی این برنامهها و برگزاری برنامههای آموزشی برای داوطلبان مختلف این امکان را فراهم میکند که طیف زیادی از مشکلات زیر ذرهبین قرار گرفته و به خوبی دیده شوند تا با شناسایی آنها، برای رفعشان توسط همین گروههای آموزش دیده مردمی اقدام کرد. دولتها هم اگر در این مسیر از تجربه ناموفق خود و مانعتراشی بر سر راه سازمانهای مردمی و نیروهای داوطلب دست بردارند، کمک قابل توجهی انجام دادهاند.
وضعیت فعلی کودکان کار این مساله را روشن میکند که مشکلاتی مثل فقر، حاشیهنشینی، تبعیض، اعتیاد والدین، جدایی پدر و مادر و دیگر مشکلات موجود در سطح جامعه، باعث عقب ماندگی اقتصادی و اجتماعی بعضی از کودکان از همسالان خود شده و برخی از کودکان از امکان ادامه زندگی متوسط و معمول بازبمانند تا ناچار شوند در حاشیه شهرهای بزرگ و مکانهای نامناسب به بدترین شکل به زندگی بپردازند. نوع زندگی آنها خودشان را در مرحله اول و جامعه را به جهت اینکه باید از توان و پتانسیلشان بهرهمند شوند دچار آسیبهای جدی میکند.
به نظر میرسد دیگر ما با چیزی مواجه هستیم که توان کنترل یا از بین بردن ریشهای آن را نداریم، بنابراین باید راهکار را به سمت دیگری هدایت کنیم. دولتهای مختلف هم در این چند دهه برنامه خاصی برای سروسامان دادن به این معضل ریشهای نداشتهاند و آنطور که از کارکرد گذشته پیداست آینده حتی اندک امیدبخشی هم در این مورد وجود ندارد.
در این مورد باید به حرکتهای داوطلبانه و انسان دوستانه مردمی چشم داشت که در کشور ما خوشبختانه از این دست موارد به شکل خودجوش وجود دارد و تنها باید به نوعی سامان یابند و سازماندهی شوند که بیشترین بهرهبری را بتوان از انگیزه و توانشان به دست آورد. سازمانهاي مردمنهاد میتوانند با شناخت مشکلاتی که برای به راه افتادن حرکتهای جمعی امدادی و کمکهای نامنسجم شهروندان وجود دارد، در پی برطرف کردن این موانع برآمده و از طرفی با ساماندهی نیروهای مردمی زمینه را برای کمک ریشهای و مداوم به کودکان کار فراهم کنند.
مددکاران اجتماعی هم میتوانند در کنار سازمانهای مردمی در این زمینه به پشتیبانی کودکان محروم و گرفتار در حاشیهها و بزرگراهها بشتابند و با دانش خود آنها را از گرفتاری بیشتر نجات دهند. به همین دلیل آشنایی جامعه مددکاری با رویکردهای تازه بهداشتی و ایمنی میتواند از نظر روانی و جسمی کمک موثری به کودکان کار کند. طبقهبندی این برنامهها و برگزاری برنامههای آموزشی برای داوطلبان مختلف این امکان را فراهم میکند که طیف زیادی از مشکلات زیر ذرهبین قرار گرفته و به خوبی دیده شوند تا با شناسایی آنها، برای رفعشان توسط همین گروههای آموزش دیده مردمی اقدام کرد. دولتها هم اگر در این مسیر از تجربه ناموفق خود و مانعتراشی بر سر راه سازمانهای مردمی و نیروهای داوطلب دست بردارند، کمک قابل توجهی انجام دادهاند.