پزشک جمهور برای ایران
رضا صادقیان( روزنامه‌نگار)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2453
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


ربط و نسبت «خرد» و «توسعه»

ابوذر شریعتی (پژوهشگر)
خرد توسعه یعنی چه؟ آیا خرد توسعه به معنای عاقلانه برخورد کردن است؟ اگر این طور باشد که خب این را همه می‌دانند و مطلب نویی نیست، آیا به معنای راهی معقول در پیش گرفتن است؟ که اگر این چنین باشد، باز هم طرح و حتی ادعای تازه‌ای هم نیست و حتی نادان‌ترین افراد هم ادعای معقول بودن و راهی معقول در پیش گرفتن را می‌کنند. از همین مقدمه کوتاه، روشن می‌شود که «خرد توسعه» نوع و نحوه خاصی از خرد در معنای عام و کلی آن است.
در آغاز تمدن غرب و سازمان یافتن آن، نظام جدیدی شکل گرفت که مؤلفات و مقومات نظام قدیم را به بالکل به هم زد، معرفت و اندیشه گذشته را تغییر داد و به تعبیر ارنست گرنر، نقشه معرفت را دگرگون ساخت و از آن پس دیگر در تعریف انسان «انسان، حیوان ناطق است» یا «انسان یعنی حیوان ناطق» گفته نشد، بلکه انسان به موجودی «فهمنده»، «خود-فرمان-فرما»، «مطالبه‌گر» و «استدلال‌محور» تفسیر شد، یعنی دقیقا بر خلاف انسان گذشته «تکلیف-مدار و مطیع». انسان جدید، موجودی‌ست که بر روی پای خود می‌ایستد و با همین اندیشه و عقل خود-بنیاد و تکیه بر اراده خویشتن، جهان جدید را می‌سازد.
انسان جدید؛ برخلاف انسان جهان سنت که گمان می‌کرد معرفت، مطابقت گزاره‌های ذهنی است با اعیان و چیزها در عالم خارج (یعنی ولایت چيزها بر ذهن و سوژه) در مقام سوژه‌ای برآمد که بر ابژه‌ها، چیزها و اعیان ولایت دارد، و هر چیزی می‌بایست خود را با قالب‌های ذهنی او تطبیق دهد (تطبیق ابژه با سوژه). او هم اکنون واهب‌الصوری‌ست که به اعیان و جهان صورت می‌بخشد. بشر جدید با این اراده و عقل جدید و با این تعریف جدید از خود و جهان و ... علمی را طراحی می‌کند که جهان را تغییر می‌دهد. علم قدیم، تغییردهنده جهان نبود، علم جدید اما جهان را زیر و رو می‌کند. علم جدید در راه شعار بیکن متفکری می‌رود که می‌گفت: «علم می‌بایست در خدمت قدرت انسان باشد و نه در خدمت معنویت و ...» و در همین راستا، تحقق‌بخش اراده آدمی می‌شود.
علم جدیدی که جهان را تغییر می‌دهد، «خردی» دارد، یعنی پشتوانه غنی فلسفی‌ای در پس و پشت معرفت جدید و انسان جدید و جهان جدید نهفته است. خردی خاص که پیش‌برنده‌ی علم جدید، اعم از فیزیک و شیمی و غیره و حتی تکنولوژی‌ است و این «خرد خاص» است که علم جدید را هماهنگ کرده و با برنامه‌ریزی دقیق، جهان تجدد را با طرح کلی و بدیع خود، هم‌آوا کرده و هماهنگی خاص و ساختار هماهنگ‌ساز هم‌آوارکن دگرگون‌کننده را رقم می‌زند. هر جا که این خرد، یعنی خرد توسعه، حاضر بوده، توسعه هم بوده است و هر جا غایب بوده، طبق گواهی تجربه و تاریخ، هیچ توسعه‌ای هم نبوده است، چرا که نمی‌توان با تک‌رأیی و تفرعن از راه تاریخ عقب‌نشینی کرد. راه تاریخ، راه خانه عمه صغرا و خاله کبرا نیست که تصمیم بر شب‌نشینی گرفته و یا از منصرف شد! مارکس و دیگران به خوبی نشان داده‌اند که هیچ عقب‌گردی در راه تاریخ وجود ندارد. بله، می‌شود جاهلانه از آن غفلت کرد و مشغول مردابی شد و به قهقرا رفت، اما بازگشت؛ به هیچ وجه.
راه و چاره‌ای جز پیروی از همین خرد توسعه وجود ندارد، زیرا این خرد توسعه، چنانچه گذشت، «هماهنگ‌ساز» است، «برنامه‌ساز» است که البته تا هماهنگی و یکپارچگی بین علوم به وجود نیاید و نظم و نظامی خاص تولید نشود، هیچ‌گونه پیشرفت و توسعه‌ای هم به‌وجود نخواهد آمد. اما ما خواه‌ناخواه وارد این راه شده‌ایم، باید بپذیریم، بپذیریم که «تجدد» نظمی‌ست که علم دارد، فرهنگ دارد، اقتصاد و مدیریت دارد، و این‌ها هر یک در نظمِ جدید، شأنی خاص و مهم دارند که می‌بایست هماهنگ و متناسب با یکدیگر عمل کنند (گزینش کردن و یکی را برگزیدن و دیگری را پس زدن، نه تنها موجب توسعه و ترقی نمی‌شود، بل به طوری مضاعف، باعث عقب‌گرد و انحطاط نیز می‌شود). اگر کسی بگوید اصلا کاری به غرب ندارد و اساس غرب را غروب حق و نفسانیت و لاابالی‌گری مطلق و گمراهی و ضلالت می‌داند، در آن صورت، اگر فردا روزی، مدعی دانشگاه و تربیت و مدرسه و مدیریت و علم و تکنیک و تکنولوژی شد، باید به او تذکر داد که؛ بسیار خب این‌ها را چطور و چگونه می‌خواهی به دست آوری؟ اگر مدرسه و دانشگاه و مدیریت و صنعت می‌خواهی، اگر اقتصاد می‌خواهی، اگر کشاورزی مناسب می‌خواهی و... این‌ها همه از غرب آمده است و این‌ها همه غربی است. گزیر و گریزی از پذیرش آن نیست، چنانچه پذیرش آن نیز به معنای گمراهی و تباهی و ذلت و ذیل سایه دیگری رفتن و... نیست. باری، اگر غرب‌زدگی ناپسند است، غرب‌ستیزی و ارائه تصویری کاریکاتوروار از آن نیز به همان میزان ناپسند است.