اندرز به سلاطین لابهلای متون
جهانگیر ایزدپناه (فعال اجتماعی)سعدی به سلاطین اندرز میدهد که عدل و انصاف، ایمان به خدا و الطافش داشته و به فکر آخرت باشند و ائمه دین و علما را گرامی داند و حرمت کنند و با صواب دید ایشان عمل نمایند، سلطنتشان تابع شریعت باشد نه باالعکس،به فکر عمران آبادی مساجد و خانقاه، پل و آب آشامیدنی مردم و دیگر مایحتاج مردم باشند.
به خدمتکاران قدیم که پیر و ناتوان گشتهاند و همچنین یتیمان و بیوه زنان و... نظر لطف مبذول دارد و آثار خیر پادشاهان قدیم تر از خود را پاس دارد و تخریب و بی احترامی نکند و فاسقان و فاجران را میدان ندهد.یک نکته مهم که لازم به یادآوری است با نگاهی به نصایح سعدی درمییابیم که خیلی از نقصانها و عیوبی را که برمیشمرد و سلاطین و حاکمان را از آنها برحذر میداشت و منع میکرد به شکلی جدید در جوامع امروزین هم مطرحند و کمابیش این کاستیها و نقایض و بیماری های موجوداند اما آنچه که تغییر کرده و با نصایح الملوک متفاوت است این است که روشنفکران دیگر مجبور نیستند چشم امید به قبول نصایح از سوی فرادستیها داشته و در انتظار لطف و توجه و بخشش حاکمان بنشینند.روش کار روشنفکران بهگونهای دیگری است و اینجاست که بحث تفاوت نحوه عمل روشنفکران با نصایح الملوک نویسی مطرح میشود.چه نصیحت الملوک غزالی و سعدی و چه سیاستنامه خواجه نظام الملک و چه قواعد السلاطین از عبدالحسیب(محمدعاملی)و چه اخلاق ناصری خواجه نصیر و رساله سیاسیه عیدالبهاء اینها علیرغم فاصلههای زمانیشان دارای اشتراکاتی هستند و هر یک سبک یا زبان ویژهای دارند که میتوان گفت از دیدگاه آنها سرچشمه میگیرد اما دارای دیدگاه مشترک یا همسانی و همانندی در پیروی از سنت پند و اندرزنویسی است زیرا برای شاهان قدرت کاریزماتیکی قائلند و دین و سیاست را مکمل همدیگر میپندارند.زبان ویژه پند نویسی با دیگر متون از قبیل تاریخ، حکایت، فلسفه و مناجات و عاشقانه ها و سفرنامه ها متفاوت است و در واقع آداب و روش حکومت مداری را در بردارد.با نگاهی به زمانه پندنامهها درمییابیم که برخی از این پندنامهها از سوی ایرانیان برای سلاطین و حاکمانی نوشتهاند که یا در سنین پایین سکان قدرت یا سلطانی را به عهده گرفتهاند یا برای فرزندانشان ضرورت آموزش آیین کشورداری را حس میکردند.
گاهی هم برای مهاجمینی که بر سرنوشت ایران حاکم میشدند سیاستنامه و پندنامه نوشته می شد، نظیر سیاستنامه یا سیرالملوک خواجه نظام الملک که برای ملک شاه سلجوقی و نصیحت الملوک غزالی برای سلطان سنجر سلجوقی نوشته شدند.