صدای خواننده غیرمجاز در تیتراژ قسمتهای پایانی بچه مهندس 3 پخش شد
«ای ایران» از لسآنجلس تا تهران
همدلی| سارا حیدرنژاد| «ای ایران» تصنیفی است قدیمی که در طول سالها به خاطر وجوه ملودیک، کلام و البته خوانش ویژه آوازخوانش بدل به سرودی ملی شده است. در این اثر ماندگار، زندهیاد روحالله خالقی به عنوان آهنگساز حضور داشته، روانشاد حسین گلگلاب شعر را سروده و غلامحسین بنان خاطرهانگیزترین و مشهورترین خوانش را ارائه داده است. اینکه بخواهیم درباره کپیرایت و رعایت حقوق مولفین و مصنفین حرف بزنیم، لااقل در روزنامه همدلی به موضوعی تکراری و شاید ملالآور بدل شده است. پیش از این، درباره برداشت واحد بازرگانی صدا و سیما از این سرود برای ساخت تبلیغ آبلیموی رونمایی شده از سوی یکی از برندهای معروف تولید مواد غذایی نوشتیم؛ آبلیمویی صددرصد طبیعی!؛ در این باره که به چه قیمتی به خاطرات چند نسل از ایرانیان خدشه وارد میکنند. از استفادههای ناصواب از آثاری نوستالژیک همچون «ای ایران» که بگذریم، در طول سالهای گذشته بهرهگیری از این سرود در پایانبندی بسیاری از برنامههای تولید شده از سوی رسانه ملی با هدف جلوگیری از نابودی یک پروژه، به اتفاقی تکراری بدل شده است. «بچه مهندس سه» هم یکی از سریالهای دنبالهدار رسانه ملی است که با دغدغهای جالب در فصل اول آغاز شد، اما هرقدر جلوتر رفت، نشان داد که به سمت دره نابودی شیرجه زده است. در این مجال، فرصت مناسبی برای ارائه نقدی همهجانبه و البته منصفانه در اختیار نیست، اما شاید بشود با دو سه جمله روزنهای گشود برای بررسی افتضاحی به نام «بچه مهندس سه» و فرصت گرفت تا در روزهای بعد با جزئیات به این سریال بپردازیم. آغاز این فصل از این سریال سهگانه (که البته امیدواریم چهارمین فصلش ساخته نشود و شاید دقایقی دلانگیز از این مجموعه که از فصل نخستش در ذهن مخاطب باقی مانده، به سمت ویرانی نرود)، با تلاش سه دانشجوی نخبه که در دانشگاه صنعتی شریف درس میخوانند، برای خروج از کشور و ادامه تحصیل در یکی از دانشگاههای ایالات متحده امریکا همراه بود. جواد جوادی کاراکتر اصلی هر سه فصل از این سریال، معشوقه نوجوانش را از سالها قبل در ذهن داشت و رویای رسیدن به او را هر شب و روز تکرار میکرد. زیر سوال بردن کسانی که به دلایل مشخص نتوانستند داخل ایران تواناییها و تخصصشان را بروز بدهند، تکیهگاه اصلی این سری از بچه مهندس در همه قسمتها بود. شخصیتپردازیهای ناقص که شاید تا رسیدن به تیپ هم فاصله زیادی داشتند، در کنار داستانی آبکی به کسانی که میتوانستند در ادامه دو فصل قبلی به مخاطبان پروپا قرص این سریال بدل شوند، مجال نداد و همین شرایط باعث شد تا در قسمتهای پایانی تیم سازنده «بچه مهندس» دوباره دست به دامان پرچم سه رنگ ایران و توضیح معنا و مفهوم هر رنگ در این پرچم و پخش سرود «ای ایران» شود. البته این سناریو، همانطور که میدانید، یک ماجرای تکراری است، اما نکته جالب درباره آن استفاده از ورژن بازخوانی شده این سرود از سوی لیلا فروهر و گروه بویز بود. البته میشود این بهرهگیری را یک اشتباه و اتفاق تصادفی به حساب آورد، هرچند به نظر عاقلانه نمیرسد. این را هم بگوییم که شاید خیلیها با استفاده از این خوانش در این سریال و به طور کل در صدا و سیما مشکلی نداشته باشند، اما مسئله از آنجایی شروع میشود که تکلیف نهادهای مختلف با چنین آثاری به شکلی دقیق معلوم نیست. چند روز قبل سیدشهابالدین طباطبایی مدیر کل حوزه هنری خوزستان به خاطر عیان کردن علاقهمندیاش به صدای معین و البته معرفی او به عنوان یک خواننده خوشصدا در یک لایو اینستاگرامی از مسئولیتش کنار گذاشته میشود و حالا در دو سه قسمت پایانی یک سریال که روزی دو سه بار هم تکرارش را پخش میکردند، بانوی آوازخوان در کنار گروه بویز که آنها را با قطعه معروف دختر احمدآباد میشناسیم، برایمان «ای ایران» میخواند. خوب است مسئولین محترم و خدمتگزار واحد ممیزی یا همان سانسور در شبکه دو و بهطورکلی صداوسیمای ملی بگویند با چه تخصصی بر صندلی مسئولیت تکیه زدهاند و مسئول مونتاژ و تدوین دو سه قسمت پایانی سریال «بچه مهندس سه» هم به مردم توضیح بدهد چرا از این ورژن از سرود «ای ایران» استفاده کردهاند؟ چون مثلا قشنگتر از بقیه خواندهاند یا برای شیطنت یا چون فکر کرده کسی متوجه نمیشود آن هم در دورهای که یک جستوجوی ساده در اینترنت میتواند پته هر کسی را روی آب بریزد.