وقایعالاتفاقیه در بهارستان
بهارستان و سالی که نکوست
محمدرضا کدیور (پژوهشگر)مجلس یازدهم شروع به کار کرد. این مجلس در همین روزهای آغازین و حتی پیش از شروع به کار، حواشی پررنگی را تجربه کرده است، که برخی از آنها را مرور میکنیم:
۱. در واپسین روزهای باقیمانده به انتخاب رئیس مجلس، مصطفی میرسلیم که خود را آماده نشستن بر روی صندلی ریاست میکرد، پرده از یک فساد مالی برداشت. وی اذعان کرد: «برای پسگرفتن یک طرح تحقیق و تفحص، ۶۵ میلیارد تومان به یک رئیس کمیسیون مجلس پرداخت شده است.» گویا برای برخی، پیبردن به نام رشوهدهنده و رشوهگیرنده، کار دشواری نبود.
اگر ادعای میرسلیم درست باشد، دو پرسش مطرح میشود: اول اینکه چرا فرد مورد نظر از فیلتر تنگ تایید صلاحیت عبور کرده است؟ دوم اینکه چرا میرسلیم در این مقطع زمانی، موضوع را عنوان کرده است، در حالی که فرصت برای آشکارسازی و پیگیری موضوع را از مدتها قبل داشته است؟
اما اگر ادعای میرسلیم کذب است و سخن او اتهامی بیش نیست، چرا به جرم تشویش اذهان عمومی و خدشه وارد کردن بر اعتماد مردم، به دادگاه فرا خوانده نمیشود؟ سخنان وی اگر دروغ باشد، مصداق تضعیف نظام نیست؟ چه نهادی باید او را به پاسخگویی ملزم کند؟
2. سخنگوی هیئت رئیسه مجلس دهم اعلام کرد، ۸ نفر از نمایندگان راهیافته به مجلس یازدهم، دارای مدرک مخدوش هستند. سوال این است که آن دستگاه عریض و طویل نظارتی، پیش از انتخابات برای تأیید صلاحیت کاندیداها چه مکانیزمی داشته و عملکرد آن چگونه بوده است؟
3. احمد جنتی دبیر شورای نگهبان، از نمایندگان فعلی درخواست کرد «از نمایندگان پیشین درس بگیرند و توجه کنند که چه کردند که چنین اتفاقی برایشان افتاد.» مشخص نیست که این عبارت از باب امر به معروف و نهی از منکر است، یا تهدیدی برای کنترل نمایندگان؟! اساسا نمایندگان جدید، در چه حوزههایی باید درس بگیرند تا در دورههای آتی، مورد لطف شورای نگهبان قرار گیرند و مجدداً امکان بختآزمایی جهت حضور در مجلس را داشته باشند؟
4. نماینده رفسنجان، پیشنهاد ختم روزانه قرآن از سوی نمایندگان مجلس یازدهم را داده است. جز این بیت حافظ چیزی نمیتوان گفت: «حافظا میخور و رندی کن و خوش باش ولی/ دام تزویر مکن چون دگران قرآن را».
5. رئیس اسبق خبرگزاری فارس که به مجلس یازدهم راه یافته است، با انتشار تصویری نوشت: «رئیس مجلس در سلف سرویس مجلس! فکرش را میکردید یک روز...». در آستانه سالروز ارتحال بنیانگذار فقید انقلاب اسلامی، خوب است سوال شود، چرا چنین راهی را رفتهایم که امری اینچنین پیش پا افتاده، موجبات ذوقزدگی برخی را فراهم کرده است؟
6. با انتخاب محمدباقر قالیباف به عنوان رئیس مجلس، این موضوع مطرح میشود که چرا شفافسازی در مورد پروندههای قالیباف در دوران حضور ۱۲ساله وی در شهرداری تهران، همچنان مسکوت مانده است و اساساً چرا هیچ عزمی برای شفافسازی و اثبات یا رفع اتهامات وجود ندارد؟
7. رئیس مجلس در حالی به کشتهشدن یک سیاهپوست توسط پلیس آمریکا واکنش نشان داد که همچنان نام او با واژه «حمله گازانبری» در ذهن مردم ایران جایگاه ویژهای دارد.
8. خضریان از نمایندگان مجلس یازدهم ادعا کرد، برای حضور در مراسم افتتاحیه مجلس، برای آن که مردمی که به او رای دادهاند را فراموش نسازد، با مترو به بهارستان رفته است. وی خیلی بدشانسی آورد که کذببودن سخنش به راحتی آشکار شد؛ از قضا آن روز ایستگاه بهارستان تعطیل بوده است. ایشان برای دفعات آتی شاید به زیرکی و هوش بیشتری نیاز داشته باشد!
متأسفانه هزینه برخی دروغها و گزافهگوییها، بسیار پایین آمده است. تأسفبار فقط از این جهت نیست که برخوردی از سوی نهادی مسئول صورت نمیگیرد، بلکه حساسیت جامعه نیز نسبت به این مسأله شایع و فراگیر، بسیار کاهش یافته است. ریشهیابی برای یافتن دلایل این حس انفعال در برابر سخنانی که امکان تشخیص کذببودنشان کار دشواری هم نیست، ضروری مینماید.
۱. در واپسین روزهای باقیمانده به انتخاب رئیس مجلس، مصطفی میرسلیم که خود را آماده نشستن بر روی صندلی ریاست میکرد، پرده از یک فساد مالی برداشت. وی اذعان کرد: «برای پسگرفتن یک طرح تحقیق و تفحص، ۶۵ میلیارد تومان به یک رئیس کمیسیون مجلس پرداخت شده است.» گویا برای برخی، پیبردن به نام رشوهدهنده و رشوهگیرنده، کار دشواری نبود.
اگر ادعای میرسلیم درست باشد، دو پرسش مطرح میشود: اول اینکه چرا فرد مورد نظر از فیلتر تنگ تایید صلاحیت عبور کرده است؟ دوم اینکه چرا میرسلیم در این مقطع زمانی، موضوع را عنوان کرده است، در حالی که فرصت برای آشکارسازی و پیگیری موضوع را از مدتها قبل داشته است؟
اما اگر ادعای میرسلیم کذب است و سخن او اتهامی بیش نیست، چرا به جرم تشویش اذهان عمومی و خدشه وارد کردن بر اعتماد مردم، به دادگاه فرا خوانده نمیشود؟ سخنان وی اگر دروغ باشد، مصداق تضعیف نظام نیست؟ چه نهادی باید او را به پاسخگویی ملزم کند؟
2. سخنگوی هیئت رئیسه مجلس دهم اعلام کرد، ۸ نفر از نمایندگان راهیافته به مجلس یازدهم، دارای مدرک مخدوش هستند. سوال این است که آن دستگاه عریض و طویل نظارتی، پیش از انتخابات برای تأیید صلاحیت کاندیداها چه مکانیزمی داشته و عملکرد آن چگونه بوده است؟
3. احمد جنتی دبیر شورای نگهبان، از نمایندگان فعلی درخواست کرد «از نمایندگان پیشین درس بگیرند و توجه کنند که چه کردند که چنین اتفاقی برایشان افتاد.» مشخص نیست که این عبارت از باب امر به معروف و نهی از منکر است، یا تهدیدی برای کنترل نمایندگان؟! اساسا نمایندگان جدید، در چه حوزههایی باید درس بگیرند تا در دورههای آتی، مورد لطف شورای نگهبان قرار گیرند و مجدداً امکان بختآزمایی جهت حضور در مجلس را داشته باشند؟
4. نماینده رفسنجان، پیشنهاد ختم روزانه قرآن از سوی نمایندگان مجلس یازدهم را داده است. جز این بیت حافظ چیزی نمیتوان گفت: «حافظا میخور و رندی کن و خوش باش ولی/ دام تزویر مکن چون دگران قرآن را».
5. رئیس اسبق خبرگزاری فارس که به مجلس یازدهم راه یافته است، با انتشار تصویری نوشت: «رئیس مجلس در سلف سرویس مجلس! فکرش را میکردید یک روز...». در آستانه سالروز ارتحال بنیانگذار فقید انقلاب اسلامی، خوب است سوال شود، چرا چنین راهی را رفتهایم که امری اینچنین پیش پا افتاده، موجبات ذوقزدگی برخی را فراهم کرده است؟
6. با انتخاب محمدباقر قالیباف به عنوان رئیس مجلس، این موضوع مطرح میشود که چرا شفافسازی در مورد پروندههای قالیباف در دوران حضور ۱۲ساله وی در شهرداری تهران، همچنان مسکوت مانده است و اساساً چرا هیچ عزمی برای شفافسازی و اثبات یا رفع اتهامات وجود ندارد؟
7. رئیس مجلس در حالی به کشتهشدن یک سیاهپوست توسط پلیس آمریکا واکنش نشان داد که همچنان نام او با واژه «حمله گازانبری» در ذهن مردم ایران جایگاه ویژهای دارد.
8. خضریان از نمایندگان مجلس یازدهم ادعا کرد، برای حضور در مراسم افتتاحیه مجلس، برای آن که مردمی که به او رای دادهاند را فراموش نسازد، با مترو به بهارستان رفته است. وی خیلی بدشانسی آورد که کذببودن سخنش به راحتی آشکار شد؛ از قضا آن روز ایستگاه بهارستان تعطیل بوده است. ایشان برای دفعات آتی شاید به زیرکی و هوش بیشتری نیاز داشته باشد!
متأسفانه هزینه برخی دروغها و گزافهگوییها، بسیار پایین آمده است. تأسفبار فقط از این جهت نیست که برخوردی از سوی نهادی مسئول صورت نمیگیرد، بلکه حساسیت جامعه نیز نسبت به این مسأله شایع و فراگیر، بسیار کاهش یافته است. ریشهیابی برای یافتن دلایل این حس انفعال در برابر سخنانی که امکان تشخیص کذببودنشان کار دشواری هم نیست، ضروری مینماید.