نگاهی به زندگی و فعالیتهای «محمود علمی» به بهانه درگذشتش
مردی که حافظه صنعت نشر بود
همدلی|علی نامجو: انتشارات «جاویدان» را بنا کرده بود. خاندانش همه در عرصه چاپ و نشر کار میکردند. در دوره ناصرالدینشاه قاجار میرزا علیاکبر خان، جد خاندان علمی در خوانسار کتابفروش بود. سالها بعد پسرش محمد اسماعیل علمی، چاپخانه «علمی» را در تهران راه انداخت. ۵ پسر و نوههای او از آن زمان در عرصه نشر فعالیت دارند و حدود ۴۰ موسسه انتشاراتی را اداره میکنند. البته پایان فعالیت در این حوزه برای همه اعضای این خانواده خوش نبود، برای مثال عبدالرحیم جعفری که بنیانگذار موسسه انتشاراتی «امیرکبیر» بود، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، مدتی به زندان افتاد تا سرانجام سال ۱۳۶۲ صلحنامهای را برای مصادره یکسوم اموالش امضا کرد، اما در عمل همه اموالش را مصادره کردند و سازمان تبلیغات اسلامی موسسه انتشاراتی امیرکبیر را بهدست گرفت.
شاعری با شغل اجدادی نشر
محمود علمی شاعر بود. کارش را از سال ۱۳۲۵ در عرصه کتاب آغاز کرده بود، منتها در کنار پدرش و در چاپخانه علمی. خودش گفته بود: «بیستودو سالم بود که رسماً وارد کار کتاب شدم. همراه با پدرم مغازهای گرفتیم در بازار بینالحرمین که هنوز هم آن را داریم. کتابهای چاپخانه پدرم را قدری جمعوجور کردیم و برای شروع کار کتابفروشی مجموعهای به راه انداختم. در کوچه خدابندهلو در خیابان ناصرخسرو هم منزلی گرفتیم و آن را تبدیل کردیم به چاپخانه و بهاینترتیب چاپ و نشر کتاب برای من رسماً و با تجربهای که نزد پدرم یاد گرفته بودم، از همان زمان آغاز شد.» او بانام مستعار «م.درویش» دیوانهای شاعران زیادی را تصحیح کرد، بر آنها حاشیه نوشت و چاپشان کرد. سیوشش ساله بود که انتشارات «جاویدان» را تأسیس کرد. او در این انتشارات آثار چهرههای نامداری ازجمله جلال آلاحمد، علیمحمد افغانی، ابوالقاسم انجوی شیرازی، صادق هدایت، فریدون توللی، ابوالقاسم پاینده، ابراهیم خواجهنوری، باقر عاقلی، محمدابراهیم باستانی پاریزی، ابوالقاسم پاینده، محمدعلی جمالزاده، صادق چوبک، علی دشتی، اسماعیل رائین، عبدالحسین زرینکوب، بزرگ علوی، ابوالقاسم انجوی شیرازی و بسیاری دیگر را منتشر کرد. اما شاید جالب باشد که بدانید اولین کتاب منتشرشده از سوی محمود علمی «کلیات سعدی» به تصحیح محمدعلی فروغی بود که اولین بار بروخیم و بار دوم شرکت تضامنی علمی آن را روانه بازار کتاب کرده بودند.
ترجمه قرآن ثواب دارد
ورق زدن دفتر خاطرات محمود علمی همچون دیگر پیشکسوتان عرصه چاپ و نشر نکات جالبتوجهی را در خود دارد و میتواند تفاوت دوران اوج فعالیت در عرصه چاپ و نشر با عصر حاضر در این صنعت را به خوبی نشان دهد. مثلاً اینکه کسی همچون مهدی الهی قمشهای برای ترجمه قرآن از ناشران حقالزحمهای دریافت نمیکرد. محمود علمی در یکی از گفتوگوهایش دراینباره توضیح داده بود: مرحوم مهدی الهی قمشهای پیشنهاد چاپ قرآنی را داد که سلیس و روان ترجمهاش کرده بود. ما هم آن قرآن را چاپ کردیم. جالب اینکه حقالتالیفی برای ترجمه آن قرآن دریافت نکرد. اصلاً او هیچوقت حقالتالیفی برای چاپ قرآن نمیگرفت، چون میگفت این کار را برای ثوابش انجام میدهد.
از جدایی تا «بینوایان»
اختلاف میان خاندان علمی و عبدالرحیم جعفری (تقی جعفری) هم یکی از نکاتی است که نه تنها با مرور خاطرات محمود علمی، که با رجوع به زندگینامه تقی جعفری هم قابل دریافت است. همانطور که میدانید جعفری داماد خانواده علمی بود و سالها در چاپخانه آنها کار میکرد. اختلافنظر او با علیاکبر علمی هم احتمالاً برای دنبال کنندگان تاریخ چاپ و نشر موضوع آشنایی است. اصلاً همین اختلاف هم درنهایت باعث شد تا او از خانواده علمی جدا شود و انتشارات «امیرکبیر» را راهاندازی کند. محمود علمی خاطرهای را درباره ماجرای چاپ کتاب «بینوایان» ویکتور هوگو با ترجمه حسینقلی مستعان ذکر کرده بود که به نظر میرسد بازهم نشانهای از آن اختلاف خانوادگی را در خود داشته باشد. ظاهراً مترجم کتاب با انتشارات «جاویدان» برای چاپ اثر، قرارداد دائم امضا میکند، اما مدتی بعد با انتشارات «امیرکبیر» قرارداد میبندد و «بینوایان» با ترجمه حسینقلی مستعان از سوی «امیرکبیر» هم به بازار کتاب میآید. محمود علمی هم علیه انتشارات «امیرکبیر» به خاطر عدم رعایت حق انحصاری انتشار آن کتاب، شکایت میکند. آنها وقتی به دادگاه میروند و در جلسه مینشینند، قاضی به علمی و جعفری میگوید شما ناشرید و خودتان باید اختلافات دیگران را حلوفصل کنید. آن دو هم به همراهی حسینقلی مستعان به «کانون نویسندگان» میروند و درنهایت مترجم تصمیم میگیرد حقالتالیف خودش را از انتشارات «جاویدان» نگیرد و ماجرا از این طریق فیصله پیدا کند.
ساواک و جمعآوری کتاب کارو
تأکید به انعقاد قرارداد از سوی برخی نویسندگان در آن دوران و در مقابل عدم دغدغه برخی دیگر به نوشتن قرارداد با ناشر هم یکی از نکات قابلتوجهی است که میشود از مطالعه خاطرات محمود علمی به آن پی برد. علمی دراینباره میگوید:«مرحوم صادق چوبک برای هر دوره تأکید داشت که قرارداد او در قبال تیراژ مشخص و البته حقالتالیف معین تمدید شود، اما نویسندهای همچون زندهیاد علی دشتی هیچگاه با ما قرارداد امضا نمیکرد و به این مسئله هم اصلاً اهمیت نمیداد.» برخورد نهادهای امنیتی با فعالان عرصه کتاب، در دوران شاه هم یکی دیگر از نکات جالبتوجه برای کسانی است که میخواهند درباره تاریخ چاپ و نشر در ایران بدانند. حتماً بارها و بارها شنیدهاید که ساواک با نویسندگانی که مثلاً آثاری را منتسب به تفکر چپ مینوشتند یا ناشرانی که چنین کتابهایی را منتشر میکردند، برخورد میکرد. کاراپت دِردِریان با نام هنری «کارو» یکی از شاعرانی در سبک نیمایی بود که بر ضد فقر و خرافات شعر میگفت. محمود علمی درباره ماجرای انتشار کتابی از اشعار «کارو» توضیح داده بود:«وقتی کتاب «شکست سکوت» نوشته کارو را که چاپ کردیم، ماموران ساواک آمدند و مرا با خود بردند برای ارائه پارهای از توضیحات.» البته علمی این را هم گفته بود که آنجا با او برخورد بدی نداشتند، اما آن کتاب جمعآوری شد و اجازه چاپ مجدد آن را با داشتن مجوز از انتشارات «جاویدان» گرفتند.
خاطراتی که خوب است ماندگار شود
در پایان این نوشته خوب است گریزی بزنیم به تیراژ کتاب در دوران اوج صنعت چاپ در ایران و آمار آن ایام را با تیراژ کتاب در دوره کنونی مقایسه کنیم. حتماً کتابخوانها میدانند که بهجز برخی کتابها همچون مثنوی معنوی و دیوان حافظ و گلستان و بوستان سعدی و رباعیات خیام و قرآن و مفاتیح و آثار مکتوب دیگری ازایندست، امروز خیلی کم پیش میآید که تیراژ کتابی بیش از هزار نسخه (واقعی) باشد. اگر به کتابهای تازه منتشرشده هم دقت کنیم در صفحه اول اغلبشان با تیراژی حدود ۲۵۰ یا ۳۰۰ نسخه روبهرو میشویم. علمی اما گفته بود «فرهنگ عمید» جزو پرتیراژترین کتابهایی بود که در انتشارات جاویدان منتشر شد، با شمارگان پنج هزار نسخه. او حتماً حرفهای بسیار دیگری درباره حدود شش دهه فعالیت مستقل در عرصه چاپ و نشر کتاب داشت. این پیشکسوت صنعت چاپ و نشر چهارشنبه هفته گذشته، چهاردهم خردادماه، در نودوپنج سالگی از دنیا رفت؛ با کوله باری از تجربهها و خاطرات. ایکاش لااقل فرزندان و نوههای او بخش زیادی از خاطرات این مرد را به یاد سپرده باشند، به امید آن روز که اوضاع کتاب و کتابخوانی در کشور ما به دوران اوج خودش یعنی دهه ۳۰، ۴۰ و ۵۰ بازگردد.