چرا رئیس جمهور پیشین واکنشی ندارد؟
هیس! پوپولیستها فریاد نمیزنند
همدلی| آرزو بخشنده: مردی که درباره همه چیز حرف میزد، در سکوت عمیقی فرو رفته است. بعد از اتفاقات سال گذشته در حالیکه مواضع گذشته او در قبال حجاب با آن جملههای معروفش در مناظرههای سیاسی، در افکار عمومی توقع واکنش ایجاد کرده بود نشان داد، احمدینژاد در سکوت عمیقی فرو رفته است، سکوتی این روزها فریاد رسانهها را بلند کرده. برخی میگویند احمدینژاد زیر فشارهای سیاسی بعد از دوران ریاست جمهوریاش مانده و برخی بر این تحلیل اصرار دارند که سکوت او اعلام نارضایتی و شاید جلب توجه باشد. اما این تحلیلها موجب نشده که او از نوازش نقد رسانههای اصولگرا هم در امان بماند. مردی که در هر بزنگاهی با پیامی و گفتهای جریان میساخت بعد از حضور رئیسی در مسند ریاست جمهوری حاشیه گزیده و متن را به دوستانش در اطراف دولت سپرده است؟ آیا احمدینژاد این روزها در حال نظاره فضای سیاسی «برساخت » از خنثی بودن خود در قبال حوادثی همچون حمله تروریستی کرمان و کشته شدن حدود 90 نفر از هموطنانش نشسته و تماشا را بر اعلام همدردی ترجیح داده است؟ این سوالات رسانهها را به واکنشهای بسیار تندی در روزهای گذشته کشانده است. واکنشهایی که هرچند مقطعی است اما کاریزمای این رئیسجمهور را حتی در میان طرفدارانش خدشهدار خواهد کرد.
آخرین حضور رئیس دولتهای نهم و دهم را باید در یک بستنشینی اعتراضی جستوجو کرد که چند ماه قبل در اعتراض به مسدود شدن راهش برای سفر به گواتمالا نمایش داد. این سفر که در روزهای ابتدای جنگ غزه و اسرائیل انجام میشد با هشدار مسئولان امنیتی کشور درباره سفر به کشوری همراه شد که به پیشنویس قطعنامه پیشنهادی کشورهای عربی در مجمع عمومی سازمان ملل که خواستار آتشبس فوری انسانی در غزه بود، رأی منفی داد. ایسنا خبرگزاری نزدیک به دولت در این باره جملهای در نقد سکوت او در قبال مسائل غزه بیان کرده نوشته است: «مواضع ضدصهیونیستی احمدینژاد در دوران ریاستش بر دولت جمهوری اسلامی زبانزد خاص و عام بود. از نفی هولوکاست تا سخنرانیهای ضدصهیونیستی در سازمان ملل.»
این خبرگزاری در واکنشی معنادار نوشت: «مردی که به هر بهانهای نیش و کنایههای خود را نثار مقامات مختلف کشور میکرد، به سران کشورهای دنیا برای هدایتشان به راه راست نامه مینوشت، اسرائیل و آمریکا را به چالش میکشید و در یک کلام در هر جایی که فرصتی برای خودنامی بود سر و کلهاش پیدا میشد، حالا گویی به مجسمه صامتی بدل شده که نسبت به هیچ اتفاقی چه در ایران و چه در جهان واکنشی نشان نمیدهد.حمله تروریستی اخیر در کرمان و شهادت و مجروحیت تعداد زیادی از مردم آزمون دیگری برای سنجش عیار احمدینژاد بود. پنج روز از این اتفاق گذشته و بسیاری از چهرههای داخلی، حتی آنانی که از دید برخی افراد بیبصیرت خوانده میشوند نسبت به این موضوع موضعگیری و آن را محکوم و با مردم ابراز همدردی کردهاند و حتی بسیاری از مقامات کشورهای خارجی در پیامهای خود این حمله تروریستی را محکوم کردهاند اما در این مدت احمدینژاد همچنان به سکوت خود ادامه داده است.»
عصر ایران نیز با فهرست کردن واکنشهای احمدینژاد به مسائلی که چندان به موضوعات ملی و میهنی ربطی ندارد در واکنشی تند نوشته است: « کسی که در حد ریاست جمهوری ایران بالا رفته بود و برای مرگ خواننده زن هندی و رپر آمریکایی پیام تسلیت میداد و ابراز غم و غصه میکرد و از دادن پیام تبریک برای بازیهای لیگ داخلی بسکتبال آمریکا نیز غفلت نمیکرد، در برابر کشته شدن هموطنانش ، خفقان گرفته و سکوت کرده است. کسی که درباره کشته شدن رپر آمریکایی میپرسید چگونه می توان زندگی شخصی را به این راحتی گرفت، حتی درباره دختر کاپشن صورتی با گوشواره های قلبی نیز این سوال را مطرح نکرد! این همان احمدی نژادی است که بعد از جنگ ۳۳ روزه لبنان و اسرائیل که افکار عمومی جهان علیه اسرائیل بسیج شده بود، از عزم ایران برای نابودی اسرائیل سخن گفت و ورق را به نفع اسرائیل و علیه ایران برگرداند و اکنون همان چهره سیاسی که برای ضدیت با اسرائیل حنجره پاره می کرد و جامه می دردید، در برابر جنایت های اسرائیل در غزه که حتی صدای غربی ها را هم درآورده، لب باز نمی کند.» چرا احمدینژاد سکوت کرده است؟ چرا این سکوت در دو سال اخیر به طرز تعجبآوری عیان شده؟ اینها سوالاتی است که شاید پاسخ به آنها چندان آسان نباشد اما بروز و ظهور برخی جریانهای انحصارگرا که وابستگی شدیدی به ذائقه و سلیقه احمدینژاد در دوره ریاست جمهوری او داشتهاند نشان میدهد نخستین تحلیل را باید از این مسیر جست و جو کرد. تحلیلی که میگوید احمدینژاد منتقد شرایط سیاسی و اقتصادی کشور بعد از 8 سال ریاست جمهوریاش، حالا به رضایت نسبی رسیده و زیر لایههای اجرایی کشور روزنههای امیدی یافته است که نمیخواهد با پیام و بیانیه خود را به گرداب نقد بکشاند، در عین حال که با سکوت خود در همین شرایط، نظرافکارعمومی را به خود جلب خواهد کرد که این نوع برخورد با موضوعات مهم در کشور به نوعی اعتراض زیر فشار است. این بازی جدید در حالیکه طرفداران او در جبهههای متنوع سیاسی از ابتکارعمل برخوردارند، او را همانگونه که در سایه فعالیت میکند در صدر اخبار و رسانهها نیز قرار میدهد. البته سکوت او این بار با کشته شدن بیش از 90 نفر در جریان حمله تروریستی کرمان گره خورده و ممکن است او در محاسبات خود برای آینده دچار خطای بزرگی شده باشد. شاید هم فشارهای رسانهای روزهای گذشته موجب شود لب به سخن بگشاید و کمی از التهابها بکاهد.