چرا ابزار مشارکت حداکثری در انتخابات به رغم تأکیدها تأمین نمیشود؟
هواداران «اندک سالاری»
همدلی| امیدکوشا: بعد از نشست هماندیشی رئیس دولت سیزدهم و حضور فعالان سیاسی و مدیران احزاب مختلف در این دیدار که حواشی بسیاری نیز داشت یک نکته بدیهی از چشمها دور ماند، اینکه محور گفت و گوها و حل و فصل مسائل در این نشست، پشت فضای مهآلود بحثها درباره انتخابات سال 88 پنهان ماند. بالا آوردن مباحث کهنه و قدیمی در نشستی که قرار بود به چارهاندیشی درزمینه مشارکت مردم در فضای سیاسی موجود بپردازد، به مباحثی ختم شد که عامدانه میخواست بر دوقطبیهای سیاسی صحه بگذارد و مناظراتی را یادآوری کند که در برههای موجب بروز ناآرامیها و گسست اجتماعی و سیاسی شده بود. این نگاه گرچه در فرآیند حوادث مختلف سالهای گذشته چندین بار خود را نمایان کرد اما نشست رئیس جمهوری با فعالان سیاسی را به تنش کشاند، التهابی که رئیسی را وادار به مداخله کرد تا بتواند جلسه را مدیریت کند. شاید موضعگیریهای افراد وابسته به جبهه پایداری، آگاهانه چالشی بودن فضای سیاسی کشور را برای کسانی گوشزد کرد که میگویند به یک انتخابات مشارکتی و پرشور نیاز داریم. حرفهای تندروها بدون تردید سیگنالی بود به تصمیمگیران که اگر مشارکت میخواهید باید این چالشهای بزرگ و قدیمی که با التهابات دیگری در سالهای گذشته نیز پیوند خورده را مد نظر داشته باشید. مانیفست جریانهای تندرو در کشور بارها وانمود کرده، مسیر گفت و گو با گلایهها و تند شدن فضا همراه خواهد شد و این چیزی است که مشارکت حداکثری در برخواهد داشت، به عبارتی این جلسه مشت نمونه خروار بود برای تجویز یک ایده و ادامه و استمرار بی توجهی به مشارکت. البته این تصور در روزهای آینده و بعد از نشست دولت و فعالان سیاسی با اعلام نتایج بررسی صلاحیتها نمود جدیدی را نمایان کرد که نشان داد برخی گمانهها چندان دور از واقعیت نبوده است. تایید صلاحیت برخی چهرههای شاخص که شعاع کوچکی از دایره بزرگ سلایق و دیدگاهها را در بر میگرفت، در برخی نوعی سرخوردگی و در برخی نیز تایید گفتههای قبلی را مورد تکرار قرار داد. رد صلاحیتها نشان میدهد که چندضلعی شکل گرفته در انتخابات آینده اضلاع ناقصی دارد که با آمدن 3- 4 نفر از برجستگان جناح منتقد درشرایط فعلی نمیتواند دربرگیری و انگیزهسازیهای مورد نظر را تامین کند. «غلامرضا ظریفیان»استاد دانشگاه و تحلیلگر سیاسی در این باره به همدلی میگوید: «با توجه به فرمایشاتی که رهبری درباره 4 اصل انتخاباتی داشتند و بر سلامت و رقابت تاکید کردند انتظار بر این بود که نسبت مرحله اولیه و اقدام دولت، از سوی شورای نگهبان شاهد بسط گستردهتری در نامزدها و شرایط حضور آنها باشیم که عملا چنین اتفاقی رخ نداد. غیر از چند نفر که چهرههای شاخصی بودند شاید یکی از گستردهترین دوران ردصلاحیتها را میگذرانیم. »
سمت و سوی حداقلی
ظریفیان در پاسخ به این سوال که چرا ضرورتهای مشارکت به رغم صحبتهای ایجابی تریبونها، چه در مجلس و چه در دولت، مورد توجه جدی قرار نمیگیرد؟ معتقد است: « ما نوعی دوگانگی در سیاستها و رویهها رو به روهستیم. این دوگانگی جدی است و بخش مهمی از حکمرانی در دولت و مجلس رویههایی را در پیش گرفتهاند که در نهایت به اهدافی که تعریف میکنند اصابت نخواهد کرد. قانون مجلس برای انتخابات با اینکه نام قانون انتخابات را در خود جا داده اما میبینید که به یک مانع برای حضور نامزدهای مختلف و سلایق گوناگون شد. طبیعتا این موضوع حضور حداکثری را در یک اعلام نانوشتهای مورد تحدید قرار داده است؛ به گونهای که قوای مجریه و مقننه تصمیم گرفتهاند به جای مردمسالاری، «اندک سالاری» را استمرار میدهند. اینکه در این فضای اندکسالاری و خالصسازی انتظار مشارکت حداکثری داشته باشیم به عینه یک تناقض است. به عبارتی باید گفت بخشهای تاثیرگذار حاکمیت با این عملکرد نه تنها به سوی مشارکت حرکت نکردند بلکه سمت و سوی حداقلی را طی میکنند و این موضوع نیاز به تجدیدنظرهای اساسی و مهمی دارد.»
حداقل تنوع کاندیداها
ظریفیان میافزاید: « با حداقل تنوع کاندیداها رو به رو هستیم. حتی این نگاه موجود اصولگرایان را هم دچار خالص سازی کرده و معتقد است باید این بخش سیاسی را در یکی _ دو طیف کوچک خلاصه کند. این تعارض از یکسو بسیار جدی است و فضای کشور را سرد میکند و از سوی دیگر نوع حکمرانی قوا را در معرض قضاوت مردم قرار میدهد.»ظریفیان همچنین به عوامل دیگری که در گرم نشدن فضای انتخابات دخیل هستند اشاره میکند و میگوید: « فقط موضوعات سیاسی نیست، بلکه نگرشها و روشهایی که باید میتواند زندگی مردم را تحت تاثیر قرار دهد مورد نقد جدی است. در حوزههای معیشتی، اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی نیز این شرایط وجود دارد. مردم میبینند کسانی که آمده بودند به کاهش فاصله طبقاتی و مشکلات معیشتی کمک کنند اما عملکرد مثبتی از خود نشان ندادند و نگاهی جناحی و سیاستورز را به نمایش گذاشتهاند که توامان سیاست و اقتصاد را بر مدار مخالف خواستههای مردم میگرداند. اینها فضایی را ایجاد کرده که حداقل میتوان از آن به عنوان یک فضای غیرانتخاباتی یاد کرد.»
سنجههای نگران کننده
اگر این شیوههای موجود تداوم داشته باشد چه اتفاقاتی در آینده قابل تصور است و در امتداد مشارکت نسبتا پایین مردم در دو انتخابات گذشته برآیند سیاسی کشور چه خواهد بود. این سوالی است که بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران سیاسی نسبت به آن پاسخهای نسبتا یکسانی دارند و البته جوابهایی که اغلب هشدار آمیز و نگرانکننده است. ظریفیان در این باره میگوید: « اگر بنیادهای هر نظامی را مبتنی بر میثاق ملی که یک نظام بر اساس آن سامان یافته تعریف کنیم، جمهوریت و اسلامیت دو بخش مهم از انقلاب است. به میزانی که از تنفس حیاتی در مسیر جمهوریت کاهش یابد بقا نیز به مخاطره میافتد. طبیعتا در چهار دهه اخیر اگر توانستیم از آسیبها ومشکلات مختلف عبور کنیم بدون تردید وابسته به مردمسالاری بوده، پس کاهش مشارکت و دامن زدن عدهای به این موضوع تاثیر دارد. به میزانی که سیاستهای انقباضی در پیش میگیریم و خالصسازی میکنیم با نوعی خودبرندازی رو به رو خواهیم شد. با مشکلاتی که از بیرون بر ما وارد میشود و معضلاتی که از ناحیه حکمرانی داریم و بسیاری از شاخصهای توسعه را در بخشهای رفاه عمومی، محیط زیست و سرمایههای اجتماعی با سنجههای نگران کنندهای مواجه کرده باید مورد توجه جدی بزرگان نظام باشد. قطعا جریانهایی که دانسته یا نادانسته به جمهوریت نظام آسیب میزنند مهمترین عاملی هستند که شرایط را سختتر کردهاند و اگر با همین روش به جلو بروند مشکلات موجود را به بحرانها تبدیل میکنند. در حالی که جریانهای برانداز خارجی نیز در این فضا فعال هستند و از این آسیبها سوء استفاده خواهند کرد.خطاهای ما کسانی را امیدوار میکند که جامعه را با سیاهچالههای بزرگی رو به رو میکنند.»
پاسخگویی به جامعه متکثر
در مسیر تایید صلاحیتها تا جایی که از سوی مراجع تصمیمگیر اعلام شده، تغییراتی هم دیده میشود و برخی از چهرههای شاخص هرچند اندک حضور دارند. این گمانه که این تعداد بتوانند با میانهروها در یک ائتلاف انتخاباتی دوقطبی ایجاد کنند و انگیزههای مشارکت را بالا ببرند تا چه حد قابل تصور است؟ ظریفیان در پاسخ به این سوال معتقد است که تنوع و گستردگی جامعه ایرانی بسیار بیشتر از این است که بخواهیم به چند نفر شاخص تقلیل دهیم. تصور من این است که با این نگاه آبی برای انتخابات و مشارکت جدی گرم نمیشود چون تقاضای جامعه متکثر از حکمرانی بیش از اینهاست. باید تجدیدنظر جدی داشته باشیم. گاهی نگاه بسته جناحی موجب میشود که تحول بزرگ در حوزههای نسلی و اجتماعی رخ میدهد را نبینیم. این آسیب که با نگاه «اکنونزده» و جناحی پیوند دارد آثار مخربی را برای آینده کشور ایجاد میکند. پس تاکید میکنم که باید تجدید نظر کنیم.»