پدر! مادر! ما متهمیم!
حسن دادخواه (فعال مدنی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2450
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


«همدلی» در راستای انتشار گزارشی از جاماندگان تحصیلی گزارش می‎‌دهد

از هر 16 دانش‌آموز یکی ترک تحصیل می‌کند

همدلی| براساس آخرین آمار منتشر شده در سال گذشته حدود یک میلیون دانش آموز از تحصیل باز ماندند. این آمار حاکی از آن است که در مقطع ابتدایی بیش از ۱۷۵ هزار دانش‌آموز، در مقطع متوسطه‌ی اول حدود ۱۹۸ هزار دانش‌آموز و در مقطع متوسطه‌ی دوم نیز حدود ۵۵۷ هزار دانش‌آموز ترک تحصیل کرده‌اند.
ترك تحصیل روندی است كه به مرور زمان شكل می‌گیرد. از این دیدگاه، علایم خطر برای دانش‌آموزانی كه در معرض ترك تحصیل قرار دارند، از سال‌های دبستان به چشم می‌خورد كه زمان زیادی را برای مداخله عوامل فراهم می‌آورد.
همین چند روز قبل بود که یکی از رسانه‌‌های کشور با انتشار این آمار، با لحنی محتاطانه نوشت:  آیا می‌توان فرضیات ذیل را به عنوان علل این واقعه برشمرد؟بی‌انگیزگی در تحصیل و روشن‌نبودن آینده‌ی پس از آن؛ به‌گونه‌ای که تحصیل را از امری «معنی‌دار» به کنشی بی‌سرانجام جلوه داده‌است. فقر در محیط خانواده؛ به گونه‌ای که ادامه‌ی تحصیل مدرسه‌ای از توان سبد خانوار بیرون افتاده‌است. سخت‌گیری‌های درون مدرسه؛ به‌گونه‌ای که شوق حضور در این فضا را از دانش‌آموزانِ طالبِ شادی در سنین کودکی و نوجوانی ستانده‌است. زرق و برق‌های مادّیِ افرادِ نه‌چندان تحصیل‌کرده، که رهزن فکری دانش‌آموز شده، و وی را از آینده‌نگریِ تحصیلی به حال‌بینیِ موقتی دچار کرده‌است. فراهم‌نبودن سخت‌افزارهای آموزشی و دشواری‌های حضور در مدرسه، اعمّ از سقف بالای سر و حداقل‌های امکانات رفاهی، که در مقایسه‌های میان مدارسِ برخوردار و غیربرخوردار، دانش‌آموزان ضعیف را وامی‌دارد تا عطای مدرسه را به لقایش ببخشند.
پژوهش‌ها چه می‌گویند؟
برمبنای تحقیقات انجام شده، دانش آموزان دلایل متفاوتی را برای ترك تحصیل بیان داشته‌اند: دلایل مربوط به مدرسه ۷۷ درصد، دلایل خانوادگی ۳۴ درصد، دلایل كاری ۳۲ درصد (بركتولد و همكاران، ۱۹۹۸.)
خاص ترین دلایل هم: عدم علاقه به مدرسه ۴۶ درصد، مردودی ۳۹ درصد، عدم ارتباط خوب با معلم ۲۹ درصد، پیدا كردن كار ۲۷ درصد بودند. اما این دلایل همه` آن چه را كه باعث ترك تحصیل دانش آموزان می‌شود، بیان نمی‌كنند، به ویژه علل و عواملی را كه از قبل بر رفتار و تمایلات دانش آموزان تاثیر گذاشته و باعث شده‌اند كه تصمیم به ترك مدرسه بگیرند.
بخش عمده‌ای از تحقیقات تجربی موید این نكته‌اند كه یكی از مهم ترین عناصرجابه جایی دانش آموز است: چه جابه جایی محل اقامت (تغییر محل سكونت ) و چه جابه جایی تحصیلی (تغییر مدرسه)، خطر ترك تحصیل را افزایش می‌دهد. همچنینتحقیقات نشان می‌دهد اكثر دانش‌آموزانی كه از دبیرستان جدا شده‌اند، حداقل یك بار قبل از انصراف، جابه جا شده بودند. در حالی كه اكثر آن‌هایی كه فارغ التحصیل شده بودند، این كار را نكرده‌اند (رامبرگر ۱۹۹۸.) عامل دیگر، پیشرفت تحصیلی است. تحقیقات زیادی نشان داده اند كه بنیه علمی‌ضعیف، محركی قوی برای ترك تحصیل بوده است. ازسویی مشخص شده است كه حتی بعد از كنترل ( به دلیل مشكلات تحصیلی و سوابق دانش آموزان ) و بهبود بنیه دانش آموزان، باز هم نتوانسته‌اند از ترك تحصیل آنان جلوگیری كنند.
بر اساس داده‌های مرکز پژوهش‌های مجلس در سال تحصیلی 1400-1401 بیش از 911 هزار نفر در سنین 6 تا 17 سال از تحصیل جا مانده‌اند و 279 هزار دانش‌آموز نیز ترک تحصیل کرده‌اند. رقمی بزرگ که بسیاری از کارشناسان اقتصادی و جامعه‌شناسان آن را هشدارآمیز خوانده‌اند.
حدود 70 درصد از کودکان بازمانده از تحصیل در دهک اول تا پنجم قرار دارند. دهک دوم نیز در این آمار بیشترین سهم را به خود اختصاص داده است. در عین حال، براساس آمار، جاماندگان از تحصیل در سال تحصیلی 1400-1401 نسبت به سال 1394-1395 به میزان 17.15 افزایش داشته است. جاماندگی از تحصیل یک پدیده برای کشورهای در حال توسعه است. اما همانطور که گفتیم پس از انقلاب 57 مردم به تدریج خواستار بهبود شرایط اجتماعی خود شدند. بهترین و تنها راه هم دسترسی به آموزش بود.
پیش از این نیز سازمان سنجش از کاهش داوطلبان کنکور در سال 1400 خبر داده بود. ضمن این‌که تعداد داوطلبان ریاضی و تجربی نیز کاهش داشته است. احتمالا برخی پس از طی کردن مقاطع تحصیلی در آموزش‌وپروش از آموزش عالی صرف نظر کرده‌اند.
همه عوامل جامعه شناختی ترک تحصیل
در این میان واضح است که ترك تحصیل تنها به دلیل ضعف تحصیلی دانش آموزان نیست بلكه بیشتر از مشكلات اجتماعی و تحصیلی در مدارس و البته مشکلات اقتصادی یک خانواده ناشی می‌شود و عواملی چون ضعف امكانات خانواده‌ها، مدارس و جوامع بر این مشكلات می‌افزایند.‌ برترین عوامل مشترک در ترک تحصیل دانش آموزان در مقاطع مختلف تحصیلی  بخصوص در مقطع متوسطه بیانگر این حقیقت است که فقر مالی و فقر انگیزشی بیشترین نقش را داشته است ضمن آنکه محیط نامناسب خانه و مدرسه خشونت نیز در این میان بی تاثیر نیستند.
رجبعلی منصورنیا در مورد دلایل وجود چنین آماری با ذکر اینکه دلایل جاماندن از تحصیل متفاوت است به «همدلی» می‌گوید: برخی عوامل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را عامل بازماندن از تحصیل می‌دانند. به طور کلی اینها عوامل بیرونی هستند.به گفته وی دلیل دیگر ترک تحصیل را باید در ریشه‌‌های درون نظام آموزشی جستجو کرد. وی می‌افزاید: برخی بر این باورند که فرزندان، نیروی کار خانواده هستند و فرستادن آنها به مدرسه به افزایش هزینه‌های خانواده و حتی کاهش درآمد آنها منجر می‌شود؛ به ویژه در مقاطع پایین تحصیلی. چون بازده سرمایه‌گذاری پایین است. یعنی اگر فردی 6 سال زمان بگذارد و مدرک ابتدایی بگیرد، انتظار درآمدی زیادی ندارد. در حال حاضر افرادی که دیپلم گرفته‌اند هم انتظار درآمدی زیادی ندارد. حتی فارغ‌التحصیلان مقطع لیسانس در برخی رشته‌ها نیز انتظار درآمدی ندارند. منصورنیا با ذکر اینکه به تعبیر اقتصادی هزینه فرصت آموزشی بالاست می‌گوید: این بدان معناست که تعداد سال‌‌های آموزشی نه‌تنها درآمدی ایجاد نمی‌کند بلکه هزینه‌ها را هم افزایش می‌دهد. بنابراین زمانی که هزینه فرصت بالا می‌رود خانواده‌ها تصمیم می‌گیرند که فرزند خود را به مدرسه نفرستند.
این جامعه شناس زمانی که اقتصاد به صورت طولانی مدت در رکود باشد، انتظار از آموزش برای بهبود معیشت هم کاهش پیدا می‌کند
وی با اشاره به اینکه اصولا آموزش مقوله‌ای مجرد نیست تصریح می‌کند: باید این پدیده را در چهارچوب سیاستگذاری اجتماعی دید. منظور از سیاستگذاری اجتماعی هم مجموعه‌ای از اقدامات از جمله سیاست بهداشت، آموزش، تامین اجتماعی و… است که به کاهش نابرابری منجر می‌شود. بنابراین یک نظام آموزشی باکیفیت می‌تواند روی نظام اشتغال تاثیر بگذارد و برعکس.
این جامعه شناس ادامه می‌دهد: متاسفانه اکنون خروجی بخش اعظم دانشگاه‌های ما فارغ‌التحصیلان بی‌کیفیت هستند. زمانی که نظام اشتغال به سمت خصوصی شدن می‌رود و دولت هم استخدام ندارد، می‌بینیم که بیکاری هم افزایش پیدا می‌کند. به این دلیل که بخش آموزش نیروی کار بی‌کیفیت تربیت کرده است. از سویی، زمانی که اقتصاد به صورت طولانی‌مدت در رکود باشد، انتظار از آموزش برای بهبود معیشت هم کاهش پیدا می‌کند.
به زبان ساده، این رکود اقتصادی دست‌کم در یک دهه اخیر و عدم امکان تبدیل سرمایه فرهنگی به سرمایه اقتصادی باعث شده که تمایل به آموزش کاهش یابد. لذا فکر می‌کنم این پدیده ناشی از وضعیت بد اقتصادی و تورم باشد. چون امکانات آموزشی هم افت ناگهانی نکرده است و دست کم مدارس برای مقاطع ابتدایی در دسترس است. این‌که تله فقر در انتظار خانواده‌هاست یا نه، بستگی به ادامه وضعیت اقتصادی آنها و وضعیت نظام آموزش دارد. دولت باید در مقاطع آموزشی پایین و حتی آموزش عالی، یارانه دهد.
اما فقر و بازماندگی از تحصیل یک معادله دو طرفه است. به عبارتی هم فقر خانواده‌ها بر آموزش و بازماندگی از آموزش تاثیر دارد هم آموزش بر فقر. وی می‌گوید: به نظر می‌رسد خانواده‌ها بهترین راه برای کسب درآمد را استفاده از نیروی کار فرزندان خود می‌دانند. چون فکر می‌کنند در سال‌های بعد می‌توانند آموزش را جبران کنند اما در عمل نمی‌توانند زندگی را با تورم بالا بچرخانند. لذا یکی از راه‌های ترمیم معیشت این است که فرزندان را به بازار کار بفرستند تا کمک خرج آنها شود. عمدتا خانواده‌هایی که مجبورند فرزند خود را از مدرسه بیرون بیاورند و به بازار کار بفرستند، بازار کار غیررسمی در انتظار آنهاست. اگر چه در بازار کار غیررسمی، درآمدی دارند اما عوارض اجتماعی سختی هم ممکن است به دنبال داشته باشد، مانند بزهکاری و…
به اعتقاد این جامعه شناس، اگر دولت می‌خواهد آمار جاماندگان را کاهش دهد باید یارانه‌های متعددی به این نوع خانواده‌ها پرداخت کند. یارانه‌‌‌هایی از پرداخت هزینه لباس، رفت‌وآمد و غذا به دانش‌آموزان و دانشجویان تا کمک هزینه زندگی به والدین....
وی البته معتد است: به نظر می‌رسد که انصراف از تحصیل در کوتاه‌مدت وضعیت اقتصادی خانواده‌ها را بهتر می‌کند، اما در بلندمدت یا حتی در میان‌مدت به ضرر جامعه است. به همین دلیل است که می‌گوییم دولت باید در مقاطع آموزشی پایین و حتی آموزش عالی یارانه دهد. چون بازده سرمایه‌گذاری اجتماعی در آموزش بسیار بیشتر است. البته ممکن است موارد (خانواده‌ها) فرق کنند.» اما، ترک تحصیل و جا ماندن از تحصیل چه تبعات اقتصادی و اجتماعی دارد؟ موضوعی که منصورنیا این موضوع ایجاد نابرابری می‌کند و می‌تواند تبعات سختی داشته باشد. چون وقتی فرد تحصیل نمی‌کند سرمایه فرهنگی هم به دست نمی‌آورد، بنابراین از داشتن برخی از مشاغل جا می‌ماند. بازماندن از تحصیل در مقاطع مختلف تبعات متفاوتی دارد. در مقطع ابتدایی، بی‌سوادی برخی مانع توسعه اجتماعی می‌شود.
وی همچنین با بیان اینکه نظام آموزشی فقط یادگیری برخی دروس نیست تصریح می‌کند: هر نظام آموزشی یک برنامه پنهان دارد که همان اجتماعی کردن فرد و آشنا کردن او با قواعد اجتماعی است. لذا بازماندگی طولانی‌مدت نوعی محرومیت اجتماعی به دنبال دارد. اگر افزایش جرایم را هم بررسی کنید، یکی از دلایل آن، بازماندن از تحصیل است. بنابراین نه‌تنها اجباری کردن آموزش بلکه ضمانت آموزش در مقطع ابتدایی وظیفه دولت است.
وی مدعی است که از عوامل دیگر که در موفقیت تحصیلی جوانان و نوجوانان می‌توانند تاثیر گذار باشندسلامت جسمی و روحی و بهداشتی ‚عوامل ارثی ‚ذهنی و هوشی ‚ امکانات آموزشی ‚ اعتماد به نفس و تلاش و پشتکار فردی ‚ تاثیر همسالان ‚ اهمیت قائل شدن والدین به تحصیل فرزندان می‌باشد. در اینجا مهمترین موارد  موثر در افت تحصیلی دانش آموزان بیان شده است. ضمن آنکه تنبیه و تشویق معلم ‚ سختگیری‌‌های بیهوده که باعث می‌شود انگیزه تحصیلی شاگردان ضعیف شودزمینه‌‌های ترک تحصیل فراهم می‌شود.