دستاوردسازی با دلار 200 هزار تومانی!
ایماناسلامی بین( روزنامه نگار)دستاوردسازی با دلار 200 هزار تومانی!
ایماناسلامی بین( روزنامه نگار)
این امر به رسم ثابت دولتها تبدیل شده که وقتی شرایط را نمیتوانند متحول کنند فاز خود را تغییر داده و به جای تحقق وعدهها و شعارهای خود مدعی میشوند که اگر نبودیم چنان و چنین میشد.
این دولت هم بعد از اینکه مطمئن شده در حوزه اقتصادی با توجه به وضعیت موجود آنچنان تحولی نمیتوان ایجاد کرد گویا تغییر رویکرد داده و بر روی این تز کار میکند که اگر این دولت نبود شرایط چه میشد.
یکی از مسائلی که این روزها بر روی آن در حال مانور هستند دلار 200 هزار تومانی است.یعنی مدعی شده اند که منتقدان دولت باید شکرگزار این دولت باشند چرا که اگر این دولت نبود اکنون شاهد دلار 200 هزار تومانی و تورم سه رقمی بودیم!
موضوع تثبیت قیمت دلار یا مهار تورم را که در روزهای اخیر از چند تریبون مجزا از سوی طرفداران دولت سیزدهم مطرح شد، میتوان به مثابه راهبردی تبلیغاتی یا ادعایی جانبدارانه در نظر گرفت. موضوعی که به اعتقاد برخی رسانهها آخرین حربه تبلیغاتی دولت ابراهیم رئیسی در وضعیت بحرانزده اقتصاد ایران است.
اینکه قیمت دلار از ابتدای امسال در محدودهای مشخص نوسانات ناچیزی دارد، موضوعی است که چرایی آن بارها از سوی کارشناسان اقتصادی بحث و بررسی شده است؛ اما اینکه دلار قرار بود ۲۰۰ هزار تومانی شود و با لطف و تدبیر دولت فعلی در روندی باثبات نوسان دارد، ادعاییست که راستی آن باید آزموده شود!
سوال این است که آیا تحصیلات افرادی که این ادعا را مطرح میکنند، در حوزه اقتصاد است؟ خبره و صاحبنظر شدن در هر حوزهای نیازمند ۱۰ هزار ساعت مطالعه و کار عملی است تا به نقطه قابل قبولی برسد. باید توجه داشت افرادی که در حوزه سیاسی اظهار نظر میکنند، لزوما در حوزه اقتصاد، دانش، تجربه و درک به روزی ندارند.یکی از ارکان توسعه هر کشور این است که افراد در حوزه تخصصی خود اظهار نظر کنند. بنابراین، حرفهای غیرتخصصی برای افراد متخصص جذاب نیست.
متاسفانه حرفهای کلی، غیرتخصصی و سیاسی نمیتواند تاثیرگذار باشد. تعصب، نگاه سیاسی و ذینفعانه داشتن در حوزه علمی جایز نیست. به طور مثال، کسی با پزشکی یا مهندسی عمران شوخی نمیکند. همینطور هم کسی نمیتواند با اقتصاد و سیاستهای اقتصادی شوخی کند. اگر در سال ۱۴۰۱، تورم ۲۰۰ درصدی بود، احتمال داشت که قیمت دلار به ۱۵۰ تا ۲۰۰ هزار تومان برسد، اما واقعیت این است که چنین تورمی در کشور نداشتهایم. این گزاره که «ما اجازه ندادیم دلار ۲۰۰ هزار تومانی شود»، بخشی از آن به تورمی برمیگردد که متاسفانه هنوز کنترل نشده است.
اما در نهایت، تورم کار خود را میکند و نتیجه خود را روی بازاری مثل ارز خواهد گذاشت. هر اندازه که بانک مرکزی عنوان کند که تورم را قبول ندارم و نرخ ارز را تثبیت میکنم، اما چگونه میشود در کشوری تورم باشد و کاهش ارزش پول ملی را تجربه نشود. اگر بخواهیم واقعیتهای کف بازار را ببینیم، در بسیاری از حوزهها شاهد این هستیم که فعالان کسب و کار در تخصیص و دریافت ارز با مشکل روبرو هستند و چرخههای عملیاتی آنها، در حال طولانیتر شدن است.
به نظر میرسد که چندین سال پیاپی، با کنترل واردات در وزارت صمت و همچنین نحوه تخصیص ارز در بانک مرکزی، واردات بهشدت سرکوب شده است. از ابتدای امسال تا انتهای امسال نزدیک به هزار و ۸۰۰ هزار میلیارد تومان خلق نقدینگی خواهیم داشت. با دلار ۵۰ هزار تومانی، این نقدینگی تقاضایی در حدود ۳۵ تا ۴۰ میلیارد دلار را ایجاد میکند. نکته اساسی این است که چگونه میشود رقم دلار را ثابت نگاه داشت؟ زیرا دوستان اعتقادی به فنر ارزی ندارند! اما ما دوست نداریمبیش از این فقیر شویم.
امیدوارم شاهد روزی که آقای جهانگیری دلار ۴۲۰۰ تومانی را معرفی کرد و ۶ ماه بعد از آن، دلار ۱۸ هزار و ۵۰۰ تومان شد، نباشیم.
متاسفانه در اقتصاد ایران شاهد تکرار چندین باره این جهشهای قیمتی بودهایم و تکرار آن، گزارهای قطعی است.باید در نظر داشت تا زمانی که رشد اقتصادی ایجاد نکنیم، این روند ادامه دارد و شاهد چنین پرشهای قیمتی برای ارز خواهیم بود. رشد اقتصادی ما در گرو رفع تحریمهاست. از سوی دیگر اگر یک سیاست پولی منسجم ضدتورمی نداشته باشیم، با روشهای فعلی فقط میتوانیم جهش دلار را به تعویق بیاندازیم. دلار در ایران و هر جای دیگر بر اساس یکسری اتفاقات سیاسی، بینالمللی و اقتصادی رقم میخورد. اما اگر در سال آینده متوسط قیمت دلار حوالی ۵۰ هزار تومان باقی بماند، ما شاهد روند عجیب واگرایی تورم و ارزش پول ملی خواهیم بود. این یعنی سایر داراییها رشد خواهد کرد و پنجره تبدیل آن داراییها به دلار برای خروج سرمایه راحتتر خواهد شد.
براساس برآورد ما از ابتدای سال جاری، قرار گرفتن متوسط قیمت دلار بین رقم ۴۹ تا ۵۰ هزار تومان قابل پیشبینی بود.آنچه به آن تثبیت گفته میشود، در واقع متوسط نرخ ارز است.
بنابراین بر اساس کاهش ارزش پول ملی، قرارگرفتن قیمت دلار در همین مقدار کنونی، از ابتدای سال قابل پیشبینی بود. اگر تورم در ایران حدود ۴۰ درصد و در آمریکا سه درصد باشد، مابهالتفاوت آن ۳۷ درصد میشود و متوسط ارزش ریال به میزان ۳۷ درصد، مستعد کاهش ارزش است.