پزشک جمهور برای ایران
رضا صادقیان( روزنامه‌نگار)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2453
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


بررسی مدیریت محیط‌زیست در کشور در گفت‌وگو با «محمد درویش»

سازمان حفاظت محیط‌زیست شجاعت ندارد

همدلی| مظاهر گودرزی - محیط‌زیست ایران روزهای سختی را سپری می‌کند. چه درباره تنوع جانوری و چه در خصوص تنوع گیاهی گاهی با بی‌مهری روبه‌رو شده و می‌شود. برای نمونه روزهای گذشته آتشی که به جان جنگل‌ها در کهگیلویه و بویراحمد افتاد بخش زیادی از پوشش گیاهی زاگرس را با آسیب‌های جدی روبه‌رو کرد. همچنین کاهش گونه‌های جانوری در خشکی و دریا و آسیبی که در این سال‌ها به دنبال فرسایش خاک به محیط‌زیست وارد شده است در کنار مشکلات و مسائل دیگر سبب شده شیوه مدیریت در محیط‌زیست کشور بارها و بارها مورد پرسش قرار بگیرد. این‌که چرا متولی این امر در کشور سازمانی چابک نیست و نمی‌تواند از سرمایه‌های محیط‌زیستی به نحوی درست محافظت کند و این‌که راهکار اولیه خروج از این شرایط چیست؛ موضوع گفت‌و‌گوی روزنامه «همدلی» با کارشناس محیط‌زیست است. در هفته جاری، هفته‌ای که به مناسبت روز جهانی محیط‌زیست به همین نام گره خورده است، آسیب‌های مدیریت محیط‌زیست در ایران را با «محمد درویش» در میان گذاشتیم که شرح آن در ادامه آمده است.

آقای درویش در این سال‌ها در خصوص ضعف مدیریت بر محیط‌زیست با توجه به همه آسیب‌های زیست محیطی که با آن روبه‌رو هستیم صحبت شده است، اما به نظر شما مهم‌ترین عامل در این ضعف چیست؟ اصطلاحا پاشنه آشیل مدیریت محیط‌زیستی کشور کجاست؟

پاشنه آشیل نادانی است. دولت در کشور ما جدا از این‌که دولتِ چپ باشد یا دولت راست، محیط‌زیست را موی دماغ توسعه می‌داند. توسعه‌ای که آنها آن را تولید بیشتر، کارخانه و سد بیشتر تعریف می‌کنند. کلا در دولت‌هایی که برای تولید پول بر طبل وابستگی معیشتی می‌کوبند، بر طبل خام فروشی می‌کوبند، محیط‌زیست برای آنها یک تهدید جدی محسوب می‌شود؛ به همین دلیل سعی می‌کنند هرگز به محیط‌زیست در دولت خودشان بها ندهند. آنها محیط‌زیست را حفظ می‌کنند، چرا که یک ژست هست و گویی معتقدند چون همه دولت‌های جهان محیط‌زیست دارند آنها هم باید داشته باشند. اما عملا بی‌دست‌وپاترین آدم‌ها را رئیس سازمان محیط‌زیست می‌گذارند و باز هم اگر همین افراد هم بخواهند کار خاصی انجام دهند با آنها برخورد می‌کنند. مشکل از این ناشی می‌شود که ما یک سازمان محیط‌زیست بالنده نداریم، سازمان چالشگر و شجاعی که بتواند وقتی که می‌گوید مثلان فلان سد را نسازید، در عوض بگوید به جایش چه کار بکنیم که کشور هم با خسران روبه‌رو نشود. الان شما با مدیران قدیمی محیط‌زیست هم صحبت کنید افتخارشان این است که ما جلوی فلان جاده، سد یا کارخانه را گرفتیم، یا مثلا نگذاشتیم فلان طرح از آنجا عبور کند، یا این‌که آن معدن را بستیم، بعد وقتی از او می‌پرسی جای اینها چه کار کردید می‌گوید خوب همین کارها را انجام دادیم. در صورتی که ما در خصوص محیط‌زیست تنها نباید بگوییم نروید، نیایید و نسازید، از چه باید کرد هم باید بگوییم و برای انجام چنین کاری نیاز به دانش داریم.

دانش در این خصوص را چگونه باید به مدیریت محیط‌زیستی کشور تزریق کرد؟

کارشناس‌های محیط‌زیست نیاز دارند دانش خود را به روز کنند، آنها باید بتوانند در کشورهای مختلف رفت و آمد و تبادل دانش داشته باشند. محیط‌بانان ما باید با رنجرهای کشورهای دیگر در ارتباط باشند. سازمان محیط‌زیست باید به اندازه‌ای توانا باشد که بتواند مستعد‌ترین استعدادها را جمع‌آوری کند. اما الان برعکس شده است. افراد متخصص از سازمان می‌روند، چرا که گاهی امتیازهایی که سازمان محیط‌زیست به افراد متخصص می‌دهد بسیار کمتر است تا سازمان‌های مشابه، در نتیجه افراد متخصص و ارزشمند کم و محدود بر سر کار باقی می‌مانند، آن هم مگر عاشق محیط‌زیست باشند که جایی نروند، آنهایی هم که باقی می‌مانند هم محدود می‌شوند و هم اذیت می‌شوند. بنابراین این سازمان هم از نظر بودجه‌ای هم از نظر پرسنلی و هم از نظر کسانی که به عنوان رئیس این سازمان برای مدیریت آن انتخاب می‌شوند سازمان مفلوکی است، و با همین استنباط هم گاهی نماینده‌های مجلس و مدیران دیگر اصلا محیط‌زیستی‌ها را مسخره می‌کنند و می‌گویند باز اینها آمدند که بگویند این کار را انجام ندهید یا فلان جا نروید.یا به طعنه می‌گویند که شما محیط‌زیستی‌ها را اگر ول کنیم می‌گویید بروید در غار زندگی کنید.

اما عده‌ای می‌گویند محیط‌زیست ضد توسعه است، قبول دارید؟

خیر، برای مثال شما در نظر بگیرید که ما دو تا پالایشگاه در خلیج فارس داریم. یکی سمت ساحل شمالی خلیج فارس که به آن عسلویه می‌گوییم و دیگری سمت دیگر خلیج فارس که مربوط به قطر است. هر دوی آنها هم مشغول انجام یک کار هستند، ولیکن آن پالایشگاهی که در سمت قطر هست نه آلودگی ایجاد می‌کند و نه آسیب برای مردم آنجا دارد و نه به آبزیان صدمه وارد می‌کند، اما این پالایشگاهی که در طرف ما است همه این کارها را انجام می‌دهد، بعد هم رئیس سازمان محیط‌زیست ما می‌گوید اگر قرار باشد استانداردهای محیط‌زیستی رعایت شود این پارس جنوبی باید تعطیل شود، یا این‌که مردم باید از آنجا مهاجرت کنند. در صورتی که اصلا اینگونه نیست، محیط‌زیست آمده که اتفاقا به کمک آن هم از مواهب توسعه برخوردار باشیم و هم این‌که کیفیت زندگی و زیستمندان کم نشود و انجام این کار هنر می‌خواهد، این هنر را هنوز سازمان مفلوک کنونی محیط‌زیست ما ندارد.

خیلی‌ها معتقدند دلیل این عدم توانایی که شما می‌گویید برمی‌گردد به این‌که اساساً سازمان محیط‌زیست ما سازمان قوی نیست، به عبارتی همواره متاثر از منافع سایر وزارتخانه‌ها قرار دارد و در یک جنگ منافع همه چیز را باخته است، آیا موافق هستید؟

ببینید، سازمان محیط‌زیست ما از لحاظ وجود قوانین یکی از قدرتمندترین سازمان‌‌ها است. این سازمان طبق قوانین می‌تواند حتی جلوی مصوبه مجلس را حتی اگر 280نفر نماینده هم به آن مصوبه رای داده باشند بگیرد، این قدرتی را که سازمان محیط‌زیست ما دارد هیچ متولی محیط‌زیستی در جای دیگر دنیا ندارد. یک بار تا حالا سازمان محیط‌زیست از این قدرتش استفاده کرده است، آن هم وقتی نماینده‌ها در اوایل دولت حسن روحانی طرحی تصویب کردند که این طرح اجازه بهره‌برداری از معادن را در مناطق حفاظت شده می‌‌داد، سازمان محیط‌زیست به استناد اصل پنجاه قانون اساسی برای شورای نگهبان نامه نوشت، در این اصل گفته شده که هر رفتار و طرح و عملیاتی که منجر به تخریب غیر قابل جبران به محیط‌زیست شود جرم است، و سازمان محیط‌زیست مسئول است که تشخیص بدهد یک رفتار و طرح منجر به تخریب قابل جبران می‌شود یا نمی‌شود، و شورای نگهبان هم با استناد به حرف محیط‌زیست گفت که این طرح خلاف قانون اساسی است و باید متوقف شود. کجای دنیا چنین سازمان محیط‌زیستی با چنین قدرتی دارد. اما افرادی را ما بر سر مدیریت سازمان محیط‌زیست می‌گذاریم که به جای این‌که دلشان برای محیط‌زیست بسوزد، دلشان برای میزی که در اختیار دارند می‌سوزد، که مبادا حرفی بزنند و کاری کنند که رئیس بالا دستی آنها ناراحت شود. در نتیجه راحت از اختیارات خودشان کوتاه می‌آیند. علاوه بر این، اگر این افراد به جایی رسیدند و تشخیص دادند که یک کاری قانونی است و درست هم است و باید انجام شود، اما به هر دلیلی جلوی آنها را می‌گیرند، این مدیر چه دلیلی دارد بر سر آن پُست باقی بماند. اگر واقعا عاشق محیط‌زیست هستید به مردم واقعیت‌ها را بگویید و بعد استعفا بدهید. الان آقای کلانتری بعضی موقع‌ها می‌گوید ما زورمان به خودروسازها نمی‌رسد، یا ما زورمان به وزارت نفت نمی‌رسد، ما زورمان نمی‌رسد که برای آلودگی هوا تصمیم بگیریم و آن را حل کنیم، ما زورمان به کشاورز‌های اطراف دریاچه ارومیه نمی‌رسد، خیلی خوب اگر شما زورتان به هیچ جا نمی‌رسد چه دلیلی دارید که به عنوان رئیس سازمان محیط‌زیست همچنان فعالیت کنید، خوب کنار بروید اگر واقعا دلسوز کار هستید.

یعنی واقعا تغییر افراد برای تغییر در مدیریت محیط‌زیست کشور کفایت می‌کند؟

قطعا نه، اما سازمان محیط‌زیست در حال حاضر امکان‌هایی دارد که اگر مدیر دلسوزی داشته باشد از امکان‌های آن برای بهبود شرایط استفاده می‌کند. در کنار وجود چنین مدیرهایی برای روزهای بهتر تلاش‌های دیگری هم باید صورت بگیرد. یک گام موثر این است که وزارت محیط‌زیست باید شکل بگیرد تا این‌که محیط‌زیست به مردم جوابگو باشد. از این‌که حیاط خلوت دولت‌ها باشد باید خارج شود. این گام اولی هست که باید برداشته شود و بتوانیم یک مقدار این سازمان را پاسخگو کنیم. البته نه به این معنی که منابع طبیعی با محیط‌زیست ادغام شود. ما باید یک وزارت محیط‌زیست داشته باشیم که مسئول تنوع زیستی و حیات جانوری ما شود و یک وزارت منابع طبیعی هم داشته باشیم که مسئول رویش‌های گیاهی و جنگل‌های ما باشد. مرحله بعد باید بودجه سازمان افزایش پیدا کند و باید نیروهای متخصص به کار گرفته شود. شما نگاه کنید هیچ سازمانی در ایران وجود ندارد که به اندازه سازمان محیط‌زیست خانواده عزیزان شهدا و جانبازان را که هیچ تخصصی در خصوص سازمان هم ندارند جذب کرده باشد، هر سازمانی برای خودش یک گرایش تخصصی دارد و در این گونه مواقع می‌گوید درست است که این افراد را باید استخدام کرد اما چون تخصص ندارد به کار سازمان ما نمی‌آید، ما برایش هیچ پست تخصصی نداریم، همه این موارد را ارجاع می‌دهند به سازمان محیط‌زیست، چون که خیال می‌کنند اینجا دو تا کَل یا بُز می‌خواهد کم یا زیاد شود و موردی ندارد، یعنی چندان اهمیت برای تخصص در سازمان محیط‌زیست قائل نیستند، چرا که محیط‌زیست را دم دستی فرض می‌کنند. خود همین نشان می‌دهد که ما به محیط‌زیست اهمیت نمی‌دهیم.