چرایی انتخابهای ضد ایرانی روسیه و چین در بزنگاهها
رامین فخاری (کارشناس امور بین الملل) در پایان هفته گذشته خبری مبنی بر مشارکت روسیه در بیانیه ضد ایرانی اعراب در رابطه با جزایر سه گانه مطرح شد. این نخستین بار نبود که این اتفاق رخ میداد. پیش از آن چین نیز به اتفاق اعراب اقدام به صدور بیانیه ضد ایرانی علیه تمامیت عرضی ایران کرده بود که معمولاً این بیانیهها بازخوردهای منفی زیادی را در داخل ایران بدون پرداختن به چرایی این پدیده بر میانگیزد.
در این نوشتار قصد داریم به چرایی این پدیده بپردازیم. در درجه نخست باید به این مسئله اشاره کرد که هم اکنون در جهانی به سر میبریم که اقتصاد حرف اول را میزند و باید به این مسئله اشاره کرد که هم اکنون اقتصاد قدرت است و قدرت نیز در اقتصاد نهفتهاست و این ابزاری است که به وسیله اسرائیل توانسته است نفوذ خود را بر سیاست خارجی قدرتهای بزرگ حفظ کند و از حمایت آنها برخوردار شود. در این حال باید به این مسئله اشاره کرد که اعراب نیز هم اکنون به این مسئله پی بردهاند و از راهبرد اقتصاد به دنبال پیش بردن اهداف سیاسی خودشان هستند. علاوه بر این، چین نیز بهدنبال توسعه مناسبات اقتصادی خود و شکوفا کردن اقتصاد خود است و اعراب نیز راهبرد افزایش قدرت خود را از طریق اقتصاد دنبال میکنند. اقتصاد جنگ زده روسیه نیز برای جلوگیری از فروپاشی اقتصادی نیازمند توسعه روابط اقتصادی خود است. در این رابطه نیز روسیه اقتصاد را به روابط راهبردی با ایران ترجیح داده و با همگامی با اعراب در صدور بیانیه ضمن تلاش برای تأمین منافع اقتصادی خودش است. روسیه به اعراب بهعنوان یک فرصت اقتصادی و به ایران بهعنوان یک فرصت امنیتی مینگرد. در اینجا برای درک این مسئله که چرا در مناقشات ارضی روسیه و چین از اعراب حمایت میکنند، باید به چندین آمار اقتصادی پرداخت. تولید ناخالص داخلی ملی ایران در سال ۲۰۲۱ حدوداً ۳۵۹ میلیارد دلار بوده است، در حالی که تولید ناخالص داخلی عربستان سعودی در همان سال ۸۳۳ میلیارد دلار بوده است. تولید ناخالص داخلی ملی امارات متحده عربی در همان سال که آن بهاندازه یکی از استانهای ایران است ۴۱۵ میلیارد دلار بوده است. علاوه بر این، کشورها دچار تحریمهای ایالات متحده نیستند و مشکلی در مبادلات تجاری با روسیه ندارند.حال به چند مثال دیگر میپردازیم؛ صادرات ایران به روسیه در سال ۲۰۲۱ معادل ۵۷۸ میلیون دلار بوده است، در حالی که واردات ایران از روسیه در همان سال 6.1 میلیارد دلار بوده است. صادرات ایران به چین در سال ۲۰۲۱ معادل 5.9 میلیارد دلار بوده است، در حالی که واردات ایران از چین در سال ۲۰۲۱ معادل 8.2 میلیارد دلار بوده است. در همان سال صادرات عربستان سعودی به چین معادل 10.69. میلیارد دلار بود. در حالی که واردات عربستان سعودی از چین حدود ۳۰ میلیارد دلار بوده است که سه برابر واردات ایران است. همچنین صادرات عربستان سعودی در آن سال به روسیه 298 میلیون دلار بوده است. واردات عربستان سعودی از روسیه معادل 2.2.میلیارد دلار بوده است.
در سال ۲۰۲۲ میزان واردات امارات متحده عربی از روسیه معادل 5.8 میلیارد دلار بوده است. صادرات امارات متحده عربی به روسیه در همان سال معادل 769 میلیون دلار بودهاست. همچنین در سال ۲۰۲۲ واردات امارات متحده از چین 53.8 میلیارد دلار بوده است . امارات متحده عربی بیش از 45.5 میلیارد دلار در همان سال به چین صادرات داشته است. در صورتی که در آمار اقتصادی از مبادلات عربستان سعودی از روسیه فاکتور بگیریم عملاً کفه ترازو در مبادلات اقتصادی با روسیه و چین به نفع اعراب سنگینی میکند و در رابطه با روابط اقتصادی روسیه با عربستان سعودی نیز میتوان این مهم را مطرح کرد که هدف روسیه از حمایت از اعراب در مناقشات مرزی با ایران این است که روسیه بهدنبال توسعه مبادلات خود با بازارهای عربستان سعودی و سایر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس است که دارای بازارهای بزرگتری هستند. بدیهی است که چین و روسیه در مناقشات سیاسی بین ایران و اعراب،بازارهای تحریم شده ایران و اقتصاد تحریم شده ایران را انتخاب نمیکنند. آنها ترجیح میدهند که در مناقشات سیاسی طرف کشورهایی را بگیرند که کفه روابط اقتصادی آنها با آن کشور میتواند سنگینی کند.موضوعی که در نتیجهگیری باید مطرح کرد این است که سیاستگذاران کشورمان نیز باید این مسئله را در تنظیم روابط خود با روسیه و چین مد نظر داشتهباشند که هر زمانی که نیاز باشد روسها و چینیها منافع اقتصادی را بر اتحادهای استراتژیک خود با ایران ارجحیت خواهند داد. تحریمها نیز روسیه را بیشتر به سمت این راهبرد پیش خواهند برد. آنها در بهترین حالت از ایران بهعنوان ابزار امنیتی برای پیشبرد اهداف امنیتی خود استفاده خواهند کرد، در حالی که روابط اقتصادی را سعی خواهند کرد که با اعراب برقرار کنند. حداقل این که در رابطه با روسیه باید اشاره کرد که نمیتوان به روسیه بهعنوان یک فرصت اقتصادی نگریسته شود. در رابطه با مسائل امنیتی نیز روسیه زمانی با ایران هم گام خواهد شد که پای امنیت خودش به تنهایی در میان باشد.موضوعی که در اینباره مطرح شد، یک مساله طبیعی در روابط بین الملل است و برخی انتظارات از روسیه و چین در ایران دور از انتظار است. این مساله در رابطه با روابط آمریکا با هم پیمانانش نیز صدق میکند. همه قدرتهای بزرگ عملا عامل اقتصاد را در اولویت روابط سیاسی و امنیتی خود مد نظر قرار میدهند و عملا توسعه و یا تضعیف اقتصاد در روابط بین الملل میتواند پیمانهای امنیتی و سیاسی را مستحکمتر و یا سستتر کند. ایران نیز باید استفاده از ابزار اقتصاد را در معادلات سیاسی خود در سطح بینالملل مد نظر داشته باشد.